مثلث عشق سه ضلع دارد...
روابط عاطفي
بزرگنمايي:
چه خبر - مجله زندگي ايده آل: روابط زناشويي از آن دست مسائلي است که هميشه بايد مراقب بود تا روند يکنواختي پيدا نکند. بسياري از متخصصان معتقدند اين روزها با روند رو به رشد تکنولوژي و حضور مردم در شبکههاي اجتماعي خواستههاي زن و مرد تغيير پيدا کرده است؛ بنابراين بسياري از اين مسائل منجر به ايجاد باورهايي نادرست بين مردم شده که مهمترين علت آن عدم آگاهي است.
دکتر سيد علي آذين، متخصص پزشکي اجتماعي و فلوشيپ سلامت جنسي ميگويد ميتوان روابط عاطفي را به مثلثي تشبيه کرد که سه ضلع آن جذابيت، صميميت و تعهد است. او در ادامه به شما ميگويد عمده مشکلاتي که منجر به سرد شدن روابط جنسي ميشود، ناشي از چه مسائلي است.
شروع ازدواج با حداقلي از احساس
وقتي از سرد شدن رابطه صحبت ميشود، فقط بحث رابطه جنسي مطرح نيست. اين روزها ازدواجها کمتر از گذشته به شکل سنتي انجام ميشود و حتي اگر به اين صورت هم باشد، زماني براي آشنايي دختر و پسر در نظر گرفته ميشود. چه اين علاقه در حد معمول باشد، چه يک عشق پر اشتياق، ادامه اين رابطه نياز به الزاماتي دارد. پس فرض بر اين است که اکثر ازدواجها يا با اشتياق زياد يا يک احساس نسبي شروع ميشود؛ بنابراين براي ادامه اين زندگي بايد شرايطي وجود داشته باشد تا اين احساس پا برجا بماند و زندگي به سردي گرايش پيدا نکنداما زماني که احساسات کمرنگ ميشوند، به حدي که ديگر براي يک رابطه عاطفي مناسب کافي نيست، حتي شور و اشتياق شديد اوليه هم پس از مدتي دستخوش تغييرات جدي ميشود.
جذابيت، اولين ضلع مثلث رابطه عاطفي
براي درک بهتر اين مسئله ميتوان عشق را به يک مثلث تشبيه کرد و متغيرهاي مختلفي وجود دارند که بايد مراقب آنها بود تا اضلاع مثلث پا بر جا باقي بماند. اولين ضلع مثلث که زمينه برقراري پيوند است و دو نفر را جذب هم ميکند، شور و اشتياق و جذابيتهاي اوليه است. در شکلگيري اين جذابيتها متغيرهاي مختلفي مثل جذابيتهاي جنسي، رفتاري، ظاهري و... دخيل هستند. اين مهم است که شور و اشتياق و جذابيت بايد کماکان در طول زندگي تداوم پيدا کند. البته اين توقع وجود ندارد که خيلي از جذابيتهاي ظاهري که دختر و پسر در 25 سالگي دارند، تا 45 سالگي هم ادامه پيدا کند ولي اگر اين موضوع به تدريج در طول زندگي ناديده گرفته شود، طبيعتا شور و شوق در زندگي مشترک دچار آسيب ميشود.
روند پير شدن و تغييرات ظاهري را بپذيريد
از اين احساس به چه شکل بايد نگهداري شود؟ يکي از موارد، اهميت قائل شدن براي حفظ و حتي ارتقاي جذابيتهاي اوليه است. البته تغييراتي که در طول زندگي و با بالا رفتن سن ايجاد ميشود، مشخصات ظاهري افراد را هم شامل ميشود و همه فرآيند پير شدن و تغييرات طبيعي را بايد بپذيريم اما اگر نگاه واقعبينانه نسبت به موضوع وجود داشته باشد و زن و مرد انتظاراتي متناسب با سن و سال و مدت زماني که از ازدواج ميگذرد داشته باشند، هميشه ميتوان راههايي براي حفظ جذابيت پيدا کرد. البته حفظ اين جذابيت الزاما به انجام برخي اقدامات مثل تن دادن به انواع جراحيهاي زيبايي نياز ندارد. حفظ آراستگي ظاهري و از آن مهمتر جذابيت رفتاري، از موثرترين شيوهها براي نگهداري از شور و اشتياق بين دو نفر است.
ساعات بيشتري را کنار هم بگذرانيد
از نشانههاي ديگر وجود شور و اشتياق، ميزان وابستگي زوجها نسبت به يکديگر است. برخي زوجها بعد از مدتي که از زندگي مشترکشان ميگذرد، اين وابستگي را از دست ميدهند. گويا هر يک زندگي مستقلي دارند و صرفا همخانه هستند. اين شور و شوق بايد اين طور نشان داده شود که ما کماکان به هم وابسته هستيم و دور شدن يا نزديک ماندن نسبت به هم برايمان مهم است. به اين معنا که اگرچه مشغله کاري داريم اما در عين حال ميخواهيم ساعات بيشتري را در «کنار هم» و «با هم» بگذرانيم.
چاشنيهاي رابطه را متنوع کنيد
در زندگي زناشويي زن و مرد بايد از ارتباط و تماسهاي زناشوييشان رضايت داشته باشند اما با توجه به مدت زماني که از ازدواج ميگذرد، اگر نتوانند آنچه که بينشان اتفاق ميافتد را، که شايد بتوان آن را به نوعي نمايشنامه روابط زناشويي تعبير کرد، باطراوت و تازه نگه دارند، ممکن است بعد از مدتي احساس يکنواختي و کسالت به وجود آيد.
مثالي که براي زوجها در جلسات مشاوره مطرح ميشود، اين است؛ اگر به بهترين رستوران شهر برويد و از ميان انواع مختلف غذاها صرفا يک نوع غذا ،حتي بهترين غذا را، ميل کنيد و اين کار را يک هفته پشت سر هم ادامه دهيد، ممکن است از روز هشتم ديگر نسبت به آن غذا احساس گذشته را نداشته باشيد و حتي احساس بيميلي کنيد. چاره چيست؟ اينکه رستوران را عوض کنيد؟! واضح است که چنين تصميمي در ازدواج که پيوندي متعهدانه است، قابل قبول نخواهد بود. راهکاري که در زندگي زناشويي ارائه ميشود اين است که سفارش خود را عوض کنيد. تنوع در خوراک ايجاد کرده و چاشنيهاي مختلفي به آن اضافه کنيد.
صميميت، دومين ضلع رابطه عاطفي
ضلع ديگري که در اين مثلث بايد حتما به آن توجه شود، صميميت است. زن و شوهر صرفا«همخانه» يا فقط «شريک روابط زناشويي » هم نيستند يعني هر دو بايد احساس کنند که در يک زندگي«مشترک» قرار دارند. اگر در زندگي فعاليت مشترکي وجود ندارد، زن و مرد وقتشان را به تنهايي ميگذرانند و حتي تفريحاتشان هم جداست و بعد از مدتي به صميمت اين رابطه آسيب جدي وارد ميشود. به علاوه زن و شوهر بايد براي جنسيت يکديگر و ويژگيهاي جنس مخالف احترام قائل باشند. اگر از آن دست زوجهايي باشند که براي مفهوم زندگي مشترک ارزشي قائل نيستند،مسلما عدم صميميت روز به روز جديتر خواهد شد.
براي احياي چنين زندگيهايي بايد فعاليتهاي مشترکي برنامهريزي شود. حتي اگر زمينههاي فرهنگي و شخصيتي دو طرف از هم فاصله جدي دارد، لازم است انجام يک فعاليت مشترک منظم حتي به ميزان 30 دقيقه در روز فضايي را براي رابطه صميمانه بين آنها فراهم آورد. گاهي پيشنهادهاي سادهاي مثل حل کردن جدول يا بازي کردن با پلي استيشن به دليل فضايي که براي گفتوگو حتي به شکل کري خواندن به وجود مي آورد، ميتواند موثر باشد. چنين تعاملاتي ميتوانند صميميت کمرنگ شده را تا حدي به زندگي بازگرداند.
البته چنين چيزي وقتي محقق ميشود که تعارضات جدي بين زوجين وجود نداشته باشد که اگر چنين باشد حتما مداخلات جدي ديگري لازم خواهد بود. در کنار اين صميميت بايد مراقب بود که تعادلي بين صميميت در زندگي مشترک و حفظ مرزهاي فردي وجود داشته باشد. هر زن و شوهري هر قدر هم صميمي باشند بايد مرزهاي تعريف شدهاي براي فرديت، برنامههاي شخصي و حتي حريم خصوصي داشته باشند.
تعهد و مسووليتپذيري، سومين ضلع رابطه عاشقانه
در ضلع سوم اين مثلث بحث تعهد و مسووليتپذيري مطرح است. وقتي اين بحث به ميان ميآيد، ممکن است بلافاصله بحث روابط فرازناشويي به ذهن برسد. اين مسئله کاملا درست است اما مفهوم اصلي تعهد بسيار وسيعتر از آن است و بحث مسووليتپذيري در زندگي مشترک را نيز شامل ميشود. پس فرد به دنبال عبور از مرحله تجرد و متاهل شدن بايد تعهد را بپذيرد.
از آنجا که آدمها نظام ارزشي، اعتقادي، فرهنگي و... متفاوتي دارند، شايد بهترين چارچوبي که بتوان به صورت عمومي مطرح کرد، ارزشهاي مشترک انساني و از همه مهمتر بحث اخلاق است که حد و مرزهاي تعهد و مسووليتپذيري را براي آدمها مشخص ميکند؛ بنابراين چون ازدواج يک تعهد اخلاقي است، فرد را ملزم ميکند که در رفتارش مسووليتپذير باشد. کسي که متعهد است حتي اگر از جنبههايي در زندگي مشترک رضايت ندارد به جاي اينکه پا را از تعهد اخلاقي فراتر بگذارد، به دنبال حل آن مساله ميرود.
در طول زمان ابعاد صميميت گسترده ميشود
ممکن است اضلاع اين مثلث در طول زماني که از زندگي يک زوج ميگذرد، تغيير اندازه بدهند؛ به همين دليل اين مثلث هميشه متساويالاضلاع نخواهد بود اما اين مهم است که هيچ يک از آنها حذف نشود و اگر در طول زمان هر ضلعي کوچک شد با ارتقاي دو ضلع ديگر، مجموعه عناصر رابطه عاشقانه کماکان محافظت شود. به عنوان مثال اگر سالها بعد از ازدواج، شور و اشتياق روابط زناشويي عينا مشابه اوايل زندگي مشترک نبود، صميميت بيشتر، گرماي زندگي مشترک را کماکان حفظ کند. وقتي زوج سالمندي را ميبينيم که بسيار از هم مراقبت ميکنند يعني بخش تعهد و مسووليتپذيري اين زندگي کاملا به بلوغ رسيده است؛ پس نبايد اجازه داد زندگي فقط مفهوم زير يک سقف زندگي کردن را پيدا کند.
توقعات روابط زناشويي زوجها تغيير کرده است
زندگي زناشويي زوجها بايد حاوي نمايشنامههاي متنوعي باشد اما زماني که آموزش مناسب نديدهاند و انواع و اقسام باورها و نگرشهاي نادرست دارند، نميتوانند آن طور که بايد از زندگي زناشويي رضايت داشته باشند. همچنين نفوذي که ارتباطات و رسانهها در جامعه پيدا کرده باعث ميشود در کنار فقدان مهارتهاي لازم براي با طراوت نگه داشتن زندگي زناشويي ، عوامل ديگري هم توقعات زوجها را دستکاري کند و نيازهايي را به وجود آورد که بعضا از نظر طرف مقابل پذيرفتني نباشد.
همه اين مسائل در مجموع باعث ميشود گاهي زوجها تمايلي به برقراري روابط زناشويي نداشته باشند. به همين علت است که در خانوادهها بسيار ديده ميشود که بعد از مدتي، علاوه بر کيفيت که ممکن است از اول هم چندان مناسب نبوده باشد، کميت رابطه زناشويي هم کمتر شود و نهايتا اين ضلع مثلث که در تداوم عشق بسيار براي آن ارزش قائل هستيم، دچار آسيب جدي شود.
-
پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۸:۳۸ AM
-
۱۶۱ بازدید
-
-
چه خبر