بزرگنمايي:

چه خبر - تاثير افسردگي بر روابط زوجين و درمان آن

وقتي همسر شما به افسردگي مبتلا شود، ميتواند ازدواج شما را به طور کلي به خطر اندازد. زندگي کردن با يک شريک زندگي افسرده که بيشتر مواقع ناراحت است، مرتب انتقاد ميکند و منفي باف است، کار آساني نيست.علاوه بر اين، شما در بيشتر مواقع نميتوانيد همسر خود را راضي کنيد که کمک بگيرد.

دکتر جي بائز، روانپزشک و رئيس خدمات بيماران سرپايي در بخش روانپزشکي بريگام و بيمارستان تخصصي زنان در بوستون مي گويد: افسردگي از لحاظ شدت انواع مختلفي دارد، اما همه ي آن ها تاثيرات منفي عميقي بر روابط ميگذارند. افسردگي از تغييراتي در ترکيبات شيميايي مغز ناشي ميشود که بر حالت، افکار، روابط جنسي، رانندگي، خواب، اشتها و سطح انرژي و همه ي فاکتورهايي که بر موفق بودن يک ازدواج تاثير ميگذارند و ميتوانند يک زندگي را خراب کنند، تاثير ميگذارد.

اطمينان داشته باشيد که بسياري از طلاق ها ناشي از افسردگي يکي از دو طرف بوده است. اما اين وضعيت قابل حل است. راههاي بسياري براي مقابله با آن وجود دارد. او معتقد است، وقتي يکي از زوج ها مبتلا به افسردگي ميشود، اين مساله يک چالش بزرگ براي طرف مقابل او محسوب ميشود.

دشمن اصلي بيماري است و نه فرد مبتلا به افسردگي.تمام تلاشتان را بکنيد تا همسر خود را درمان کنيد. اين تلاش ميتواند در يک پياده روي دو نفره با همسرتان، در رساندن او به مطب دکتر و يا در اطمينان از خوردن داروهاي همسرتان خلاصه شود.

کنار آمدن با همسر مبتلا به افسردگي ميتواند بسيار طاقت فرسا و سخت باشد، خصوصا وقتي همسر شما از شرکت در جمع هاي دوستانه و فاميلي دوري ميکند و يا وقتي مجبور ميشويد، موقتا، بيشتر کارهاي خانه را خودتان انجام دهيد. وقتي همسر شما تبديل به يک آدم منزوي و بي تفاوت ميشود، روابط جنسي زوج نيز تحت تاثير قرار ميگيرد. و از طرفي احساس خجالت به خاطر داشتن يک مشکل رواني باعث ميشود که همسر شما به دنبال درمان نرود.

معمولا خود بيماري باعث ميشود که فرد بيمار، نياز به گرفتن کمک و درمان را ناديده بگيرد و اين وظيفه ي شماست که در اين مورد نگراني نشان دهيد و براي درمان اقدام کنيد. دکتر بائر پيشنهاد مي کند که براي باز کردن سر صحبت ميتوانيد بگوييد:دوستت دارم، اما از ديدن زجر کشيدنت متنفرم. افسردگي يک مشکل متداول است و تو نبايد از اينکه به آن مبتلا شده اي احساس خجالت بکني. پس بيا باهم کمي در باره ي آن تحقيق کنيم.

فرد افسرده را تشويق به صحبت کردن درباره ي احساساتش، افکارش و کارهايش بکيند و بدون اينکه او را قضاوت کنيد به حرف هايش گوش بدهيد. دکتر بائر ميگويد:اگر کسي به شدت افسردگي داشته باشد، ممکن است حرف هايي بزند که به شدت شما را بترستاند. مثلا اگر همسر شما افسردگي داشته باشد، ممکن است علاقه اش به شما و ازدواجتان را زير سوال ببرد. تصميم درمورد آينده ي زندگي مشترک خود را به بعد از درمان افسردگي همسرتان موکول کنيد.

دکتر بائر معتقد است: اين راهکار بسيار مفيد است که هر دو باهم به نزد دکتر برويد. زيرا معمولا زوجي که افسردگي ندارد، ميتواند اطلاعات و مشاهدات با ارزشي را در مورد همسر بيمارش در اختيار دکتر بگذارد. اين شما هستيد که اولين نشانه هاي تغيير در رفتار و شخصيت فردي که دوستش داريد را متوجه ميشويد و اين مشاهدات در طول پروسه درماني ميتوانند بسيار کمک کننده باشند.

افسردگي نه تنها بر ازدواج فرد تاثير ميگذارد، بلکه کل خانواده را هم تحت الشعاع قرار ميدهد. فرزندان خانواده در بيشتر مواقع متوجه ميشوند که مشکلي در خانه به وجود آمده است. پس خيلي صادقانه در مورد بيماري با فرزندان خود صحبت کنيد تا آن ها احساس ترس و نگراني نکنند. بعضي از والدين مبتلا به افسردگي اظهار دارند که، احساس مسئوليت در مقابل فرزندانشان، مثلا اينکه صبح زود بلند شوند و آنها را به مدرسه برسانند، باعث ميشود که احساس بهتري داشته باشند.

دکتر بائر در اين مورد ميگويد:طبيعي است که در طول درمان، مجبور شويد راههاي مختلي را امتحان کنيد، يا در اين ميان به موانعي برخورد کنيد. اما خبر خوب اين است که معمولا پزشکان با استفاده از دارو و مشاوره ميتوانند کاري کنند که فرد افسرده حس بهتري داشته باشد. با زمان و درمان ميتوان افسردگي را درمان کرد.

وقتي همسر شما مبتلا به افسردگي است، او به صورت مقطعي ناراحت و بعد خوشحال است. دکتر بائر در اين زمينه ميگويد: اينجا نقش مهم شما به عنوان همسر مشخص ميشود. شما بايد سعي کنيد تا روابط خود را باهمسرتان بهبود ببخشيد، اما بهتر است اين کار را در دوره هايي که حال همسرتان خوب است، انجام بدهيد.علاوه بر اين، زماني که فرد افسرده عصباني ميشود يا در خود فرو ميرود، شما به عنوان همسر بايد تبديل به يک دوست قابل اعتماد شويد و از لحاظ عاطفي او را حمايت کنيد.



منبع: سيمرغ