بهار اينجا، بهار آنجا، بهار همه جاست شادکامي و موفقيت بزرگنمايي: چه خبر - همشهري شش وهفت: برايش كشور و شهر فرقي ندارد... سخاوتش به حدي است كه فقير و غني ،زشت و زيبا، سياه و سفيد، كوچه و خيابان و حتي دهكورههاي دور دستترين نقطه دنيا را هم فراموش نميكند. ميآيد تا همه، بهار شوند..... از چين و ژاپن تا پرو و اکوادور. ميآيد تا زيبايي شکوفههاي گيلاس و آلبالو هر رهگذري را ديوانه كند و به يادشان بيندازد كه زندگي، باز دوباره در جريان است...زندگي زيباست. در تفكر بسياري از مردمان جهان اين باور وجود دارد كه پس از گذر از ماههاي سخت سال،بهار فرا ميرسد و با خود زندگي را به ارمغان ميآورد. اين فصل که با آغازي مجدد در زندگي و حيات طبيعي همراه است، همواره الهامبخش شاعران، نقاشان، موسيقيدانان و اهالي فرهنگ و هنر بوده است. مردم از اين تغيير فصل برداشتهاي گوناگوني داشته و مراسم و آئينهاي متعددي در سراسر جهان در بزرگداشت آن برپا ميكنند. حالا كه بهار آمده است، به او خوشامد ميگوييم و نگاهي به رد پايش در فرهنگهاي مختلف جهان داريم.جشنواره بهارنخستين روز از نخستين ماه قمري چينيها مصادف با برگزاري جشنواره بهار در اين سرزمين کهن است. اين جشن، مهمترين جشن در چين به حساب ميآيد. در جريان اين مراسم چينيها خانه تكاني كرده و نشانها و پرچمهاي ويژهاي را در سر در خانههايشان ميآويزند. در شب سال نو اعضاي خانواده دور هم جمع شده و شام را دستهجمعي ميل ميكنند. براي دسرهم کيک و شيرينيهاي پخته شده را ميل ميكنند. با استفاده از عروسکهاي بزرگ به شکل شير و اژدها و حركت دادن آنها در خيابانها و گذرهاي عمومي، جشن برپا ميشود. رسم بر اين است که اعضاي خانواده از راههاي دور و نزديک سعي ميکنند شب سال نو را کنار هم باشند. در ساعت 12 نيمه شب و تحويل سال، صداي ترقهها و مواد منفجره به نشان شادي براي فرارسيدن سال نو، در سراسر كشور چين شنيده ميشود. بزرگترها هدايايي را در پاکتهاي قرمز گذاشته و به کودکان هديه ميدهند. مدت اين عيد 15 روز است. در پايان اين مدت، مراسم با هوا کردن فانوسهاي رنگي به انتها ميرسد.نگاره بهارنقاشي بهار اثري است از نقاش هلندي ساکن بريتانيا لورنس آلما تادما (1912-1836) که در سال 1894 با استفاده از رنگ و روغن روي بوم کشيده شده است. تادما در اين اثر مراسمي سنتي و کهن را به تصوير کشيده که از يک سو سابقه آن به بريتانياي دوره ويکتوريا و از سويي ديگر به دوران روم باستان برميگردد. در بريتانياي دوران ويکتوريا ،مصادف با قرن پانزدهم ميلادي، سنتي وجود داشت که در آن کودکان و نوجوانان شهر براي جمعآوري شکوفههاي بهاري به دشتهاي اطراف شهر فرستاده شده و هنگام بازگشت به شهر مراسم باشکوهي با حضور اهالي شهر برگزار ميشد. مراسم مشابهي نيز در روم باستان با اندکي تفاوت برگزار ميشد. به اين ترتيب كه به مدت هفت روز در ماه آوريل (اواسط فروردين تا ارديبهشت) براي بزرگداشت الهه غلات جشن برپا ميشد.در اين تصوير که احتمالاً بيشتر نمونه جديدتر بريتانيايي مراسم را مد نظر داشته از لباسها، سازههاي معماري، مجسمهها و حتي سازهاي موسيقايي رايج در روم باستان كمك گرفته شده است. در اين اثر اشارهاي نيز به دوران کهن و اوج شکوفايي فرهنگي روم باستان شده است. شکوفههاي تازه را در سراسر اين نقاشي مي بينيد. زنان و کودکاني که در پلکان مياني در حال گذرند و اهالي شهر که از بامها و پنجرهها نظارهگر آنها هستند، آنها را تشويق ميكنند. اين نقاشي بعدها به شهرت خوبي دست يافت. بهطوريکه در فيلم کلئوپاترا محصول سال 1934 ميلادي، صحنهاي با الهام از اين نقاشي و عناصر بصري موجود در آن، ساخته شد. اين نقاشي با ابعاد تقريبي 178 در 80 سانتيمتر از سال 1972 به تملک موزه گتي در شهر نيويورک در آمده و در معرض ديد عموم قرار دارد.بهار ايسلندايسلند جزيرهاي يخزده با گدازههاي آتشفشاني و چشمههاي آب گرم با فورانهايي از بخار و آب داغ، مجموعهاي از عناصر متضاد در کنار هم است. اين سرزمين سرد شمالي در مدت کوتاهي از سال وضعيت خاصي دارد. دراوايل بهار بارندگي و حتي برف در بعضي از نقاط ديده ميشود ولي بهتدريج از سرماي هوا کاسته شده و در فصل تابستان هوايي مطلوب در اين جزيره منحصر بهفرد حاكم ميشود. در اوايل بهار در ماه مارس (نيمه اسفند تا فروردين) شايد بتوان در ايسلند پديده نادر و شگفتانگيز شفق قطبي را مشاهده كرد.درنقطهاي از دشتهاي سرسبز ميتوان اسبهاي کوتاه قد پوني با ظاهر زيبا و يالهاي پريشانشان را از نزديك مشاهده كرد. در اين فصل طول روز بهتدريج افزايش يافته و در ماه مي، به حداکثر خود ميرسد. با فرارسيدن فصل بهار در ايسلند جشنوارههاي مختلف هنري و محلي در اين کشور به راه افتاده و سيل جهانگردان مشتاق به سوي اين کشور سرازير ميشود. دشتهايي كه پيش از اين با برف پوشيده شده بود، در اين فصل سبز شده و گلهاي رنگارنگ روييده در دشت با جريان آبراهههاي کوچک و بزرگ، نمايي دلانگيز به اين گوشه دنج و استثنايي از کره زمين ميبخشند.بهار تاشکندشـهر زيـبـاي تـاشـکـند در کشورازبکستان با فرارسيدن بهار و سربرآوردن شکوفههاي درختانش نيرويي دوباره و جاني نو ميگيرد. در دوران کهن ساکنان اين منطقه که از آنها تحت عنوان سغديان ياد ميشود در هنگام بهار جسمشان را در آب رودخانه شستشو ميدادند. هرچند اين سنت امروز ديگر وجود ندارد. خانهتکاني و پاکيزه کردن جسم و روح از ديگر سنتهاي آمدن بهار در اين كشور است. در روز عيد جشنوارههاي کوچک و بزرگي در سطح شهر در معرض ديد عموم قرار ميگيرد. در اين جشنوارهها حرکات موزون و نواي سازهاي موسيقايي بههمراه نمايشهاي عروسکي وجد و شادي براي شهروندان به ارمغان ميآورد. صداي بوق و کرنا و هياهوي جمعيت شهر را فرا ميگيرد. در دشتهاي اطراف مسابقههاي سنتي بزکِشي برگزار ميشود. مسابقه مبارزه بين قوچها نيز طرفداران زيادي دارد. قوچها با شاخهاي بزرگ و هيکلي تنومند براي اين مسابقه انتخاب ميشوند. در گوشههايي از شهر مسابقه کشتي سنتي نيز توسط پهلوانان پير و جوان برگزار ميشود. زنان ازبک براي تزئين سفره هفت سين، در ديگهاي بزرگ سمنو ميپذيرد. در زبان محلي به آن سومالاک گفته ميشود. يکي ديگر از خوراکهاي رايج در نوروز نوعي هليم است که حليسا نام دارد. اين خوراكي از گندم و گوشت تهيه ميشود. از انواع خوراکيهاي ديگر ميتوان به پيراشکيهاي مختلف، شيرينيهايي با مغز سبزيجات، آبنباتهاي سنتي و شوربا اشاره كرد.بهار در پاييزوقتي در نيمکره شمالي به استقبال فصل خزان ميرويم، ساکنان نيمکره جنوبي در انتظار شكفتن شکوفههاي بهاري و چهچه پرندگان هستند. پائيز شماليها مصادف با بهار جنوبيهاست.ايالت شمالي ليمپوپو در کشور آفريقاي جنوبي در حدود اواسط شهريور ماه ميزبان رويش مجدد گياهان و آغاز حياتي نو در طبيعت است. روستاي هانرتسبورگ هر سال در فصل بهار ميزبان برگزاري جشنواره بهاري است که در خلال آن مراسم و رخدادهاي گوناگوني برنامهريزي ميشود. بازارهاي محلي محصولات گوناگون مانند آثار هنري، صنايع دستي چوبي، شيشهاي و فلزي را به فروش ميرسانند.سنگهاي تزئيني و لباس نيز در اين بازارها بهفروش رسيده و بعضي از خوراکيهاي محلي مانند شيرينيهاي خانگي نيز براي خريد مهياست. يکي از جاذبههاي جذاب اين جشنواره، برگزاري نمايشگاه گلهاي ارکيده در رنگهاي متنوع است که طرفداران زيادي دارد. باغ ژاپني با شکوفههاي رنگارنگ و معطر گياهان و گلهاي آزاليا از جاذبههاي اين باغ است.مزرعه ارگانيک کوهستان که به همين نام يعني کوهستان در اين منطقه قرار گرفته نيز از جمله مناطق جذابي است که جهانگردان و علاقهمندان به خريد محصولات گياهي ارگانيک را به سمت خود جذب ميكند.علاقهمندان به کوهنوردي و اسبسواري ميتوانند در اين فصل از طبيعت و سوارکاري لذت ببرند. گشتوگذار در دشتهاي سرسبز و صرف ناهار در طبيعت نيز تجربهاي دلچسب و فراموشنشدني در اين فصل است.بهار رومي هادر اسطورههاي کهن روميهاي، فلورا؛ الهه گلها و فصل بهار و نمادي از طبيعت است. با اينکه در ميان ساير الهههاي مشهور رومي، فلورا خيلي مشهور نيست، ولي اهميت او به واسطه ارتباطش با فصل بهار بهويژه هنگام فرارسيدن اين فصل سرسبز و خرم قابل توجه بود. نام فلورا از واژه لاتين فلوس به معني گُل گرفته شده است. جشنوارهاي در گراميداشت فلورا با عنوان فلوراليا بين 28 آوريل و سوم مي برگزار ميشد. معبدي نيز در روم باستان در گراميداشت فلورا ساخته شده بود که بسياري از مراسم مذکور در آنجا يا حوالي معبد اجرا ميشد. در بيست و سوم ماه مي نيز جشنواره ديگري با عنوان جشنواره گل سرخ برگزار ميشد. قطعه موسيقي بيداري فلورا در سال 1894 ميلادي توسط آهنگساز ايتاليايي ريکاردو دريگو ساخته شد که در اصل به مناسبت مراسم عروسي دختر امپراتور الکساندر دوم روسيه بود. هنرمندان گوناگوني از جمله نقاشاني همچون رامبراندت و بوتيچلي آثاري را با الهام از اين الهه رومي خلق کرده و تنديسهايي از او نيز در ايتاليا، اسپانيا و لهستان ساخته و نصب شده است.شکوفههاي گيلاسفصل ظهور شکوفههاي زيباي گيلاس با رنگهاي متنوع از سفيد و گلبهي تا صورتي و سرخ در ژاپن از رخدادهاي مهم در اين کشور بهحساب ميآيد. يکي از مراسم کهن اين ديار جشنواره هانامي يا ساکورا است که از قرن هشتم ميلادي، هر سال در فصل بهار برگزار ميشود. از آداب اين جشن، حضور در طبيعت همراه با صرف غذا و استراحت در زير درختهاي پرشکوفه گيلاس است. در دوران کهن اين مراسم بيشتر در دربار امپراتورها رايج بود. اما بعدها طبقه جنگجويان يا سامورائيها و سپس مردم طبقه عادي جامعه نيز اين مراسم را برگزار كردند. شکوفههاي گيلاس بهخاطر ظاهر بههم پيوستهشان نمادي از ابر بهشمار رفته و در ضمن بهخاطر عمر کوتاهشان نمادي از گذرا و فاني بودن حيات دنيوي بهشمار ميآيند که در اين رابطه تأثيراتي از دين بودايي در آن مشاهده ميشود. در مناطق مختلف ژاپن به دليل تنوع شرايط آب و هوايي فصل شکوفايي درختان گيلاس متفاوت است. بنابراين در طول دو ماه مي تا آوريل در نقاط مختلف اين كشور،شكوفههاي گيلاس را ميتوان ديد. حضور شکوفههاي گيلاس نه تنها در فصل بهار و برروي درختان بلکه در آثار هنري و ادبي ژاپن نيز نقش چشمگيري دارد. اشعار زيادي در وصف اين شکوفهها و رخدادهاي مرتبط با آن و نقاشيهاي زيادي حاوي شکوفههاي رنگارنگ گيلاس در سنت نگارگري ژاپني به چشم ميخورد. اين نقش مهم فرهنگي به گونهاي است که در خلال برخي از نبردها و جنگها همچون جنگ جهاني دوم ميتوان نشانههايي را از حضور شکوفههاي گيلاس در متون و تبليغاتي که براي افزايش حس جنگجويي و ميهنپرستي توليد ميشد مشاهده كرد.نغمههاي بهاريتاريخ موسيقي شاهد ظهور آثار فاخري با الهام از زيباييهاي فصل بهار و دميدن حياتي نو در زندگي بوده است. در حوزه موسيقي فاخر و ارکسترال ميتوان به آهنگسازان مشهوري مانند يان سيبليوس، فليکس مندلسون بارتولدي، آنتونيو ويوالدي و چارلز آيوز در اين زمينه اشاره كرد. نواي بيشتر آثار سيبليوس آهنگساز فنلاندي، غمگين است. ولي در اثر ارکسترال «نغمه بهاري» که در سال 1894 ميلادي نوشت، نشاط و سرزندگي را با الهام از سبك موسيقايي کشورهاي شمال اروپا، در اثرش وارد كرد. فليکس مندلسون بارتولدي آهنگساز آلماني سبک رمانتيک نيمه نخست سدۀ نوزدهم تعدادي قطعات کوتاه براي پيانو نوشت که عنوان اين مجموعه عبارت است: آوازهاي بيکلام. بيشتر اين قطعات تنها با شماره مشخص شده ولي بعضي از آنها توسط خود آهنگساز نامگذاري شد كه از آن جمله ميتوان به قطعهاي با عنوان «آواز بهار» اشاره كرد. مندلسون با هنرنمايي برجستهاش از ريتم دوضربي که معمولاً حالتي حماسي و قهرماني را به ذهن متبادر ميکند استفاده کرده ولي با تزئينات فراوان و نغمهاي دلنشين حالتي شيرين و نشاطآور همچون گذر از ميان باغهاي پرشکوفۀ بهاري يا دشتهاي پر از گلهاي تازه سربرآوردۀ بهاري را به ذهن شنونده منتقل ميکند.پنجمين روز بهارپنجمين روز بهار در کشور هندوستان بهويژه مناطق شمالي اين شبه قاره مصادف با برگزاري جشنواره واسانت پانچامي است. واسانت به معني بهار و پانچامي به معني پنجمين روز است.فصل بهار در هندوستان بخشهايي از ماههاي ژانويه و فوريه يعني زمستان ما را شامل ميشود. در دوران کهن در چنين روزي مراسم باشکوهي در دربار سلاطين هند برگزار ميشد و اجراکنندگان هنري با لباسهاي پرزرق و برق به هنرنمايي ميپرداختند.يکي از کارهايي که در اين روز انجام ميشود هواکردن بادباکهاي رنگارنگ است که چهرهاي زيبا به مراسم ميبخشد. مهمترين رنگي که در اين جشنواره توسط حاضرين مورد استفاده قرار ميگيرد رنگ زرد است که با رسيدن گلهاي تازۀ زرد رنگ خردل هماهنگي داشته و در باورهاي هندوان، ساراسواتي الهۀ دانش و هنر پوششي با اين رنگ بر تن داشته است. پيروان بعضي از اديان ديگر موجود در كشور هند مانند سيکها و مسلمانان نيز با ارجاع به بعضي از رخدادها و مباني خاص خودشان چنين روزي را جشن ميگيرند. مسلمانان با گردهمايي در مزار نظام الدين اولياء در دهلي و ساير مکانهاي مذهبي وابسته به فرقههاي صوفي اين روز را گرامي ميدارند. 40 روز پس از واسانت پانچامي جشنواره معروف هولي يا همان جشنواره رنگها برگزار ميشود که در خلال آن مردم به جشن و سرور پرداخته و با پاشيدن گردهاي رنگارنگ برروي هم صحنههايي بديع و جذاب در کوچه و خيابان فراهم ميآورند.طبيعت جاندار در طبيعت بيجانيکي از سبکهاي نقاشي ترسيم اشياء مختلف همچون ظروف، گلدان، ميوهها، گل و غيره است که با عنوان طبيعت بيجان شناخته ميشود. در زبان انگليسي به اين سبک نقاشي استيل لايف گفته ميشود و در نقطه مقابل نقاشيهايي که از جانداران و انسان کشيده شده قرار ميگيرد. هنرمندان مشهوري در طول تاريخ مهارت خويش را در ترسيم طبيعت بيجان آزمودهاند ولي در اين ميان بعضي از نقاشان رويکرد ويژهاي به ترسيم گلهاي رنگارنگ متناسب با فصل بهار و خلق صحنههايي نشاطآور داشتهاند که در هر مکان و هر زمان روح بيننده را هر چند در مکاني سربسته قرار گرفته باشد تا اندازه زيادي به ياد عطر گلهاي خوشعطر بهاري و سرسبزي اين فصل زيبا مياندازد. در عين حال اين آثار نشانهاي از مهارت هنرمندان در به تصوير كشيدن برگهاي پيچان و گلبرگهاي رنگارنگ گلها و گياهان بهشمار ميآيد. در طول تاريخ هنر نقاشان با رويکردهاي مختلفي ،طبيعت بيجان را به تصوير كشيدهاند. بنابراين بعضي از هنرمندان همواره درپي بازتاب دقيق و واقعي صحنه نبوده و گاهي مانند بعضي از رويکردهاي نوگرا مانند سبک کوبيسم، طبيعت بيجان با شيوهاي ويژه و مغاير با دنياي واقعي را تصوير كردهاند. بنابراين طبيعت بيجان در آثار هنرمندان مختلف از واقعگرا گرفته تا سبکهاي بسيار انتزاعي قرن بيستم و حتي عصر حاضر نمود قابل توجهي داشته است.روز بهار در آلباني اين روز در ميانه ماه مارس برگزار شده و از سال 2004 ميلادي به اين طرف، در اين کشور تعطيل رسمي است. براساس بعضي روايتها، زماني که عدهاي از آلبانياييها به جنوب ايتاليا مهاجرت کرده بودند، عدهاي از هموطنانشان از آلباني به آنجا سفر کرده و با خود بوتههايي از گُلهاي دشتهاي آلباني را که ريشههايشان حامل خاک آلباني بود بهعنوان هديه و يادآوري خاک وطن نزد مهاجرين بردند.مردان و زنان در اين روز از روي آتش ميپرند که نشاني از پايان فصل زمستان نزد آنها بهشمار ميآيد. بر سر در خانهها حلقههاي گل آويزان شده و شيرينيهاي محلي که در تنورهاي هيزمي پخته شده خورده ميشود. مسنترين زن خانواده شب بهار بيدار مانده و خوشههايي از علف تازه را بر بالين جوانهاي خانواده ميگذارد که نمادي است از امتداد نسل و نيروي حياتبخش. صبح روز نخست بهار مسنترين فرد خانواده در خانه را به علامت سخاوت و مهماندوستي باز ميگذارد و مقداري علف تازه در يک ظرف پر از آب به خانه آورده ميشود. در اين روز ناهار معمولاً در فضاي باز و طبيعت سرسبز بهطور دستهجمعي همراه با تمام اعضاء خانواده صرف ميشود.امروزه روز بهار بيشتر در شهر الباسان در مرکز آلباني از رونق و شهرت بالايي برخوردار است و جشنواره کوچک و بزرگي از اجراهاي هنري در اين شهر برگزار شده و مردم از مناطق مختلف راهي الباسان ميشوند. کودکان لباسهاي محلي پوشيده و دستههاي گل بر دست به شادي و راهپيمايي در شهر ميپردازند. پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۲:۳۶ AM ۴۱۶ بازدید چه خبر