نحوه برخورد با فحاشي، انتقادهاي بيجا و افراد بي ادب
شادکامي و موفقيت
بزرگنمايي:
چه خبر - وبسايت مردمان - ترجمه از زينب آرمند: عصباني نشويد! چرا بايد اجازه دهيد يک نفر ديگر احوال شما را تعيين کند؟
وقتي کسي به ما بيادبي ميکند، اولين واکنش ما محافظت از خودمان است. ناراحت ميشويم و با چيزي مثل اين پاسخش را ميدهيم: «چطور جرات ميکني با من اينطور حرف بزني؟» «سر من داد نزن!» با اين روش، ما اين فرد عصباني را به مشکل خودمان تبديل ميکنيم.
چرا بايد اجازه دهيد فرد ديگري مشخص کند چه احساسي داشته باشيد؟ عصباني شدن به آن فرد کمک ميکند روي وضعيت احساسي شما کنترل پيدا کند. اين قدرت زيادي است که ميتوانيد به آن فرد بدهيد، مخصوصاً به کسي که به شما توهين و بيادبي کرده است.
اگر دربرابر ميل اوليهتان براي دفاع از خود مقاومت کنيد، از اتفاقي که خواهد افتاد غافلگير خواهيد شد. به جاي «چرا با من اينطور رفتار ميکني؟» سعي کنيد بگوييد، «به نظر مياد روز سختي داشتي.» به جاي «من کاري نکردم. با من اينطوري حرف نزن!» بگوييد، «به نظر مياد ناراحت شدي.» مشکل او را به مشکل خودتان تبديل نکنيد. مشکل خودش است، نه مشکل شما.
به محض اينکه کلمه «من» را استفاده کنيد، ديناميک روانشناختي به طور قابلتوجهي تغيير ميکند. آنوقت آن مسئله به چيزي بين شما و او تبديل ميشود. با استفاده از کلمه «تو» يا «شما» توپ را در زمين آن فرد نگه ميداريد و مشکل فقط متوجه خود او خواهد بود.
اين مسئله ارتباطي با شما پيدا نميکند البته به شرط اينکه سعي نکنيد آن را به خودتان ارتباط دهيد.
متوجه خواهيد شد که وقتي با حالت دفاعي به او واکنش نميدهيد، ديگر ناراحت نخواهيد شد. تا زمانيکه خودتان نخواهيد خودتان را وارد آن موضوع کنيد، آن موضوع هيچ ربطي به شما نخواهد داشت.
گاهياوقات انتقاد به شکل توصيههايي با بستهبندي زيبا ارائه ميشوند. در چنين مواردي از آن فرد تشکر کرده و بعد تصميم بگيريد که حرف او اعتباري داشته است يا خير. گاهياوقات سخت ميتوانيد آن پيام را از پيامرسان آن جدا کنيد، ولي وقتي اين کار را کرديد، ممکن است متوجه شويد که توصيه خوبي بوده است.
حتي اگر انتقاد او مسخره يا خودخواهانه هم بود باز از او تشکر کنيد. اگر فهميديد که آن توصيه بيشتر از اينکه سازنده باشد قصد تحقير شما را داشته است، احتمالاً آن فرد ناراحتي داشته است و براي اينکه خودش احساس بهتري نسبت به خود پيدا کند مجبور شده اينکار را بکند. براي او دلسوزي کنيد و حرفش را به خودتان نگيريد. اگر عصباني يا ناراحت شويد، مثل اين است که بخواهيد مرد 90 سالهاي که قصد دعوا با شما را داشته است، کتک بزنيد. اول اينکه هر اتفاقي هم که بيفتد، نميتوانيد برنده شويد. دوم اينکه، چکار داريد ميکنيد؟ حالت دفاعي به خودتان نگيريد. فقط بگوييد، «خيلي ممنون. به حرفت فکر ميکنم.»
اگر دوست داشتيد، ميتوانيد بدون داشتن لحن تمسخرآميز از خودش سوال کنيد که چطور توانسته تا اين حد موفق و توانمند باشد!
نظر: «ميدوني، تو اون جلسه واقعاً از موضوع پرت بودي!»
پاسخ: «جدي؟ بايد بعداً يه نگاهي بهش بکنم. چه جالب که تو حواست به من بوده! جلسه براي تو چطور بود؟»
نظر: «ميدوني اين لباس خيلي بهت نمياد!»
پاسخ: «مرسي که بهم گفتي. خيليها همچنين چيزي به آدم نميگن چون ممکنه ناراحت بشم. تو واقعاً فوقالعادهاي! اين سليقه تو مُد و لباس رو از کجا آوردي؟»
نظر: «فکر ميکردم ميخواي وزنت رو پايين بياري. فکر ميکني درسته اينو بخوري؟»
پاسخ: «واقعاً مرسي که بهم يادآوري کردي تو رژيمم. ممنون. به نظر مياد خودت اراده خيلي خوبي داري. لطفاً بگو چطوري اينقدر بااراده شدي.»
اين فرد به اين دليل به شما بي احترامي ميکند که دوست دارد خودش احترام جلب کند. با تشکر از او بخاطر نظري که داده، چيزي که ميخواسته را به او ميدهيد و جنگ را تمام ميکنيد.
البته، همه انتقادها از آدمهاي مشکلدار نيست. و فقط به اين دليل که آن انتقاد با لحن محبتآميز بيان نشده به اين معني نيست که آن فرد براي شما ارزشي قائل نيست. فقط ممکن است که نتوانسته باشد به طور موثر و بامحبتي انتقادش را به زبان بياورد.
هميشه بايد به خاطر داشته باشيم که تا ميتوانيم جلو زبانمان را بگيريم. بنابراين دفعه بعدي که خواست با انتقادش عصباني و ناراحتتان کند، يادتان باشد اگر به او جواب ندهيد هيچ چيز را از دست نميدهيد.
-
پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۸:۰۷ AM
-
۱۳۶ بازدید
-
-
چه خبر