اوقات فراغت به سبک جوان ايراني شادکامي و موفقيت بزرگنمايي: چه خبر - روزنامه شهروند - سهيلا مرادي ، پژوهشگر اجتماعي : به جرأت ميتوان گفت اوقات فراغت امروز بيش از هر زمان ديگري است؛ چرا که ساعات رسمي کار در مراکز کاري کشورهاي مختلف تقليل يافته است. بنابراين هر فردي، چند ساعت فارغ از کار در اختيار دارد که بايد براي استفاده از آنها طبق نظر ميل و امکانات خود برنامهريزي کند. بديهي است همانگونه که استفاده صحيح از اوقات فراغت هم بر زندگي فرد و هم بر جامعه تأثير مثبت خواهد داشت، استفاده نادرست از آن نيز در هر دو سطح ياد شده ميتواند باعث بروز مشکلات و خسارات جبرانناپذيري شود.اين مسأله بهخصوص در مورد جوانان و نوجوانان از حساسيت بيشتري برخوردار است؛ زيرا اين قشر آيندهساز، خود و نسل بعدي اجتماع را خواهند ساخت و بنابراين سرنوشت آنها با سرنوشت جامعه گره خورده است.بيش و پيش از هر چيز بايد توجه داشت که اوقات فراغت در جوامع صنعتي کاملا با «ساعات خالي» در جوامع سنتي متفاوت است. گذران صحيح اوقات فراغت بر بازدهي کار ميافزايد و از اينرو «صنايع تفريحاتي» در جهت متنوعتر کردن و پربارتر کردن اوقات فراغت و گذران آن، مانند هر رشته صنعتي ديگري به وجود آمده است.اهميت موضوعدر مورد اهميت و نحوه گذران اوقات فراغت بحثها و بررسيهاي فراواني صورت گرفته و پيشنهادهاي متنوعي ارايه شده است. در اين بين توجه به مسائل نوجوانان و جوانان که دغدغهاي هميشگي به حساب ميآيد، به دليل ورود ناگهاني آنان به اجتماع و در نتيجه افزايش احتمال بروز رفتارهاي نامتعادل بسيار حائز اهميت است. نيمي از جمعيت ايران را جوانان تشکيل ميدهند؛ جمعيتي که با برنامهريزي صحيح از انرژيهاي فراوان و متراکم آنها ميتوان براي سازندگي کشور استفاده کرد و در عين حال بيتوجهي به آنها تشديد انحرافات و آسيبهاي اجتماعي را در پي خواهد داشت. به همين جهت غنيسازي اوقات فراغت نوجوانان و جوانان مسأله مهمي است و نبايد آن را به برنامههاي محدودي خلاصه کرد که معمولا ادارات آموزش و پرورش پس از پايان سال تحصيلي و آغاز تعطيلات تابستاني تدارک ميبينند. پرکردن بهينه اوقات فراغت بحثي فرابخشي تلقي ميشود و تمام مجموعههاي فرهنگي در اين کار دخيل هستند.بارزترين ويژگي اوقات فراغت آزادي انتخاب و نوع فعاليت است؛ ولي والدين به تصور اين که بايد وقت نوجوان و جوان فارغ شده از درس و مدرسه را لزوما پر کنند، بدون توجه به علايق آنها کلاسهاي درسي، هنري، ورزشي، اردو و غيره را براي آنها تجويز و فرزندانشان را ملزم به شرکت در آن ميکنند که اين خود باعث عدم استقبال نوجوانان و جوانان ميشود. اين درحالي است که اگر فراغت از جهتي زيرسلطه و عقيده افراد ديگري غير از خود جوانان باشد، ديگر فراغت محسوب نميشود؛ چرا که افراد در اين ساعات دست به گزينش ميزنند و در برابر فرصتهاي پيش روي خود انتخاب ميکنند. دانستن اين نکته که جوان در اوقات فراغت خود دست به چه انتخابهايي ميزند از اهميت ويژهاي برخوردار است؛ واقعيت اين است که در طول تابستان آمار بزه و رفتارهاي ناهنجار اجتماعي در بين قشر جوان افزايش مييابد که اين مسأله نشأت گرفته از نبود برنامه براي غنيسازي اوقات بيکاري است؛ بهطوري که همنشيني با دوستان ناباب و حضور در برنامههاي محفلي آنان به بروز ناهنجاري کمک و در نهايت برخي از جوانان را در دام خود گرفتار ميكند و اين مسأله باعث ميشود که چنين جواني قيد ادامه تحصيل را بزند و به دنبال کسب درآمدهاي کاذب و نامشروع براي خود باشد و اوقات فراغتي که ميتوانست براي او منشاء پيشرفت و ترقي باشد، باعث تباهي و سقوط وي ميشود. به همين دليل در تکميل بحث به بررسي عوامل انساني غير دروني (خانوادگي و اجتماعي) آسيبهاي اجتماعي ميپردازيم تا با ريشهيابي، مسير درستي را براي چارهانديشي طي كنيم.عوامل محيطي آسيبهاي اجتماعيبه نظر بسياري از کارشناسان، عوامل اجتماعي موثر در ايجاد آسيبهاي اجتماعي به دو دسته تقسيم ميشود؛ افزايش جمعيت، عدم ثبات و پايداري اجتماعي، بيکاري، تورم و فقر در شمار يک گروه از عوامل اجتماعي به شمار ميرود و خانواده، محيط مدرسه و گروه همسالان جزو دستهاي ديگر است.علل خانوادگيخانواده نخستين نهاد اجتماعي است که براي برطرف كردن نيازهاي ريشهاي و حياتي انسان و بقاي جامعه ضروري است. انسانها پس از تولد تحت تأثير افکار، عقايد و رفتار اعضاي خانواده خود قرار ميگيرند؛ لذا خانواده نخستين جايگاه و عاملي است که بر روند رفتار آدم تأثير ميگذارد؛ آنچه بيشتر مورد توجه ما است تأثير منفي نواقص و کمبودهاي خانوادگي بر فرد است که تحت شرايط خاصي وي را در معرض نامتعادل شدن قرار ميدهد.آموزش و پرورشکيفيت آموزش نوجوانان و جوانان و موفقيت يا عدم موفقيت در تحصيل و طي کردن دورههاي آموزشي در سازگار شدن و جامعهپذيري آنها موثر است. دانشآموزي که در محيط مدرسه منظم بوده و مراحل آموزشي را طبق برنامه و با موفقيت طي ميكند، آسيبپذيري کمتري خواهد داشت.همسالانمعاشرت با دوستان ناباب نيز نقشي مهم در روي آوردن افراد به آسيبهاي اجتماعي ايفا ميکند. ممکن است برخي خانوادهها از فرزندان خود غافل شده و زمينه را براي گرايش به دوست ناباب فراهم کنند که نتيجهاش روي آوردن آنها به کارهاي خلاف است. همچنين آسيبپذيري نوجوانان بد سرپرست، بيسرپرست و در بعضي موارد تکسرپرست بيشتر از ساير گروههاست.وقتي نوجوان پايگاه عاطفي خود را از منزل به ميان همسالان ميبرد، براي پذيرش در گروه همسالان ناچار است که تن به خواستههاي آنها بدهد. بررسيها نشان ميدهد که فشار همسالان و داشتن دوستان ناباب درگرايش به يکي از مولفههاي آسيبهاي اجتماعي از عوامل بسيار مهم بوده است؛ در اين موارد مشاهده ميشود که افراد از دوستان خود حرف شنوي بيشتري دارند تا والدينشان.بحران هويتيکي از آسيبهاي دنياي ماشيني امروز اين است که نهاد خانواده در گذشته کارکرد موثرتري داشت؛ ولي هماکنون به دليل ايجاد تفاوتهاي جدي بين دو نسل قديم و جديد، تمام پلهاي موجود بين نوجوانان و والدين از بين رفته و زبان گفتوگو و تفاهم بين آنها تضعيف شده است.در مورد بحران هويت جوانان ميتوان گفت که ريشه اين موضوع را بايد در دوران نوجواني که دوران هويتيابي افراد است، جستوجو کرد. همراه با تغييرات جسمي دوره بلوغ، نوجوانان در جستوجوي هويت خويش هستند؛ اگر نهادهاي موثر بر رشد شخصيتي نوجوانان و جوانان مانند خانواده و آموزش و پرورش بتوانند کارکرد خود را به درستي ايفا کرده و بستر مناسبي را براي هويتبخشي به نوجوان و جوان مهيا كنند، آنها دچار بحران هويت نخواهند شد.نابرابريهاي اجتماعيبه دليل محدوديت درمنابع، ناتواني در اجراي يک مديريت فراگير، نبود توزيع عادلانه و کارآمد و برخي دلايل ديگر فرصتهاي تحصيلي، اشتغال، ازدواج، امکانات رفاهي و تفريحي و. . . به صورت مساوي در اختيار همه جوانان قرار نگرفته و نيازهاي برخي از جوانان در جامعه بيپاسخ مانده است. اين مسأله باعث ايجاد سرخوردگي و ناکامي در آنها شده و اين ناکامي به خشم منجر ميشود. جوانان با اين سرخوردگيهاي عديده، جايي براي تخليه خشم و انرژيهاي مخرب ناشي از شکست و ناکامي را ندارند. جواني که نتواند خشم خود را تخليه کند، مجبوراست آن را به درون خود بريزد.فرهنگفرهنگ از عوامل مهمي است که بر شخصيت فرد تاثير ميگذارد. هر فردي پس از روند کودکي در مسير جريانات فرهنگي قرار ميگيرد. نوجوان بايد با آداب و سنتهاي مذهبي و اخلاقي آشنا شود و آنها را بپذيرد. نفوذ فرهنگ جامعه در تغيير و تحول شخصيت او تاثير زيادي دارد و رفتارهاي بهنجار و نابهنجار را ايجاد ميکند.شرايط پرتنش و نامناسب سبب پريشاني و اضطراب فرد شده و عقدههاي رواني و تضادهاي دروني در او ايجاد ميکند، همينطور احساس محروميتهاي گوناگون، کنش و واکنش فرد را از مسير طبيعي خارج ميکند. تغييرات و تحولات فرهنگي، اجتماعي و پيشرفت فناوري نيز در شرايطي ميتواند موجب کاهش روحيه افراد شود و روند اجتماعي شدن آنها را مختل کند. در صورتي که يک الگوي انحرافي در سطح جامعه انتشار يافته و جزيي از فرهنگ آن شود، ميتواند بهآساني در وجود افراد، بهويژه نسل جوان دروني شود و به شکل هنجار درآيد.وجود اعتقادات مذهبي و فرهنگ اخلاقمدار در جامعه، نقش بسزايي در سلامت رفتارهاي انسان و روابط افراد ايفا ميکند. داشتن فرهنگ اخلاقي صحيح، بزرگترين مانع کجرويها بوده و برعکس، وجود فرهنگ مبتذل و غيراخلاقي، حتي درصورت وجود شرايط ايدهآل مالي، عامل مهم و مخربي در هدايت شخص به گمراهي خواهد بود.رسانههارسانههاي گروهي بهعنوان سومين نهاد موثر بر رشد شخصيتي افراد (پس از خانواده و مدرسه)، توانستهاند در آگاهي رساندن به نوجوانان و جوانان نقش عمدهاي ايفا کنند. پيشرفت و توسعه وسايل ارتباط جمعي، با وجود مزاياي بسيار، معايبي نيز به همراه داشته است. نمايش تصاوير خشونتآميز و صحنههاي قبيح و نامتعارف از مطبوعات، شبکههاي تلويزيون و اينترنت و آشنايي با بعضي ترفندهاي مجرمانه که در فيلمها به تصوير کشيده ميشود، بازيهاي رايانهاي مهيج و محرک و ارتباط مجازي از طريق اينترنت، در نوع خود تأثير منفي بر استفادهکنندگان، خصوصا قشر کم سن و سال و جوان گذاشته و گرايش آنها به ارتکاب اعمال ناهنجار را افزايش ميدهد.در مورد تلويزيون بايد گفت رسانهاي است براي اطلاعرساني و فرهنگسازي و در يک فرآيند هنري، کاربردي قادر است شرايطي را براي مخاطبان فراهم آورد که خواستهها و نيازهايشان را دوباره ببينند؛ درگير همان کاري شوند که از آن ميگريزند؛ به کلاس درسي وارد شوند که بهدنبال خلاصي از آن بودهاند؛ شاد شوند، درعين گريزان بودن از شادي و غم را تجربه کنند، آنگاه که از غم گريزانند. تلويزيون تنها زماني شايستگي پرکردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را داراست که بتواند نگاه آنها را به فراغت عوض کند.اوقات فراغت و آسيبهاي اجتماعيتعطيلي کلاسهاي درسي و فارغ شدن جوانان و نوجوانان از امتحانات آخر سال و بهطورکلي اوقات فراغت بدون برنامه، موقعيت آسيبزايي را براي اين قشر فراهم ميآورد. يکي از معضلات اصلي جامعه فعلي ما اين است که متاسفانه برخي از جوانان و نوجوانان با فضاي برنامههاي مفيد غيردرسي بيگانهاند و پس از اتمام هر پايه تحصيلي به يکباره از فضاي آموزشي رها ميشوند. به همين جهت غنيسازي اوقات فراغت جوانان و نوجوانان بهويژه در ايام فراغت آنها از تحصيل، همواره عاملي بازدارنده براي پيشگيري از وقوع آسيبهاي اجتماعي تلقي ميشود. همچنين اين موضوع نشاندهنده اهميت دسترسي به تفريحات سالمتر و فراهم آوردن امکانات لازم براي گذراندن و غنيسازي اوقات فراغت نوجوانان و جوانان است. از ديگر سو، گرايش روزافزون به ارتباطات مجازي که جايگزين نامناسبي براي تخليه هيجان و وقتگذراني است، نوجوانان و جوانان را از دنياي واقعي به دنياي مجازي و هيجاني ميکشاند، چراکه فرد در دنياي واقعي جايي براي تخليه اين هيجانات ندارد. به همان ميزان که افراد وقت خود را براي روابط مجازي صرف ميکنند، از تعامل آنان با ديگران در محيط کار و خانواده کاسته ميشود. با اين حال مشاهده شده که روابط مجازي و فاصلهدار باعث افزايش آسيبپذيري فرد در برابر انحرافات ميشود. مسلما وقتي ارتباط تعاملي به صورت مستقيم باشد، آسيبهاي اجتماعي هم کمتر ميشود.کارکرد اوقات فراغتاوقات فراغت يک امر فرابخشي است، يعني قطعا با مسائل اقتصادي و فرهنگي در ارتباط مستقيم بوده، در نتيجه موضوعي چندبعدي است. با اين حال از لحاظ تحليل کارکردي، معمولا ٣ نقش عمده را براي اوقات فراغت برميشمارند: «رفع خستگي»، «تفريح و سرگرمي» و «ايجاد امکان براي بالابردن سطح معلومات، مشارکت آزاد اجتماعي و پرورش استعدادها.» تجديد قوا، گريز از ملالانگيز بودن زندگي روزمره، فرار از کارهاي تکراري تحميلي، ترميم مشکلات عصبي ناشي از زندگي ماشيني، به دست آوردن نشاط و سرزندگي، ارضاي صحيح و مناسب تمايلات پرخاشجويانه افراد و تقويت عواطف از کاربردهاي اوقات فراغت به شمار ميرود که در قالب ٢ نقش نخست قرار ميگيرد.نهادهاي اجتماعي و اوقات فراغتخانواده: اين نهاد با توجه به خصوصياتي که دارد، ميتواند نقش بسيار مهمي در امر گذران اوقات فراغت ايفا کند. هر فرد ساعات متعددي از شبانهروز خود را در خانه بهسر ميبرد که از اين اوقات براي استراحت، غذا خوردن، رفع خستگي، گفتوگو با ديگر اعضاي خانواده، مطالعه، بازي و مانند آن استفاده ميکند. بديهي است که خانواده بهعنوان يکي از واحدهاي اجتماعي با ديگر واحدها و نهادها در تماس و از آنها متاثر است، همانگونه که بر آنها تأثير نيز ميگذارد. در ارتباط با موضوع مورد بحث نيز اين قاعده مصداق پيدا ميکند. مثلا شرايط شغلي افراد خانواده بر نحوه گذراندن اوقات فراغت آنها اثر ميگذارد. افرادي که از يک کار سخت و فشرده به خانه برميگردند، نميتوانند در آنجا افراد خلاق، فعال و پر از احساس باشند.مدرسه: يکي از نقشهايي که براي نهادهاي آموزشي و پرورشي بهويژه در جوامع پيشرفته در نظر گرفته شده، پرورش مهارتهاي شاگردان براي گذران اوقات فراغت است. از سوي ديگر با توجه به اينکه دانشگاهها آخرين مراکز تحصيلي رسمي به حساب ميآيند که ميتوانند افراد را به آموزش مهارتهاي هنري، تفريحي و علمي تشويق کنند، توجه به تناسب اين مهارتها با شرايط و امکانات افراد در مرحله فراغت از تحصيل ضروري است. دانشگاهها نيز علاوه بر اقدامات مشابه ذکر شده، ميتوانند از طريق انجمنهاي دانشجويي فعاليتهاي فوق برنامه وسيعتري را اجرا کنند.مراکز مذهبي: اعتقادات مذهبي افراد و قداست امور ديني و وابستگي عاطفي افراد به اين امور، نقش مهمي را در ارتباط با نحوه گذراندن اوقات فراغت در اختيار مراکز ديني قرار ميدهد. اين مراکز با استفاده از نفوذ معنوي خود بر فکر و ذهن مردم و بهويژه جوانان، ميتوانند آنان را در امر گذران صحيح و مناسب اوقات فراغت ياري کنند.دولت: دولتها با توجه به اختيارات و امکانات وسيعي که در اختيار دارند و همچنين با توجه به توسعه کارکردهايي که از گذشته برعهده داشتهاند و انتظارات جديدي که مردم از آنها دارند، در برنامهريزي براي بهبود و غنيتر کردن نحوه گذران اوقات فراغت مردم خصوصا جوانان، نقش عمدهاي ايفا ميکنند.جمعبندي و چارهانديشيواقعيت انکارناپذير اين است که با افزايش اوقات فراغت برنامهريزي نشده و تعطيلات غير هدفمند، آسيبهاي اجتماعي در جامعه افزايش مييابد. اين موضوع، بيانگر اهميت پرداختن به برنامهريزي براي افزايش بهرهوري اوقات فراغت، بهويژه براي نسل جوان است. جوانان در مورد چگونگي گذران اوقات فراغت، خواستها و گرايشهايي متفاوت از پدران و مادران خود دارند. بعضي از اين تفاوتها طبيعي و ناشي از تفاوتهاي سني و مقتضيات آن است. جوانان علاوه بر نيازهاي زيستي اوليه، نيازهاي ثانويهاي مانند احتياج به محبت، نياز به معناجويي براي زندگي، نياز به تعلق خاطر به گروه جمع متجانس با خود، نياز به امنيت، نياز به احساس ارزشمندي و موفقيت، نياز به نوآوري، نياز به همدلي و همدردي، نياز به احساس کمال و تعالي و پيشرفت، نياز به پذيرفته شدن توسط گروه همسن و سال و نياز به شناخت ارزشهاي اخلاقي دارند که در مجموع، آنها را در شرايط خاص رواني، رفتاري، فکري، تصوري و عاطفي قرار ميدهد. گاهي ممکن است جوانان تحت فشار ناگهاني کششهاي دروني قرار گيرند و سازوکارهاي کنترل دروني و بيروني نتواند مانع گرايش آنها به سوي رفتارهاي ناهنجار و آسيبهاي اجتماعي شود. لازم است که بازدارندگي دروني را در آنان تقويت کرد. اين هدف با برنامههايي نظير تقويت تصويرسازي مثبت از خويش، بيدارکردن وجدانهاي آگاه و نشان دادن راههاي صحيح براي رسيدن به هدف قابل دستيابي است. از سوي ديگر بايد عوامل ساختاري بيروني را مورد توجه قرار دهيم، پيوستگي جوانان با مدرسه، خانواده و جامعه را بالا ببريم و فرصتها را براي ارتقاي اجتماعي جوانان گسترش دهيم. پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۰:۴۶ AM ۱۹۹ بازدید چه خبر