بزرگنمايي:
چه خبر - کارنامه هنري پرويز پرستويي
پرويز پرستويي از جمله بازيگراني است که با سينماي دفاع مقدس پا به عرصه حرفهاي گذاشت.
تلهتئاتر «ميلاد» در سال 1356 و دو تلهتئاتر ديگر در سالهاي 57 و 59 اولين حضور نسبتا حرفهاي اين هنرپيشه با استعداد در قاب جادويي بودند.
او بعد از «ديار عاشقان» در سال 63 هم يک سريال بازي کرد به نام «طالب» و جالب است اگر نام کارگردان آن سريال را به ياد بياوريم؛ عبدالرضا اکبري، هنرپيشه سينما و تلويزيون.
پرستويي در دهه شصت، 5 فيلم سينمايي بازي کرد که اکثرشان جنگي بودند و غير از «طالب»، در سريالي به نام «رعنا» هم جلوي دوربين داود ميرباقري رفت.
در همين سريال، اين پرويز پرستويي بود که رويا تيموريان را براي بازي در نقش مقابل خودش به ميرباقري پيشنهاد داد و به عبارتي باعث ورود او به دنياي جلوي دوربين شد. پرستويي در طول دوران فعاليتاش خيليها را با خودش به سينما و تلويزيون آورد و حتي اين اواخر، ضمن بازي در فيلمها، از کارگردانهاي جوان و کار اولي حمايتهاي فراواني کرد.
بازي کردن در نقش «محمد بن ابي بکر» در فيلم «امام علي» از برجسته ترين کارهاي پرستويي به شمار مي رود. ميرباقري وسط ساخت اين سريال، «آدم برفي» را هم به عنوان کاري سينمايي با همان گروه بازيگران امام علي (ع) کارگرداني کرد.
اما فيلمبرداري امام علي (ع) تمام نشده بود که او اولين همکارياش را با يکي از کارگردانهاي خوشذوق آن روزها يعني کمال تبريزي تجربه کرد. اين همکاري به خلق يکي از ماندگارترين نقشها در کارنامه پرستويي انجاميد. «ليلي با من است» ياد «صادق مشکيني» هنوز در خاطرات سينمايي ها وجود دارد.
پرستويي بعدها براي تبريزي يک نقش خيلي کوتاه در «مهر مادري» هم بازي کرد. (مهر مادري) يک ملودرام کمنظير بود که فاطمه معتمدآريا در آن حضور داشت، اما اگر پاي دوستيها در ميان نبود، شايد نقشي که براي پرستويي در نظر گرفته شد، کوچکتر از آن بود که چنين هنرپيشهاي قبولش کند.
او در همان سال 1376 فيلم «رواني» را هم براي داريوش فرهنگ بازي کرد و در کنار خسرو شکيبايي، روبروي ستاره تازهوارد آن سالها، يعني نيکي کريمي قرار گرفت..
نقطه عطف کارهاي پرستويي درحاج کاظم «آژانس شيشهاي» رقم خورد و توانست با بازي جذاب و گيراي خود مخاطب سينما را محو هنرنمايي خود کند.
پرستويي بلافاصله بعد از آژانس، در فيلمي براي محمدرضا هنرمند بازي کرد . «مرد عوضي» يک کمدي ساختارشکنانه بود که در گيشه هم موفق از آب درآمد.
دهه هفتاد، دهه اوج پرستويي بود. او در ابتداي دهه هشتاد نقشي کوتاه را براي احمدرضا درويش در «دوئل» بازي کرد و سال بعد «مارمولک» کمال تبريزي ساخته شد.
«مارمولک»، جداي از تمام حواشياش، توانست نهفتههاي فراواني را از استعداد بازيگري پرويز پرستويي روي دايره بريزد.
او سال 82 در «کافه ترانزيت» کامپوزيا پرتوي نقش اصلي را داشت و 1383 بود که بالاخره با مجيد مجيدي همکاري کرد؛ «بيد مجنون».
«به نام پدر» فيلمي ديگر از ابراهيم حاتميکيا بود که عليرغم ارزشهاي سينمايياش، اين فيلمساز و پرويز پرستويي را به تکرار خودشان متهم کرد.
سال بعد که ميري «کتاب قانون» را با حضور مجدد پرستويي ساخت، ترکيبي از صادق مشکيني «ليلي با من است» و حاج کاظم «آژانس شيشهاي» در قالب رحمان حلول کردند.
سال 87 عبدالرضا کاهاني فيلم «بيست» را ساخت و پرستويي در آن نقش آقاي سليماني را بازي کرد؛ يک شخصيت بياندازه کم حرف و عصبي.
کاراکتر آشپز شده پرستويي سال بعد در سريال «آشپزباشي» محمدرضا هنرمند دوباره تکرار شد و باز هم هيچ اتفاق خاصي براي پرستويي نيفتاد.
زمان «آشپزباشي»، پرستويي در «سيزده 59» سامان سالور هم نقش سيد جلال را بازي کرد که در حقيقت مچاله شده همان حاج کاظم دوازده سال پيش بود.
اواخر دهه هشتاد را بايد دوره افول پرستويي دانست، دورهاي که در نيمه ابتدايي دهه نود هم ادامه پيدا کرد.
«من و زيبا» فريدون حسنپور، «مهمان داريم» محمد مهدي عسگرپور، «امروز» رضا ميرکريمي، «بوفالو» کاوه سجادي حسيني و «دو» سهيلا گلستاني فيلمهاي داستاني پرستويي در دهه نود هستند.
پرستويي در «من و زيبا» و «مهمان داريم» نقش يک پيرمرد سالخورده را بازي کرد، نقشي که هنوز براي او زود بود و در باقي فيلمها دچار فضاي يخزده سينماي روشنفکري شد، فضايي که مناسب حضور هر بازيگري باشد مناسب او نيست.
او در اين سالها حواشي چندي هم داشت که از خداحافظي با سينما تا درگيري رسانهاي با تهيهکننده «آژانس شيشهاي» جزو آنها بودند.
پرستويي در تير ماه سال 91 گفته بود ديگر قصد ندارد در فيلمي بازي کند و به يک روستا ميرود تا استراحتي کرده باشد. او دليل اين کنارهگيري را فيلمهايي عنوان ميکرد که آن روزها بدنه غالب سينماي ايران را تشکيل ميدادند و هيچ کدامشان ارزش حضور يک هنرپيشه جدي را نداشتند.
منظور پرستويي از سينمايي که هيچ فيلم خوبي براي بازي کردن در آن وجود نداشت، موج کمديهاي سخيف و کم مايهاي بود که مدتي مثل لشگر ملخها به مزرعه فرهنگ ايراني هجوم آورده بودند، اما فواره هر چقدر هم که سربالا برود، آخر سر باز خواهد گشت.
دوره آن کمديهاي سخيف به سر آمد اما در يک موج واکنشي جديد، سينماي روشنفکري، کسر قابل توجهي از توليدات سال را در سبد هنر هفتم ايراني به خود اختصاص داد و پرستويي که حالا کمديهاي سخيف را در ميدان غايب ميديد، به عرصه برگشت، در حالي که اين سينماي اصطلاحا روشنفکري هم جاي او نبود.
او در «طبقه حساس» کمال تبريزي بازي نکرد و اگر هم ميکرد، تجربه «مارمولک» تکرار نميشد.
«پاداش» هم فيلم ديگري بود که پرستويي ميگفت قرار بوده براي کمال بازي کند اما به دليل اختلافش با تهيه کننده (که همان تهيه کننده آژانس بود) تصميم به نبودن در پروژه گرفت.
حاتميکيا بعد از بازگشت دوباره اش با فيلم «چ»، سراغ يک دوست قديمي رفت،و آن کسي نبود جز پرويز پرستويي پرستويي در سا لهاي پر فراز و نشيب خود بعد از «آژانس شيشه اي» اين بار با حيدر ذبيحي به ميدان هنر آمد و بازهم با احساسي زيبا و از جنس همان حاج کاظم نقشش را به خوبي پياده کرد و سيمرغ 34 ام فجر را به خانه برد جايزه خود را به پنج تن سينماي ايران هديه کرد.
منبع : yjc.ir