بزرگنمايي:
چه خبر - مجري معروف براي طلاق در دادگاه
منشي شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع قضايي صدر تهران، نام زن و شوهري به نام سعيد و سيما را صدا زد و آنها وارد اتاق قاضي شدند. زن مصمم به جدايي بود و شوهرش با اصرار ميخواست به خاطر پسر هشتسالهشان که ثمره عشق و زندگي 15 ساله آنهاست، کوتاه بيايد و از جدايي منصرف شود اما زن فقط طلاق ميخواست.
قاضي بهروز مهاجري، دادرس شعبه 244 دادگاه خانواده پس از مطالعه پرونده اين زوج، از زن جوان خواست درباره علت دادخواست جدايي بگويد.
زن جوان پس از مکثي کوتاه گفت: طاقت ادامه زندگي با يک شوهر مجري را ندارم. اين جدايي به نفع هردويمان است. اگر بازگردم، همان زندگي و دردهاي قديمي دوباره سراغم ميآيد. 15 سال قبل با همسرم از طريق اقوام آشنا شدم و ازدواج کردم. از اين که شوهرم مجري تلويزيون بود، به خود ميباليدم و به او افتخار ميکردم. حتي خيلي به او کمک کردم در کارش موفق شود و هميشه آرامش را در خانه برايش فراهم ميکردم. هر روز که ميگذشت عشق من و همسرم نسبت به هم بيشتر ميشد و با به دنيا آمدن پسرمان اين شور و علاقه بيشتر شد.
زن جوان تصريح کرد: از چند سال قبل، شرايط کاري شوهرم فشردهتر و محبوبيت او در کارش باعث شد با افراد بسياري همکاري داشته باشد و وقت و بيوقت با او تماس گرفته ميشد. ديگر زندگي و کارش يکي شده بود و فضاي اجرا سايه سنگيني بر زندگي مشترکمان انداخته بود. خانمهايي که در پروژههاي کاري با شوهرم همکاري داشتند، وقت و بيوقت به او تلفن ميزدند و همين سوهان روحم شده بود.
سيما گفت: از شوهرم ميخواستم، کمي از کارهايش کم کند و مسائل کاري را به داخل خانه نکشد، اما بيفايده بود. احساس ميکردم کار اجرا ميان ما و زندگي عاشقانهمان فاصله مياندازد. هر روز اين مشکلات بيشتر ميشد و ديگر راهي براي از بين بردن آن نبود و شوهرم نيز به دليل تعهداتي که دارد، نميتواند دست از کارهايش بردارد. ديگر نميتوانستم اين وضع را تحمل کنم. بنابراين به خانه پدريام رفتم و فرزندم را هرازگاهي ميديدم. اکنون هم دادخواست طلاق دادهام و مهريه 315 سکهايام را ميبخشم تا از اين زندگي نجات پيدا کنم. ديگر نميتوانم با حرفه شوهرم رقابت کنم.
در ادامه مرد مجري به قاضي گفت: آقاي قاضي من عاشقانه همسر و پسرم هستم و زندگيمان را دوست دارم. با توجه به شرايط کاريام افراد و حتي خانمهاي مختلفي با من تماس ميگيرند و من مجبور هستم پاسخ دهم، اما همسرم نميخواهد با اين قضيه کنار بيايد و به جاي کمک کردن به حل مشکلات، تصميم به جدايي گرفته است.
سعيد اضافه کرد: همسرم پيش از اين که درخواست طلاق بدهد، يک روز خانه را ترک کرد و به خانه پدرياش رفت و ديگر بازنگشت. هر چه در اين مدت خانواده خودش و خانواده من با او حرف زديم تا از تصميمي که گرفته منصرف شود، بيفايده بود. حتي به خاطر فرزندمان هم حاضر نيست از تصميمش صرفنظر کرد. عاجزانه از همسرم ميخواهم به خاطر عشق 15 ساله و تنها پسرمان به زندگي بازگردد. سعي ميکنم اوضاع زندگيمان را سر و سامان بدهم، اما انگار جدايي، همسرم را آرامتر ميکند. من عاشق او هستم و نميتوانم درد کشيدن او را تحمل کنم. اگر او با جدايي راحت ميشود من هم راضي به اين جدايي هستم، اما اگر روزي دوباره خواست به اين زندگي بازگردد، بداند که هميشه من و پسرم چشمانتظارش هستيم.
بهروز مهاجري، دادرس شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع قضايي صدر تهران با شنيدن گفتههاي مرد مجري و همسرش آنها را به مشاور خانواده معرفي کرد تا شايد اين زوج از تصميمي که براي جدايي گرفتهاند، صرفنظر کنند و زندگي مشترک خود را از سر بگيرند.
منبع: