بزرگنمايي:
چه خبر - حميد سمندريان استاد تئاتر
صبح 22 تير ماه 1391 بود كه خبري منتشر شد تا شاگردان بسياري را در سوگ استاد بنشاند. حميد سمندريان استاد برجسته حوزه نمايش بود كه هنرمندان بسياري از نسل هاي مختلف از تجربيات گرانبهاي او بهره برده بودند و هنوز هم حضور بازيگران برجسته بسياري مديون زحمات و تلاش هاي اين استاد گرانقدر است و بايد گفت كه اگرچه حميد سمندريان در ميان جامعه هنري نيست اما نتيجه تربيت ها و آموزش هاي او باعث سازندگي در نسل هايي شده كه امروز در عرصه بازيگري خوش مي درخشند.
حميد سمندريان در 9 ارديبهشت سال 1310 در تهران زاده شد. فعاليت تئاتريش را حين تحصيل در دورهٔ متوسطه آغاز کرد. او در کلاسهاي تئاتر و هنرپيشگي حسين خيرخواه، شباويز و نصرت کريمي شرکت کردهاست که زير نظر عبدالحسين نوشين اداره ميشد. سمندريان همچنين ويلون مينواخت و از شاگردان محمود ذوالفنون، برادر بزرگتر جلال ذوالفنون بود.
حميد سمندريان يکي از بزرگترين کارگردانهاي تئاتر ايران بود اما شايد کمتر کسي بداند کارگردانهايي همچون بهرام بيضايي، عباس کيارستمي و ابراهيم حاتميکيا به او پيشنهاد بازيگري داده بودند.
مردي که او را به عنوان پدر تئاتر ايران ميشناسيم اما اين کارگردان سرشناس تئاتر به بازيگري هم علاقهمند بود، هنري که هرگز آن را تجربه نکرد.سمندريان استاد بازيگري بود اما شايد کمتر کسي بداند که او گاهي به بازيگران خودش حسادت ميکرد.
سمندريان در کتاب «اين صحنه خانه من است»، درباره علاقهاش به بازيگري ميگويد: «علاقهي من اول به بازيگري بود و براي ورود به تئاتر نيز از بازيگري شروع کردم. قبل از اينکه به ديدن تئاترهاي تهران و لالهزار بروم، در مراسم و ميهمانيها و عروسيها با ديدن برنامههاي مطربهاي روحوضي با بازيگري آشنا شدم، چون برايم دنيايي پرتنوع به وجود ميآورد؛ جو عروسي و سازهايي مثل ويولون و تاز و تنبور... ديدن آن سازها براي گرايش به موسيقي نيز در من علاقه به وجود ميآورد، پس اصلا قبل از اينکه بدانم در دنيا کارگرداني وجود دارد، با بازيگري آشنا شدم.»
سمندريان پروژههاي ناکام زيادي در تئاتر داشت اما او به جز تئاتر کارهاي نيمه تمام ديگري هم داشت که در توصيف آن ميگويد: «دوست دارم اطلاع و شناخت بيشتري از رازهاي طبيعت داشته باشم، من خيلي طبيعت را دوست دارم. دوست دارم بدانم آخرين ديوار روزگار کجاست. دوست دارم بدانم وقتي ما نيستيم، چه خواهد شد. دوست دارم خوم را در نيستي خودم بيابم! آيا صرف نظر از اعتقاد مذهبي و تنها از روي تعلق اين سوال براي شما پيش نميآيد که بگوييد آيا من بعدها هستم و يا اينکه اين من هستم که تغيير شکل دادهام؟ آيا وقتي اين حالت را از دست بدهيد، تمام درک خودتان را هم از دست ميدهيد؟ سوالهاي بسياري وجود دارد که ذهنم را مشغول ميکند و اين همان چيزي است که در عرفا، شعرا، درامنويسان و داستاننويسان بزرگ ديدم، در شکسپير، تولستوي، داستايوفسکي، ساموئل بکت و...ديدهام.»
حميد سمندريان ساعت 12 ظهر روز 9 ارديبهشت 1310 در تهران در خيابان مولوي متولد شد. دوران کودکي و نوجواني را در محله حسنآباد، خيابان سپه سپهري کرد. در حين تحصيل در دوره متوسطه در کلاسهاي تئاتر و هنرپيشگي استادان حسين خيرخواه و صادق شباويز شرکت جست و همزمان نواختن ويولون را نزد استاد ذوالفنون آغاز کرد.
سال 1332 به آلمان سفر کرد و تحصيلات آکادميک خود را در کنسرواتوار عالي موسيقي و هنرهاي نمايشي هامبورگ تحت تعليم يکي از برجستهترين اساتيد تئاتر اروپا ادوارد مارکس آغاز کرد. اواخر دهه 30 به دعوت وزارت فرهنگ و هنر به ايران بازگشت و همزمان فعاليتهاي تئاتر و تدريس خود را آغاز کرد.
او در طول سالهاي فعاليتاش نمايشهايي همچون «دوزخ» اثر سارتر، «اشباح» اثر ايبسن، «مردههاي بي کفن و دفن» اثر سارتر، «باغ وحش شيشهاي» اثر تنسي ويليامز، «آندورا» اثر ماکس فريش، «نگاهي از پل» اثر آرتور ميلر، «کرگدن» اثر يونسکو، «مرغ دريايي» اثر چخوف، «ملاقات بانوي سالخورده»، «بازي استريندبرگ»، «فيزيکدانها»،«ازدواج آقاي ميسيسيپي» از نوشتههاي دورنمات و ... را به صحنه برد.
سمندريان بارها و بارها تمرين نمايش «گاليله» اثر برشت را آغاز کرد و همواره ميگفت اين نمايش وصيتنامه هنرياش خواهد بود اما هرگز فرصت اجراي اين اثر را پيدا نکرد و اين آرزو که از سال 1360 دغدغه او بود، ناکام ماند.
حميد سمندريان نويسنده، مترجم و استاد شاخص تئاتر ايران که از بيماري سرطان کبد رنج ميبرد، حدود ساعت 5 صبح روز پنجشنبه 22 تيرماه 1391 در سن 81 سالگي به علت عوارض ناشي از بيماري سرطان کبد در منزل خود درگذشت.
منبع : yjc.ir