با پدربزرگ اسباب بازيهاي ايران آشنا شويد کار و زندگي بزرگنمايي: چه خبر - « پدربزرگ اسباببازيها » ! اين شايد شيرينترين لقبي باشد که بهتوان به يک پژوهشگر سرزنده و خوش ذوق داد؛ کسي که در هشت دهه عمرش نزديک به 200 نوع اسباببازي قديمي را احيا کرده و به اين لقب رسيده است.استاد زردشت هوشور، اگر چه در دانشگاه تهران در رشته جغرافياي پزشکي تدريس ميکند اما سالهاست زندگياش با تاريخ پيوند خورده است؛ تاريخ تحولات اسباببازيها در ايران.درباره چگونگي دنياي کودکان در تاريخ گذشته ايران و ابزار و وسايلي که به نام اسباببازي براي کودکان تعريف شده است، اطلاعات دقيقي در دست نيست، اما زردشت هوشور ميگويد: « مورخين کهن به مقوله اسباببازي بي توجه بوده و کمتر به مطالعه و توضيح در خصوص کم و کيف آن پرداختهاند، زيرا در گذشته دور، کودک پايگاه اجتماعي روشني نداشته و در واقع يک خلاء تاريخي در مورد اسباببازيها در ايران وجود دارد که علت اصلي آن کم توجهي به دورهي کودکي نسبت به دورههاي ديگر عمر است. »استاد زردشت هوشور متولد 1310 اهل يکي از محلات قديم تهران است. کودکياش به تحصيل در مدرسه دارالفنون گذشت و در سال 1375 بعد از 31سال تدريس و تحقيق در دانشگاه تهران با مقام استاد تمامي بازنشسته شد و به دنياي اسباببازيها راه پيدا کرد.استاد هوشور، لقب « پدر جغرافياي پزشکي ايران » را دارد و اين لقب را استاد محمد گنجي که خود پدر جغرافياي ايران بود به او داد. بعد از بازنشستگي، به خاطر علاقه زيادي که به بررسي جغرافيايي فرهنگي و خرده فرهنگهاي مادي ايرانيان داشت، شروع به بازسازي حدود 200 اسباببازي قديمي ايران کرد.خانه بوي تاريخ ميدهدگوشهگوشه خانه استاد هوشور نشان از تاريخ ايران دارد. در کنار ظروف و تابلوهايي قديمي، کاشيهاي برجسته و مجسمههاي چيني هفت رنگ، « شهر فرنگ » نقرهاي کوچکي قرار دارد که استاد هوشور آن را در اتاق کارش، کنار کتابخانه پر و پيمانش گذاشته است. جايي نزديک به قفسه کتابهاي تاريخي.شهر فرنگ يکي از معدود اسباببازيهاي قديمي است که در خانه استاد هوشور جلوي ديد قرار دارد و مهمانان خانه را به بيش از صد سال پيش ميبرد؛ زماني که هنوز تلوزيون و سينما در ايران رواج نيافته بود و بچههاي خيابان از دريچه اين جعبه جادويي چهار گوش عکسهاي قديم ايران و نقاط ديدني و معروف جهان را ميديدند و سفري مجاز ميکردند.از استاد هوشور درباره علت بازسازي دوباره اسباببازيهاي دوران کودکياش ميپرسم و او با لبخند مهرباني ميگويد: « بعد از بازنشستگي کنار کارهايي که به فکر انجامش بودم اداي يک دين از همه برايم ارزشمندتر بود و آن دين به کودکي من بود. اينکه بتوانم در کنار داستانهايي که براي کودکان مينوشتم، اثري ملموس و ماندگار به فرهنگ مادي ايران در اين حوزه بيفزايم و آن را در ايجاد و راهاندازي "موزه ملي اسباببازي" يافتم.»پدر اسباببازيهاي ايران از اينکه چگونه شروع به ساخت دوباره اسباببازيها کرده است، برايم تعريف ميکند: « بعد از تحقيقات پيمايشي و ميداني و مرور مطالعاتي لازم، در کارگاه کوچکي که در خانه داشتم هر اسباببازي را ابتدا با مرور خاطرات قديمي خود، طراحي کرده و با روش آزمون و خطا در 22 ماه، 210 اسباببازي را بازسازي کردم. در واقع هيچ يک از دست ساختهاي من ابتکار و ابداع امروز من نيست بلکه اين اسباببازيهاي تنها بازسازي دقيقي از اسباببازيهاي آن روزگار است، چون آن زمان مثل امروز اسباببازي را معمولا ديگران براي کودکان نميساختند و خود کودکان فکر ميکردند و بر اساس نيازشان وسيلهاي را با دور ريختيهايي که در اطرافشان بود، ميساختند به اين صورت اسباببازيهاي کودکان عمدتا نتيجه ذهن خلاق آنها بود.»لابهلاي اين اسباببازيها، ماشين صابوني، عروسکهاي نخودي، فرفره، فوتينا، علي ورجک و بارفيکس باز براي نسل ما بيشتر آشنا هستند. اما بين آنها نمونههايي هم ديده ميشود که عمر استفاده از آنها به بيش از صدسال قبل ميرسد. اسباببازيهايي که شايد بعضي از آنها هنوز هم در بين کودکان رايج باشد. مثل انواع تيرکمانهاي دستساز که عمرشان به بيش از 120 سال ميرسد؛ در واقع از زماني که لاستيک در قالب چرخ ماشين وارد ايران شد و کودکان از تکههاي آن تيرکمان ساختند و جنگهاي کودکانهشان را در خيابانها راه انداختند!استاد هوشور يکي از جغجغههاي قديمي را هم با حلب بازسازي کرده و دربارهاش ميگويد: « تاريخچه جغجغه به طبيعت بر ميگردد و يک گياه خودرو که در مناطق خشک به چشم ميخورد. دانههاي اين گياه در درونش صدا ميدهند و انسان هم از آن اقتباس کرده و براي سرگرمي کودکان و آرامش آنها جغجغههايي به شکلهاي مختلف ساخته که اولين نمونههاي آن از جنس حلبي بوده است.»شاهعبدالعظيم؛ آرزوي کودکان ديروزاستاد هوشور ميگويد که بازي کار کودکان است و اسباببازي وسيله کار آنها. به قول خودش، « هر جا کودکي باشد اسباببازي هم وجود دارد. » او مي گويد: « در اينجا بحثي با عنوان جغرافياي اسباببازي و بازيهاي جغرافيايي هم مطرح ميشود چرا که هر کودکي در هر منطقه آب و هوايي و بر حسب شرايط جغرافيايي و محدوديت و امکانات آن، اسباببازيهاي خود را خلق ميکند براي مثال اسباببازيهاي منطقه سيستان و بلوچستان با منطقه گيلان و مازندران تفاوتهايي دارد.»ميپرسم قديمها غير از اينکه کودکان خودشان اسباببازي ميساختند جايي بود که اسباببازي هم بفروشند که او در جواب ميگويد: «در زمان کودکي ما منطقه شهر ري يعني همان شاه عبدالعظيم و اطراف حرم بزرگترين مرکز فروش اسباببازيهايي بود که در گارگاههايي توسط کارگران به صورت عمدهاي ساخته ميشد که بيشتر جنس آنها از گچ، سفال، چوب و حلبي بود چون آن وقتها هنوز پلاستيک اينچنين مثل امروز وارد مواد توليدي نشده بود.»استاد زردشت هوشور تعريف ميکند که آن موقع تمام آرزوي کودکي ما اين بود که با خانواده به شاهعبدالعظيم برويم و براي ما اسباببازي بخرند. گاهي خريد اين اسباببازيها براي ما يک آرزو بود و بعد خريدن آنقدر از آن خوب نگهداري ميکرديم که خراب نشود زيرا آن را آسان به دست نياورده بوديم. اما از 60 سال قبل که پلاستيک به دنياي اسباببازي وارد شد، ورق برگشت و دنياي اسباببازيها پرزرق و برقتر شد.استاد هوشور ميگويد: «کمکم اسباببازيهايي که کودکان با خلاقيت خود ساعتها وقت گذاشته و ميساختند فراموش شد و جايش را اسباببازيهاي امروزي که آماده در اختيار کودکان براي سرگرمي توليد شده است، گرفت و نتيجه آن شده که ديگر فرزندان ما خلاقيتي به خرج نميدهند و از اسباببازي توليد شده در کارخانهها استفاده ميکنند.»با مثانه گاو فوتبال بازي ميکرديم!خاطراتي که پدر اسباببازي ايران به آن اشاره ميکند به زماني بر ميگردد که با يک هسته زردآلو و ساييدن چند ساعته آن روي سيمان يک سوت ميساختند، از بين خاطرات استاد، درست کردن يک توپ براي بازي فوتبال در کودکي خودش و دوستانش که در آن زمان تازه مردم ايران با اين بازي آشنا شده بودند، جالب توجه است.او ميگويد: «يادم هست به علت اينکه توپ گران و کمياب بود من و دوستانم تصميم گرفتيم خودمان يک توپ درست کنيم. اول با يک توپ پارچهاي شروع کرديم اما به علت اينکه در هنگام خيس شدن سنگين ميشد، نميتوانستيم به راحتي با آن بازي کنيم، نقشهاي که من در آن زمان کشيدم اين بود که با مشکلات زياد، يک مثانه گاو از يک قصابي به دست آورديم و بعد از ساييدن آن روي خاک، زوائدش را پاک کرده و آن را با دهان باد کرديم. بعد از مادر يکي از بچهها خواستيم تا پارچهاي رويش بدوزد و آن مثانه گاو شد يک توپ فوتبال که مدتها با آن فوتبال بازي ميکرديم.»زردشت هوشور با خندهاي بر لب سرانجام آن توپ را اينطور برايم تعريف ميکند: « آن توپ را هر شب در يک ظرف آب ميگذاشتيم چون بايد رطوبت به آن ميرسيد تا خشک نشود و نترکد، از اين جهت هر شب يکي از بچهها مسئول اين کار در منزل ميشد، متاسفانه در يکي از شبها که نوبت من بود گربهاي به هواي بوي گوشت به سراغ ظرف آب آمد و با چنگ زدن توپ ما را ترکاند و تيم فوتبال ما را بدون توپ گذاشت. نميدانيد چقدر دردناک بود شنيدن صداي ترکيدن آن.»جاي خالي موزه اسباببازيدر کنار کارهاي پژوهشي که زردشت هوشور در زمينه « جمع آوري و بازسازي اسباببازيهاي قديمي و دست ساز استان تهران » انجام داده و تاليفاتي در زمينه جغرافياي پزشکي که در نتيجه آن، عنواني را به دانش جغرافيا اضافه کرده است، تاليف مجموعهاي 5 جلدي با عنوان «دانشنامه مشاغل سنتي ايران» هم به چشم ميخورد. مجموعه باارزشي که در واقع جزء برترين منابع در معرفي مشاغل در تاريخ ايران است اما متاسفانه هنوز توسط ناشري به چاپ نرسيده است.استاد زردشت هوشور ميگويد که اميدوار است با پيگيري مسئولان مربوطه، موزهاي دائمي از تمام اسباببازيهاي بازسازي شدهاش راهاندازي کند: « هدف اصلي من از احياء اين اسباببازيها پر کردن آن خلاء تاريخي است که در تاريخ اسباببازيهاي ايران وجود دارد، تکتک ما دوست داريم ايران صاحب يکي از کمنظيرترين موزههاي جهان باشد و آن « موزه ملي اسباببازي » است.» و بعد ادامه ميدهد: «ميدانيم که جمع آوري و يا بازسازي تمامي اسباببازيهاي ايران که با قدمتي چند هزار ساله است، کار يک نفر نيست، از اين جهت از تمام مردم همکاري و همياري دارم که اگر کسي اسباببازي قديمي و دستساز دارد به موزه هديه کند و يا آن را بفروشد و يا چند روز امانت بدهد تا از روي آن بازسازي و اصل آن بازگردانده شود، در هر يک از حالات ذکر شده، شي مورد نطر با نام فرد در موزه ثبت ميشود.»استاد راهي را جلوي پاي اين افراد ميگذارد تا از طريق نشاني الکترونيک اين آدرس ايميل توسط spambots حفاظت مي شود. براي ديدن شما نياز به جاوا اسکريپت داريد با او تماس برقرار کنند.از خانه گرم و پر از مهر استاد که بيرون ميآيم به کودکاني که از کنارم در خيابان رد ميشوند نگاه ميکنم، به اسباببازيهاي آمادهاي که گاهي در دستانشان ميبينم و به ياد حرفهاي استاد ميافتم که ميگفت: «بازي کار کودک است و اسباببازي وسيله اين کار، ساختن اسباب بازي دنيايي خالص و ناب دارد که وصف آن به زبان نميگنجد، شنيدن، ديدن و لمس اسباببازيهايي که از ميخ و حلبي و کاغذ و چوب درست شدهاند مثل تجسم خاطرات شيرين کودکانه، انسان را جوان کرده و احساسات پاک بشري را جلا ميدهد.» منبع : mehrnews.comمطالب پيشنهادي :خودکار بيک چگونه وارد ايران شد؟دروغ نگوييد، حتي در محل كاربا اولين رستوران دار خانم ايران آشنا شويدراز موفقيت معروف ترين آلبالو فروش تهران5 مهارت براي داشتن موفقيت شغلي شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۴:۵۶ PM ۴۹۰ بازدید چه خبر