آخرین اخبار

آيا مدارس جديد و مجازي بهتر از قديمي هاست؟ شادکامي و موفقيت

  بزرگنمايي:

چه خبر - هفته نامه صدا - ترجمه حسين موسوي: آموزش رسمي چقدر براي رشد يک کودک اهميت دارد؟ ظاهرا بسيار! اگر شما به ميزان هزينه اي که براي فرستادن کودکان به مدارس خصوصي مي شود، توجه کرده باشيد اين مهم براي شما آشکار مي شود. براساس گزارشي که موسسه تحقيقات اقتصادي و تجاري منتشر کرده است، در بريتانيا، هزينه تحصيل در مدارس خصوصي براي والدين بريتانيايي در مدت 14 سال، 286 هزار پوند (400 دلار) است.

تعليم و تربيت يک کودک در استراليا نيز رقم مشابهي دارد و به 411 هزار دلار آمريکا مي رسد. در ايالات متحده و در کانادا نيز در مجموع هزينه آموزش يک کودک در دوره آموزش عمومي به 300 هزار دلار مي رسد. پيداست که هزينه مدارس خصوصي اين روزها حتي براي والدين ثروتمند سنگين است.

آيا مدارس جديد و مجازي بهتر از قديمي هاست؟

بنا به گفته موسسه آماري نيلسن، در دنياي امروزي، آموزش کودکان به شکل رسمي داراي کمترين اهميت در ميان ساير اشکال آموزش است. در اين راستا تحقيقات موجود تاکيد مي کنند که برنامه درسي 900 ساعته براي يک فراگير آمريکايي در طول يک سال در نظر گرفته شده است. اين در حالي است که برنامه درسي از طريق رسانه ها در اين کشور به 2500 ساعت در سال مي رسد که عمده آن نيز- 1500 ساعت- توسط تلويزيون تامين مي شود.

به عبارت ديگر رسانه، امروزه نقش معلم را در رهبري کودکان در آموزش به عهده گرفته است. استانداردهاي رسانه به گونه اي است که بين فقير و غني در آموزش تبعيض قايل نمي شود و به همه آنها فرصت هاي برابر در زندگي مي دهد. براي مثال، به طور متوسط هر کودکي که دوره ابتدايي را تمام مي کند، 8000 مورد قتل ديده است. در 18 سالگي، به لطف مدرسه رسانه، افراد شاهد 16 هزار مورد قتل و 200 هزار مورد خشونت مي شوند.

افزون در قتل و خشونت، مورد ديگري که کودک آمريکايي در معرض آن قرار دارد صحنه هاي مستهجن جنسي است. از هر سه کانال تلويزيوني در آمريکا، دو کانال محتواي مستهجن دارد و گزارش شده است که 58 درصد از نوجوانان 14 تا 17 ساله از سايت هاي مستهجن بازديد مي کنند. نيل پستمن، در کتاب «پايان آموزش و پرورش» مي نويسد: کودکان بين 3 تا 8 سالگي، دست کم 500 هزار بار در معرض تبليغات گوناگون قرار مي گيرند و تلويزيون به اين طريق تبديل به تنها وسيله اي مي شود که ارزش ها را به کودکان مي قبولاند.

دانشگاه واشنگتن در گزارشي که در اين خصوص ارايه کرده مي گويد: افزون بر 100 هزار از اين تبليغات به انواع آبجوها اختصاص دارد. پس به نظر مي رسد سه سرفصل اصلي برنامه درسي مدرسه رسانه، قتل، الکل و مواد مستهجن براي کودکان باشد. پيش از اينکه تلويزيون پاي خود را به خانه باز کند يا اينکه اينترنت بر زندگي انسان ها چنبره بزند، کودکان در طول عمر کودکي خود تنها شاهد معدود مواردي از خشونت، قتل يا روابط جنسي بودند. آن هم در شرايطي رخ مي داد که يا خود جزو خانواده هاي معتاد و بزهکار به حساب مي آمدند يا اينکه در همسايگي خود اين موارد را مشاهده مي کردند. امروزه اما کودکان، فارغ از اين که از چه خاستگاه خانوادگي برخوردارند و چقدر در مورد آنها سرمايه گذاري شده است، با اين سه درس اصلي مدرسه رسانه آشنا خواهندشد.

آيا مدارس جديد و مجازي بهتر از قديمي هاست؟

حضوري يا مجازي؟ مسئله اين است!

براي هيچکس گريزي از دستگاه آموزش و پرورش نيست، دستگاهي با اهداف جاه طلبانه که افراد خام را تحويل مي گيرد و با شکل دادن به اين افراد خام، آنها را تبديل به «شهرونداني شريف» مي کند. کودکان بخشي از روز را خواهي نخواهي تحت تاثير آموزش مدرسه اي هستند و اين افراد هرکدام با خاستگاهي مختلف و با پيشينه هاي گوناگون در مدارس حضور پيدا مي کنند.

هرکدام از آنها فلسفه خاصي دارند و با ديدگاه هاي متفاوتي به مسايل اخلاقي مي نگرند. اما هنوز در حوزه آموزش، خطر در کمين است. هنوز فرصتي وجود دارد تا آرزوي ناپلئون بناپارت تحقق پيدا کند. ناپلئون بناپارت روزي آرزو کرد که همه نسل ها با يک الگو بزرگ شوند. اين خطر اما از سوي مدارس به سمت کودکان ما نمي آيد. يک برنامه درسي موازي وحود دارد که بسيار هم قدرتمند است و تاثيري تقريبا جهاني دارد: رسانه.

هر روز بچه ها از جزيره اي در ژاپن به شکل رسمي و غيررسمي تحت آموزش و پرورش قرار مي گيرند. اما زماني که قرار است به اين کودکان ياد بدهيد که چگونه زندگي کنند و تبديل به چه انسان هايي شوند، مدارس تحت الشعاع حضور رسانه ها قرار مي گيرند. به طور متوسط هر سال دانش آموزان 900 ساعت برنامه درسي رسمي دارند. اين در حالي است که برنامه درسي رسانه ها در همين مدت 2500 ساعت است. نگراني هايي در باب تاثيرات غيرمنتظره آن بر ذهن و دل بچه ها و کودکان وجود دارد. دست کم اين نگراني وجود دارد که رسانه قرار است کودکان ما را تبديل به چه نوع شهروندي کند؟

آيا مدارس جديد و مجازي بهتر از قديمي هاست؟

فيلسوف هايي از افلاطون تا جان ديويي به شدت در مورد آموزش خوب و آموزش بد تذکر داده اند و آنها همگي بر اين عقيده بودند که آموزش خوب يا بد تحت تاثير فلسفه خوب و بد است. براي همين منظور رسانه ها و فلسفه آنها مورد توجه علماي تربيتي است. نه تنها علماي تربيتي، بلکه ساير موسساتي که با اين مسايل سر و کار دارند، به دقت تاثير رسانه را بر آموزش کودکان رصد مي کنند. به عنوان مثال، سازمان بهداشت جهاني از رسانه ها، به ويژه شبکه هاي تلويزيون خواسته است تا تبليغات خود را در خصوص الکل بيش از پيش کنترل کنند. از اين در سال 2005، سازمان بهداشت جهاني در حوزه يورو، چارچوبي را براي تبليغات الکل پذيرفت. در اين راستا اين منطقه اعلام کرد: تمامي کودکان و نوجوانان حق دارند در محيطي رشد و نمو پيدا کنند که دور از تاثيرات مخرب الکل باشد.

بسياري از کارشناسان تربيتي مي گويند کنترل برنامه هاي رسانه ها تنها نبايد از سوي مسئولين شبکه صورت بگيرد. هر چند که لازم است براي محتواي برنامه هاي خود که مي تواند در ذهن کودکان تاثيرات مخرب داشته باشند، چارچوبي تعريف کنند اما نبايد از نقش والدين هم غفلت کرد. والدين در تعيين محتواي برنامه ها بايد نقشي تعيين کننده داشته باشند و تعامل کودک را رسانه را رصد کنند.

برنامه درسي پنهان

تصور کنيد که کودک خود را با شعار «تفکر راديکالي» به مدرسه فرستاده ايد. اين امر مي تواند يک شعار برجسته باشد. درواقع اين شعار مي تواند متمايز از تفکر رايج و شعار مدارس سنتي باشد که به «سخت کوشي»، «تمکين»، «مداومت» و «وقت شناسي» تاکيد و تمرکز دارد. به گونه اي که اين مدارس بر اين عقيده هستند که هيچ چيزي وجود ندارد جز سخت کوشي.

آيا مدارس جديد و مجازي بهتر از قديمي هاست؟

يک برنامه درسي را تصور کنيد که با طرح تفکر راديکالي تهيه و تنظيم شده است. مدارس در اين قالب جايي خواهند بود که فراگير در آن به فلسفيدن مشغول است، پرسش هاي چالشي مي کند، فکر مي کند، وضعيت موجود را به چالش مي کشد و از شيوه هايي براي تدريس استفاده مي کنند که اصطلاحا به آن شيوه عملي مي گويند که سريعا فکر را به عمل تبدل مي کنند.

طراحي کلاس درس، زمين بازي و برنامه هاي درسي فوق العاده در چنين مدرسه اي را تصور کنيد. آيا در اين مدرسه دانش آموز با اتمام يک زنگ به کلاس ديگر مي رود؟ آيا دانش آموزان مجبور به فراگرفتن موضوعات اجباري تعيين شده از سوي مدارس هستند؟ آيا در اين مدارس دانش آموزان سختکوش مورد توجه قرار مي گيرند و به عنوان کسي که کار خود را مطابق برنامه انجام داده تشويق مي شوند؟

در سال 1976، ساموئل باولز و هربرت گينتيس، دو اقتصاددان آمريکايي يک مقاله جدلي با نام «اصلاحات آموزشي و تناقضات زندگي اقتصادي» نوشتند. آنها نوشتند که محققان استدلال مي کنند که سيستم مدرسه يک زمين تمرين براي زندگي کاري در يک موسسه مردن است. بنابراين چيزهايي که مدرسه از يک فراگير مي خواهد مشخص است: «وقت شناسي»، «احترام به اقتدار»، «ثبات»، «وابستگي» و «تلاش زياد براي کسب پاداش».

آنها نام اين کار را برنامه درسي پنهان ناميدند و گفتند کاري که اين مدارس مي کنند تربيت کارمنداني ساکت، غيرمنتقد اما سختکوش است. آنها در اين سيستم خواهان ثبات وضع موجود مي شوند و همين موضوع در ايستا ماندن کيفيت جامعه نقش مهمي دارد. سختکوشي براي گرفتن نمره خوب در مدارس مانند سختکوشي در شرکت ها براي دريافت حقوق بيشتر است. زماني که يک کودک از مدرسه فارغ مي شود و قدم به محيط کار مي گذارد درواقع وي فقط با يک جا به جايي نقش مواجه مي شود.

آيا مدارس جديد و مجازي بهتر از قديمي هاست؟ (اسلايدشو)

شاگرد خوب تبديل به کارمند خوب شده است و معلمان کلاس نيز تبديل به مديران شرکت شده اند. يونيفرم مدرسه تبديل به لباس کار شده و برنامه درسي اجباري نيز جاي خود را به فعاليت هاي روزانه در شرکت داده است. غم انگيزتر آنکه سختکوشي در مدارس لزوما به معناي کسب موقعيت بهتر شغلي در محيط هاي کاري نيست. مدارس در اين سيستم فقط به دانش آموزان مي گويند چگونه يک کارمند خوب و موفق باشند. اين در حالي است که نقش موقعيت مالي کودک و والدين وي هم در آموزش و پرورش اهميت فراواني دارد.

به قول فيلسوف بزرگ برتراند راسل، در انتخاب والدينت بسيار باهوش باش. البته اين دو اقتصاددان زماني اين موضوع را مورد واکاوي قرار دادند که ارتباطات به اين شکل پيچيده نبوده است. پيچيدگي اين موضوع زماني افزون مي شود که بدانيم دنيا وارد عرصه گجت ها شده است. به تبع آن شکل کلاس و آموزش ها نيز تغيير پيدا کرده اند.

ورود تکنولوژي براي عميق تر کردن آموزش يکي از پيامدهاي عصر ارتباطات است. تغييرات سريع در حوزه تکنولوژي بر روي آموزش و شيوه تدريس تغييرات عميقي هم گذاشته است. نکته اي که در اين ميان وجود دارد اين است که با بالا رفتن مدارج تحصيلي، موارد استفاده از آن نيز بيشتر مي شود.

روزگاري تصور اينکه آموزش از طريق پست به آموزش «آنلاين» تبديل شود امري محل به نظر مي رسيد. اما امروزه به قدري دانشگاه هاي مجازي فراوان شده اند که هم اينک برخي از علماي تربيتي هشدار مي دهند فراگيرشدن آموزش ممکن است به مرگ آموزش حضوري و سنتي منجر شود. براي اينکه اين موضوع مورد مداقه قرار گيرد بايد پرسش زير مطرح شود.

«هدف دانشگاه هاي مدرن چيست؟» انتقال دانش؟ يا ايجاد محيطي چالشي؟ در زمان هاي گذشته، هدف آموزش انتقال ارزش هاي اخلاقي به فراگيران محسوب مي شد. در دانشگاه ها بحث بر سر اين بود که دانشجويان به گونه اي بار آيند تا بتوانند کارهاي نيک و خوب انجام دهند. آموزش نيز مي تواند در غنا بخشيدن به امور نيک کمک موثري باشد. اما بايد گفت دانشگاه هاي مدرن امروزي به دنبال يک اصطلاح مانيفست خود را بنا کرده اند: «ايجاد خلاقيت بيشتر».

آيا مدارس جديد و مجازي بهتر از قديمي هاست؟

اين يک واقعيت است. واقعيتي که ريشه در اقتصاد دارد. بسياري بر اين باورند که تحصيلات عاليه يک تجارت است. اين دانشگاه ها نيز مانند بسياري از تجارت خانه ها و صنايع تاسيس مي شوند اما محصول نهايي آنها کسي است آماده ورود به بازار کار است. از اين رو بي راه نيست که دانشگاه هاي آنلاين ظهور و بروز بيشتري در عرصه آموزش پيدا مي کنند. براساس تحقيقاتي که صورت گرفته است، اين دانشگاه ها صدها ميليارد دلار درآمد دارند و مدام نيز در حال افزايش هستند.

برخي مي گويند دانشگاه ها بدون اينکه درآمد کسب کنند نمي توانند به حيات خود ادامه دهند. آموزش به شکل سنتي اساسا امري منفعت رسان است تا اينکه به دنبال سود باشد. اما واقعيت در ايالات متحده به گونه اي ديگر است. آموزش بهتر در اين کشور برابر با موقعيت شغلي بهتر است. از اين رو آموزش در دانشگاه ها هزينه بيشتري طلب مي کند. اما آموزش آنلاين توانسته با کم کردن هزينه ها (هرچند که درآمد بالايي دارند، زيرا متقاضيان آن بيشتر هستند) اين کمبود را در ايالات متحده جبران کند. با اين حال پرسش مهمي که وجود دارد اين است: آيا آموزش مجازي و آنلاين توانسته هدف اصلي دانشگاه ها را که همان ايجاد خلاقيت بيشتر است برآورده کند؟

موسسه «خان آکادمي» به اين پرسش پاسخ مي دهد. اين موسسه در تحقيقاتي که داشته مي گويد برخي دانشگاه هاي مجازي با فراهم کردن شرايط يادگيري عيني تر و شخصي تر به ايجاد خلاقيت در آموزش کمک فراواني مي کنند تا به مهمترين هدف آموزش مدرن برسند.

موسسه خان آکادمي يک موسسه پاکستاني و غيرانتفاعي است. اين موسسه تاکيد مي کند آموزش مجازي از دانشگاه ها به دوره دبيرستان هم کشيده شده است. موسسه خان آکادمي مي گويد که در هر ماه براي آموزش رياضيات دوم دبيرستان 6 ميليون کاربر وجود دارد.

شعار اين موسسه هم کاملا شعاري عليه آموزش سنتي است. هيچ کس نبايد سخنراني کند. شيوه سخنراني يکي از مهم ترين اشکال آموزش سنتي است. معلم يا استاد در آن صحبت مي کند و فراگيران نيز گوش مي کنند. اما اين موسسه با انتخاب اين شعار تاکيد مي کند که شيوه جديد فرصت بيشتري براي تفکر فراگير فراهم مي آورد. تفکر نيز ابزار اصلي خلاقيت به حساب مي آيد.



ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

5 توصيه براي جذاب شدن در 3 دقيقه

عادت هاي بدي که شادي شما را به تاراج مي برد!!

تقويت اعتماد به نفس با چند تغيير ساده!!

5 فرد موفقي که بعد از اخراج شان موفق شدند!!

مديتيشن را چگونه در خانه تمرين کنيم؟

بگوييد چگونه مي خنديد تا شخصيت تان را به شما بگوييم!!

11 قانون اصلي فنگ شويي براي جذب عشق و پول

دوست خوب و واقعي چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟

آداب هديه دادن گل را بياموزيد

استفاده از كلمات قدرتمند – 101 كلمه ي قدرتمند

شخص دروغگو را با اين 8 مورد شناسايي کنيد

استرس شب امتحان را با اين روشها از بين ببريد

زبان بدن فروشنده حرفه اي چگونه است؟

کاهش استرس و اضطراب با چند روش خوراکي

اصول زبان بدن براي تشخيص کلاهبرداران در ازدواج

زندگينامه مريم ميرزاخاني، نابغه ايراني رياضي در جهان

مي خواهم شاد باشم و شاد زندگي کنم!!

مريم ميرزاخاني در ليست 5 زن نخبه رياضي دنيا

مادلين وسترهات، دستيار 26 ساله ترامپ چقدر درآمد دارد؟

5 اصل روانشناسي براي يک زندگي راحت

انسان هاي سمي اطرافتان را با اين روشها از زندگي تان دور کنيد

10 عادتي که براي شاد بودن بايد ترک شان کنيد!!

چگونه در مقابل خواسته هاي ديگران نه بگوييم؟

راه هاي کنترل خشم، چگونه خشم را کنترل کنيم؟

اين نشانه ها مي گويد بايد به دوستي تان پايان دهيد!!

در جمعه هاي دلگير چگونه حال مان را خوب کنيم؟

با همسر بهاره رهنما بيشتر آشنا شويد

دوست واقعي شما اين نشانه ها را دارد!!

اين 3 خصوصيت را هرگز نبايد داشته باشيد!!

فقط سه گام تا داشتن احساس خوشبختي فاصله داريد!

زبان بدن و 10 نکته که بايد بدانيد

روشهاي عالي براي مقابله با احساسات منفي

تحليل زبان بدن مسي و رونالدو در مراسم بهترينهاي سال فوتبال 2017

چرا ما ايراني ها عادت به عذرخواهي نداريم؟؟؟

اعتياد به تلفن همراه و دنياي مجازي را چگونه از بين ببريم؟

چگونه به کسي که قصد خودکشي دارد کمک کنيم؟/به بهانه خودکشي هاي اخير

گفتن اين جملات پس از 40 سالگي، ممنوع!

با غم و اضطراب بعد از زلزله چه کنيم؟

چگونه دقيقه نودي نباشيم؟!!

هنگام وقوع زلزله بهترين کار چيست؟

زبان بدن چيست و 12 نکته که در مورد آن بايد بدانيد

چگونه مانند آهنربا ديگران را جذب کنيم؟

تحليل جالب زبان بدن کي روش بعد از قرار گرفتن ايران در گروه مرگ

تاثير باورنکردني اسم افراد بر سرنوشت و وضعيت روحي آنها

روشهاي شاد بودن در زندگي هاي سخت امروزي!!

نکته هايي براي سحر خيزي در صبحهاي سرد زمستان

مردي 40 ساله ام و بيشتر فکرم مشغول زنان است؟

مثبت انديشي با 7 روش ساده

تست روانشناسي : چقدر اعتماد به نفس داريد؟

5 جمله اي که هرگز نبايد به خودتان بگوييد