آخرین اخبار

حقايقي درباره دروغ بر مبناي پژوهش هاي جهاني شادکامي و موفقيت

  بزرگنمايي:

چه خبر - مجله موفقيت - دکتر شادي جهراني: در فرهنگ بزرگ سخن، ذيل مدخل «راستي»، مي خوانيم: «راستگو و درستکار بودن، راستگويي و درستکاري، صداقت، حقيقاتا، واقعا، حقيقت، واقعيت، راست و مستقيم بودن، مقابلِ خميدگي، عدالت، دادگري و ...» اما معمولا اولين معنايي که پس از شنيدن يا خواندن واژه راستي به ذهن متبادر مي شود، همان «راستگويي و درستکاري» است. جايي مي خواندم: «اگر کسي راستگويي را پيشه خود قرار دهد، تمام معايب را ترک خواهد گفت؛ چون سرآمد تمام بدي ها دروغگويي است». مي توان نتيجه گرفت حتي درستکاري هم وابسته به راستگويي است.

از کودکي، زبان باز کرده و نکرده، يادمان مي دهند دروغ نگوييم، اما چه حکمتي است که تقريبا همه مان، اين درسِ ابتدايي اخلاق در زندگي را خيلي زود به دست فراموشي مي سپاريم و راه ديگري در پيش مي گيريم؟ بله. البته که بخشي از اين کج روي، حاصل تاثير اجتماع است؛ اجتماعِ امروز، در پاره اي از اوقات نه تنها به دروغگويي تشويق مان مي کند، بلکه حتي در بسياري از موارد، بابت دروغگويي هاي مان، دستخوش و پاداش هم نصيب مان مي کند، اما آيا تنها مقصر در دروغ گفتن هاي مان، اجتماع است؛ يعني عامل بيرون از وجودمان؟

حقايقي درباره دروغ بر مبناي پژوهش هاي جهاني

طي مدتي که در کنار هم، سعي در خودشناسي کرده ايم، چنين آموخته ايم که ريشه همه صفات غير اخلاقي و ناپسندمان، در وجود خودمان است. عوامل بيروني، فقط مي توانند بر آتش زير خاکستر بدمند و آن را از نو بيفروزند. صفت دروغگويي، از تراوشات «سامانه وهميه» است. سامانه يا قوه وهميه، يکي از قواي چهارگانه بخش فراجسمانيِ ساختار وجودي ماست که در حالت تعادل، موجدِ هوشياري، زيرکي، تدبير، دقت، مهارت، فراست، ذکاوت، احتياط و ... است. هر گاه اين سامانه، از تعادل کارکردي خارج و دستخوش افراط شود، مي تواند به بروز صفاتي منفي، از جمله دروغگويي منجر شود.

بيشتر ما تجربه دروغ گفتن را داشته و داريم اما تعداد اين دروغ گفتن ها و همچنين شدت و حِدّت آنها در افراد مختلف متفاوت است. گرچه شايد برخي از ما از آن دست افراد باشيم که باور دارند تا به حال هرگز دروغ نگفته اند. اگر چنين است، در ادامه، برخي حقايق درباره دروغ را با هم مرور مي کنيم؛ حقايقي بر پايه سال ها پژوهش دانشگاهي،از سراسر جهان:

بيشتر مردم، روزانه دست کم يک بار يا دو بار دروغ مي گويند، يعني تقريبا معادل تعداد دفعاتي که ميان وعده روزانه مي خورند يا دندان شان را مسواک مي زنند. چه مرد و چه زن، اگر گفتگوهاي شان با ديگران، بيش از 10 دقيقه طول بکشد، تقريبا يک پنجم حرف هاي شان، دروغ هايي خواهد بود که تحويل ديگران مي دهند.

بيشتر افراد، بزرگترين دروغ هاي شان را به نزديک ترين کسان شان مي گويند.

يک چهارم دروغ ها منحصرا به قصد جلوگيري از ايجاد دلخوري يا براي جلب منفعت ديگران (و نه خود)، گفته مي شوند.

هر چه به کسي احساس نزديکي قلبي بيشتري بکنيم، بيشتر احتمالش مي رود دروغ هايي که به او مي گوييم، دروغ هايي باشد که در آنها، به نوعي، از نگاه خودمان، خير او را مي خواهيم.

از بابت ميزان دروغگويي، مرد و زن مساوي هستند اما معمولا محور دروغ گفتن زنان، جلوگيري از جريحه دار شدن احساسات ديگران است، در حالي که دروغ پردازي مردان، حول محور شخصِ خودشان است.

افراد برون گرا و بسيار اجتماعي، کمي بيشتر از افراد درونگرا احتمال دروغ گفتن دارند؛ زيرا جلب توجه ديگران، و گرد آوردن ديگران به دور خودشان، برايشان اهميت بيشتري دارد.

افرادي که شخصيتي مسئوليت پذير دارند و همچنين در روابط شان با ديگران، عاقلانه تر و آگاهانه تر رفتار مي کنند، کمتر دروغ مي گويند.

حقايقي درباره دروغ بر مبناي پژوهش هاي جهاني

رايج ترين دروغ اين است: «چيزيم نيست. خوب خوبم».

اين موارد، چند نمونه بسيار مختصر، از ميان پژوهش هاي فراواني است که در اين زمينه انجام گرفته است. اگر از برخي اختلالات و بيماري هاي رواني که منشأ دروغ گفتن هاي بيمارگونه هستند بگذريم، مي توان دروغ گفتن ها، يا به عبارتي ديگر، راست نگفتن ها را به چند دسته تقسيم کرد:

1- تعارف هايي که هر روز مي کنيم و طفره هايي که از سر ادب مي رويم: مثلا «حالم خيلي عاليه، ممنونم»، يا «نه بابا هيچ مشکلي نيست».

2- تلاش براي مصون ماندن از تنبيه، توبيخ، يا سرزنش؛ صبح خواب مانده ايم و به جلسه مهم اول وقتِ اداره مان دير رسيده ايم و بعد، براي توجيه کردن تاخير خود، گرفتار شدن در ترافيک را بهانه مي کنيم.

3- شخصيت يا شرايط خود را پيش چشم ديگران بهتر از آنچه هست نشان دادن که معمولا ناشي از داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس پايين است: از ملک و املاکِ نداشته، مدارک تحصيلي نداشته، خاندان پر اصل و نسب نداشته و موارد بسياري از اين دست، براي ديگران سخن سر دادن.

4- پنهان کاري عمدي: غيرقابل توجيه ترين نوع دروغ و معمولا ناشي از انجام دادن اعمالي برخلاف موازين عرفي، اخلاقي، شرعي يا قانوني و باز، معمولا، از ترس برملا شدن راز و ريختن آبرو و از دست دادن اعتبار.

5- تسلط يافتن بر ديگران: معمولا با وانمود کردن به داشتن قدرت، نفوذ، اطلاعات و اخبار دقيق و لحظه به لحظه و ... (اين نمونه از دروغگويي، در ميان والدين، براي اعمال تسلط بر فرزندان، بسيار شايع است و از جمله معروف ترين جمله هاي اين نوع دروغ هم اين است: «من حتي پشت سَرَم هم چشم دارم»).

6- مرکز توجه قرار گرفتن از طريق جلوه دادن خود به عنوان فردي آسيب ديده، يا قرباني ظلم و آزار ديگران، به منظور جلب رقت و دلسوزي، معمولا با هدف دريافت کردن انواع کمک از ديگران، طفره رفتن از کمک کردن به ديگران، يا شانه خالي کردن از زير انجام وظيفه؛ انواع تمارض ها از اين دست هستند.

7- محافظت يا دفاع از خود: مثلا دادن شهادت دروغ در دادگاه، از بيم جان و از ترس تهديدها.

حقايقي درباره دروغ بر مبناي پژوهش هاي جهاني

8- مورد تاييد ديگران قرار گرفتن و طرد نشدن از جمع: مثلا کسي که نه از هنرهاي تجسمي، يا فرضا ادبيات، شعر يا موسيقي، سررشته اي دارد و نه به آن علاقه اي اما براي ماندن در کنار جمع دوستان، به ظاهر ادعاي طرفداري و هواخواهي و مشتاقي و مطلع بودن مي کند.

9- پرهيز از کشمکش و برخورد با ديگران: در بسياري از موارد، افراد با يادآوري اين عبارت به خود که: «به جنگ اعصابش نمي ارزد»، بر نارضايتي هاي شان از رفتار، گفتار، يا کردار ديگران سرپوش مي گذارند و کلماتي را بر زبان مي آورند دقيقا خلاف نظر واقعي شان: «حق با شماست»، «اشتباه از جانب بنده بود»، «اصلا راهکارِ درستش همين است که شما مي فرماييد» و ... در چنين مواردي، زبان بدن شخص، به وضوح با زبان گفتارش در تضاد خواهد بود.

10- پرهيز از آزرده خاطر کردن ديگران: معمولا براي کساني پيش مي آيد که «نه» گفتن برايشان دشوار است؛ از سوي ديگر هم نمي خواهند خواهش کسي را رد کنند و دلي با بشکنند.

شايد بتوان مصداق هاي بسيارِ ديگري را هم براي دروغ گفتن يا راست نگفتن، پيدا کرد. به هر روي، اکنون و در اين مقاله قصد نداريم درستي يا نادرستي هيچ يک از نمونه هاي عنوان شده را رد يا تاييد کنيم. واکاوي بيشترِ مقوله راستي را، به اميد خداوند به شماره بعدي موکول مي کنيم. طي دو هفته آينده، بياييد همراه هم، روزي دست کم يک مصداق از دروغ گفتن ها يا راست نگفتن هاي مان را، هر چه باشد، بيابيم و آنها را يادداشت کنيم. مهم اين است که بتوانيم ناراستي هاي خودمان را، ولو به کوچکي تعارفي که مطابق واقع نيست، در وجود خودمان بيابيم.

دروغ مصلحت آميز يا راست فتنه انگيز؟

به انگيزه هاي گوناگوني اشاره کرديم که موجب دروغگويي مي شوند، بي آنکه درستي يا نادرستي هيچ يک را رد يا تاييد کنيم؛ براي مثال تعارف و رودربايستي، مصون ماندن از تنبيه، توبيخ يا سرزنش، دروغ پردازي با ايجاد شخصيتي کاذب، دروغ سازي به منظور سرپوش گذاشتن بر تخلفات، تسلط بر ديگران، جلب ترحم، محافظت يا دفاع از خود، جلب تاييد ديگران، پرهيز از کشمکش، پرهيز از رنجاندن ديگران ... پرسشي که مطرح مي شود، اين است که از مين اين نمونه ها، کدام ها بي ضرر هستند و کدام ها زيان بار؟ و در چه صورتي است که از راست گفتن هم زيان و ضرري متوجه کسي مي شود؟ همراه هم، حکايتي از گلستان سعدي را مي خوانيم:

«پادشاهي را شنيدم به کشتن اسيري اشارت کرد. بيچاره در آن حالت نوميدي ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن؛ که گفته اند هر که دست از جان بشويد، هر آنچه در دل دارد، بگويد [...] ملک پرسيد: (چه مي گويد؟) يکي از وزراي نيک محضر گفت: «اي خداوند، همي گويد: (وَ الکاظمينَ الغيظ و العافينَ عنِ الناسِ). ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت، وزير ديگر که ضدّ او بود، گفت: «ابناي جنس ما را نشايد در حضرت پادشاهان جز به راستي سخن گفتن. اين، ملک را دشنام داد و ناسزا گفت). ملک را روي ازين سخن در هم آمد و گفت: «آن دروغ وي پسنديده تر آمد مرا زين راست که تو گفتي، که روي آن در مصلحتي بود و بناي اين بر خبثي و خردمندان گفته اند دروغي مصلحت آميز به که راستي فتنه انگيز.»

حقايقي درباره دروغ بر مبناي پژوهش هاي جهاني

مي گويند دروغِ واقعي، آن است که عمدا موجب به اشتباه انداختن ديگران شود، يا به واسطه آن، اطلاعات يا معلوماتي نادرست به ديگري انتقال يابد، به طوري که موجب ضرر و گمراهي وي شود. همچنين دروغي که سبب سلب اعتبار از خود گوينده شود، در زمره دروغ هاي واقعي، يعني دروغ هاي مذموم يا ناپسند قرار دارد. دروغ مصلحت آميز، دروغي است که گفتنش ضرري به کسي نرساند، کسي را اغوا نکند و فريب ندهد و در کل مانع از بروز فتنه اي بشود؛ در ضمن چنين عنوان مي شود که دروغ مصلحت آميز بايد به گونه اي بيان شود که در بطن آن راست باشد (البته که قضاوت و تصميم گيري درباره اين مورد آخر، بر عهده عقل سليم و وجدانِ سالم هر فرد است)، اما در پسِ پرده انگيزه هاي گوناگوني که برشمرده بوديم، چه علت|ِ زمينه اي نهفته است که ما را وادار به دروغ گفتن مي کند؟

ترس را مي توان از مهم ترين علت هاي زمينه سازِ دروغگويي دانست، ترس از تنبيه و توبيخ، ترس از خوار شمرده شدن، ترس از رفتن آبرو و اعتبار، ترس از پيگرد قانوني، ترس از خارج شدن ديگران از حيطه تسلط مان، ترس از بي توجهي ديدن از ديگران، ترس از زياد شدن توقع ديگران، ترس از مورد تعرض يا آسيب واقع شدن، ترس از طرد شدن از جمع دوستان، ترس از عواقب ناشي از نزاع با ديگران، ترس از شکستن دل ديگران و موارد ديگري از اين دست.

از ميان اين ترس هاي گوناگون، برخي مثبت بوده و ناشي از احتياط هستند؛ احتياطي عاقلانه که ا را وادار مي کند به عواقب اعمال مان بينديشيم و از اين رو درباره رفتار، گفتار و کردارمان، زاويه اي محتاطانه در پيش بگيريم؛ مبادا دلي را بشکنيم، قلبي را برنجانيم، روز کسي را با رک گويي و صداقتي که با تعقل همراه نباشد، خراب کرده، باعث ضرر و زيان يا گمراهي کسي شويم و از خود سلب اعتبار کنيم؛ به اين ترتيب، آنجا که در آغاز صبح، در پاسخ به احوالپرسي يک دوست، يک همکار، يا يک همسايه، با گشاده رويي مي گوييم: «خوب خوبم، شُکر»، در حالي که از قضاي روزگار، هفته پر دغدغه و پر فراز و نشيبي را پشت سر گذاشته ايم.

البته در اين موارد قصدمان فريفتن ديگران نيست، بلکه دلمان نمي خواهد با بازگو کردن مشکلات مان، نشاط اول صبح را از ديگران بگيريم. انواع ديگري از ترس هم وجود دارند که منفي هستند و پيامد طبيعي رفتارهاي غيرمسئولانه، غيرعاقلانه، غيرقانوني يا غيراخلاقي خود ما و ما را وادار مي کنند به گفتن دروغ هايي زنجيروار.

آيا امکانش هست که از چنين ترس هايي که ترس هاي منفي محسوب مي شوند، رهايي يابيم؟ به بياني ديگر، در اجتماع امروزي، چگونه مي توان از دروغ گفتن که گاه، حتي توانمندي و استعدادي ويژه به شمار مي آيد، پرهيز کرد؟ راه حل، يک کلام است: «آينده نگري»؛ به قول شيخ اجل، سعدي شيرازي؛ «علاج واقعه قبل از وقوع بايد کرد، دريغ سود ندارد و رفت کار از دست». جايي مي خواندم: «انسان بايد طوري زندگي کند که هيچ وقت احتياج نداشته باشد چيزي از کسي پنهان کند». اگر چيزي براي پنهان کردن داشته باشيم، حاضر خواهيم شد براي آنکه همچنان در پسِ پرده باقي بماند، دروغ ببافيم و بسازيم.

به همين دليل است که توصيه مي شود در زندگي، چنان رويه اي در پيش بگيريم که شب و روز براي مان يکسان باشد. اين بدان معناست که آنچه مي شود در تاريکي يا به عبارت ديگر، در پس پرده، انجام داد. بايد طوري انجام دهيم که اگر در روشنايي يا پيش چشم ديگران هم انجام بگيرد، هراسان يا شرمسار نشويم: «دزد است که احتياج به شب دارد اما فلان بازرگان که کسب حلال مي کند، شب و روز برايش يکسان است.»

حقايقي درباره دروغ بر مبناي پژوهش هاي جهاني

و اما چنان که از حکايت سعدي – عليه الرحمه – هم برمي آيد، راست گفتن، هميشه چاره کار نيست. شايد بتوان راست فتنه انگيز را هر سخن راستي دانست که گفتنش سبب فتنه، نفاق، خونريزي يا سوءاستفاده افراد شياد و رياکار شود؛ به طور کلي «صداقت تا حدي جايز است که حقوق فرد و اجتماع لطمه نبيند، وگرنه تبديل به نوعي ساده لوحي مي شود»؛ پس در هر شرايطي، بايد ببينيم با چه کسي روبرو هستيم و در چه موقعيتي قرار داريم؛ چنان که مي گويند: «جز راست نيايد گفت/ هر راست نشايد گفت».

در پايان بايد اشاره کرد که مقصود از راستي، فقط راستي گفتار نيست، بلکه راستي کردار، رفتار، افکار و پندار را هم دربر مي گيرد؛ در واقع در اينجا معناي راستي، برخلاف واژه کجي است؛ يعني پرهيز از هرگونه کج رفتاري، کج گفتاري، کج کرداري و کج فکري. در رياضيات، کوتاه ترين فاصله بين دو نقطه را خط راست مي نامند. در زندگي هم ساده ترين و کوتاه ترين راه براي رسيدن به هدف هاي مد نظر، راه راست است.

به جاي آنکه قوه وهميه خود را بيش از اندازه فعال کنيم تا راه حل هايي پيچيده به ما ارائه کند، گرفتارمان کند و به دردسرمان بيندازد، خوب است تلاش کنيم با کمک گرفتن از عقل سليم و با چاشني متعادلي از قوه وهميه و با به کارگيري صفاتِ مثبتِ ناشي از تعادل آن، همچون هوشياري، زيرکي، تدبير، دقت، مهارت، فراست، ذکاوت و احتياط؛ درباره رفتار، گفتار، کردار و حتي درباره افکارمان، نگرش و انتخابي را پيشه کنيم که از راستي به دور نباشد، از سوي ديگر، به حد ساده لوحي هم کشانده نشود که موجب ضرر و زحمت خودمان يا ديگران شود.بسنجيم که با چه کساني نبايد در گفتار يا در کردار، صادق بود، اما نه بدين معنا که خودمان از محور راستي خارج و دور شويم.

براي دو هفته آينده، همراه هم، روزي دست کم يک بار پيش از انجام دادن يکي از کارهاي مان، از خود بپرسيم: «آيا با انجام دادن آن،هزار ترس کوچک و بزرگ به دلم راه پيدا نمي کند؟ آيا نگران نمي شوم که مبادا کسي از آن باخبر شود؟ اگر دير يا زود، کسي از آنچه اکنون انجام مي دهم باخبر شود، آيا شرمنده نمي شوم؟ آيا آبرو و اعتبار و احترامم به خطر نمي افتد؟ آيا مي توانم با آرامش خاطر کاري را که انجام دادنش مد نظرم است، روي کاغذي يادداشت کنم، بي آنکه بيم آن را داشته باشم که کسي يادداشت را بخواند...



ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

5 توصيه براي جذاب شدن در 3 دقيقه

عادت هاي بدي که شادي شما را به تاراج مي برد!!

تقويت اعتماد به نفس با چند تغيير ساده!!

5 فرد موفقي که بعد از اخراج شان موفق شدند!!

مديتيشن را چگونه در خانه تمرين کنيم؟

بگوييد چگونه مي خنديد تا شخصيت تان را به شما بگوييم!!

11 قانون اصلي فنگ شويي براي جذب عشق و پول

دوست خوب و واقعي چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟

آداب هديه دادن گل را بياموزيد

استفاده از كلمات قدرتمند – 101 كلمه ي قدرتمند

شخص دروغگو را با اين 8 مورد شناسايي کنيد

استرس شب امتحان را با اين روشها از بين ببريد

زبان بدن فروشنده حرفه اي چگونه است؟

کاهش استرس و اضطراب با چند روش خوراکي

اصول زبان بدن براي تشخيص کلاهبرداران در ازدواج

زندگينامه مريم ميرزاخاني، نابغه ايراني رياضي در جهان

مي خواهم شاد باشم و شاد زندگي کنم!!

مريم ميرزاخاني در ليست 5 زن نخبه رياضي دنيا

مادلين وسترهات، دستيار 26 ساله ترامپ چقدر درآمد دارد؟

5 اصل روانشناسي براي يک زندگي راحت

انسان هاي سمي اطرافتان را با اين روشها از زندگي تان دور کنيد

10 عادتي که براي شاد بودن بايد ترک شان کنيد!!

چگونه در مقابل خواسته هاي ديگران نه بگوييم؟

راه هاي کنترل خشم، چگونه خشم را کنترل کنيم؟

اين نشانه ها مي گويد بايد به دوستي تان پايان دهيد!!

در جمعه هاي دلگير چگونه حال مان را خوب کنيم؟

با همسر بهاره رهنما بيشتر آشنا شويد

دوست واقعي شما اين نشانه ها را دارد!!

اين 3 خصوصيت را هرگز نبايد داشته باشيد!!

فقط سه گام تا داشتن احساس خوشبختي فاصله داريد!

زبان بدن و 10 نکته که بايد بدانيد

روشهاي عالي براي مقابله با احساسات منفي

تحليل زبان بدن مسي و رونالدو در مراسم بهترينهاي سال فوتبال 2017

چرا ما ايراني ها عادت به عذرخواهي نداريم؟؟؟

اعتياد به تلفن همراه و دنياي مجازي را چگونه از بين ببريم؟

چگونه به کسي که قصد خودکشي دارد کمک کنيم؟/به بهانه خودکشي هاي اخير

گفتن اين جملات پس از 40 سالگي، ممنوع!

با غم و اضطراب بعد از زلزله چه کنيم؟

چگونه دقيقه نودي نباشيم؟!!

هنگام وقوع زلزله بهترين کار چيست؟

زبان بدن چيست و 12 نکته که در مورد آن بايد بدانيد

چگونه مانند آهنربا ديگران را جذب کنيم؟

تحليل جالب زبان بدن کي روش بعد از قرار گرفتن ايران در گروه مرگ

تاثير باورنکردني اسم افراد بر سرنوشت و وضعيت روحي آنها

روشهاي شاد بودن در زندگي هاي سخت امروزي!!

نکته هايي براي سحر خيزي در صبحهاي سرد زمستان

مردي 40 ساله ام و بيشتر فکرم مشغول زنان است؟

مثبت انديشي با 7 روش ساده

تست روانشناسي : چقدر اعتماد به نفس داريد؟

5 جمله اي که هرگز نبايد به خودتان بگوييد