بزرگنمايي:
چرا برخي افراد در خواب رويا مي بينند و بعضي کابوس؟
همه انسانها در طول خواب، رويا ميبينند. مطالعات انجامشده در آزمايشگاههاي خواب نشان دادهاند که به صورت متوسط، 84 درصد مرحلهاي از خواب که به آن مرحله حرکات سريع چشم (REM) ميگوييم، با رويابيني همراه است. به نظر ميرسد آنچه در افراد مختلف متفاوت است، ميزان يادآوري اين روياها بعد از بيدار شدن است. در واقع بعضي افراد بيش از بعضي ديگر روياها را به خاطر ميسپارند.
82 درصد ما بلافاصله بعد از بيدارشدن محتواي روياهايمان را به خاطر ميآوريم اما بعد از گذشت 5 دقيقه، 50 درصد اين اطلاعات فراموش ميشود و بعد از 10 دقيقه، فقط 10 درصد محتواي روياها قابل يادآوري است، به اين دليل که در طول خواب، حافظه کارکردي ما خاموش است. اطلاعات جديدي که به ذهن وارد ميشود، در اين بخش از حافظه نگهداري و پردازش و سپس به حافظه بلندمدت منتقل ميشود بنابراين روياها در حافظه ما ثبت نميشود.
چرا برخي از افراد بيشتر از سايرين روياهايشان را به ياد مي آورند؟-شخصيت افراد تا حدي در ميزان به يادآوري روياها نقش دارد به طوري که هنرمندان و کساني که توانايي تجسمي و بنابراين حافظه بزرگتري براي تصاوير دارند، بيشتر از سايرين روياهايشان را به ياد ميآورند.-زمان و چگونگي بيدارشدن نيز ميتواند در اين امر موثر باشد-اما مهمترين عامل، علاقه فرد به يادآوري روياهاست. اگر ميخواهيد روياهاي بيشتري به ياد بياوريد، علاقه به محتواي روياها را در خود پرورش دهيد و قبل از خواب به خودتان بگوييد که ميخواهم امشب روياهايم را به ياد بياورم.-ميزان يادآوري خواب بين مردها و زنها تفاوتي ندارد.-نکته جالب اين است که اگرچه خواب REM (مرحله اصلي رويابيني) در کودکان نسبت به بزرگسالان سهم بيشتري از کل طول خواب را شامل ميشود، اما کودکان کمتر خوابهايشان را به ياد ميآورند. شايد به اين دليل که بخشهايي از مغز که به مراحل خواب مربوط است، تا 7-5 سالگي کامل نميشود.
بسياري از محققان حوزه خواب معتقدند در شروع روياها هيجانها نقش مهمي دارند. به عبارت ديگر، بخشي از مغز که به هيجانها و احساسات (مثل ترس، ناراحتي، عصبانيت، خوشحالي، اميدواري و...) مربوط است، در خواب فعال ميشود. سپس قسمتهاي ديگري از مغز تصاوير و نمادهايي از آن احساس پيدا ميکنند و اين نمادها و تصاوير به شکل داستاني به هم مرتبط ميشوند. در عين حال، قسمت مرتبط با تفکر منطقي مغز، در طول خواب فعال نيست بنابراين ارتباطات و رخدادهاي تجربه شده در خواب از منطق دوره بيداري تبعيت نميکند. اغلب محتواي روياها، وقايعي است که اخيرا و عمدتا در طول روز قبل اتفاق افتاده است. بخش ديگري از محتواي روياها نيز به رخدادهاي آسيبزننده قبلي مربوط هستند که هنوز براي فرد خوابيده حل و فصل نشدهاند بنابراين تجربههايي که براي ما احساسات شديد ايجاد ميکند، ميتواند بارها به روياها و کابوسهايمان نفوذ کند.
بهطور کلي، هسته اصلي رويا يک هيجان است و هر چه اين هيجان (مثل ترس) درون ذهن فرد شدت بيشتري داشته باشد، تصاوير مربوط به آن با شدت بيشتري در خواب ظاهر ميشود.
کابوسها يا خوابهاي پريشان و همراه با هيجانهاي منفي، علاوه بر مشکلات حلنشده رواني، ميتواند در اثر مشکلات پزشکي و بيماري، استرس سنگين و احساس تهديد جوي براي تصويري که فرد از خود دارد يا براي ديدگاه اجتماعي او، ايجاد شود.
بنابراين تفاوت افراد در به ياد آوردن محتواي روياها يا به اصطلاح تفاوت در ميزان خواب ديدن، نشانه اختلال روانپزشکي نيست اما تغيير الگوي خواب ديدن و به ويژه کابوس مکرر در يک نفر، نسبت به قبل خود او، ميتواند نشاندهنده وجود مسائلي حلنشده و نيازمند توجه روانپزشکي باشد.
بچهها چه خوابهايي ميبينند؟
تحقيقات متعدد در مورد محتويات روياها در نقاط مختلف دنيا نشان دادهاند که انسانها در خواب خشونت را بيش از دوستي و بدشانسي را بيش از خوششانسي گزارش ميکنند و تجربه هيجانهاي منفي در همه فرهنگها و در هر دو جنس، بيش از هيجانات مثبت است. تصاوير مربوط به خشونت در مردها بيش از زنها تظاهر مييابد. ميزان روياها در افراد مسن تفاوتي با جوانان ندارد اما خشونت فيزيکي و هيجانهاي منفي در خواب کهنسالان کمتر از جوانان است.
در کودکان نيز محتواي روياها با افزايش سن تکامل مييابد به طوري که تا 4-3 سالگي کودکان خودشان را در خواب نميبينند. در سن کمتر از 5 سال، خوابها مجموعه غيرجذابي از تصاوير ثابت و تفکراتي درباره وقايع روز است. بين 5 تا 8 سالگي روياها بيشتر شکل داستاني به خود ميگيرند و حرکت و تعامل در آنها اتفاق ميافتد ولي تا حدود 15-13 سالگي هنوز کاملا شکل نميگيرد و شبيه بالغان نميشود. کابوس در بچهها شايع است و از حدود 3 سالگي شروع ميشود. در دوران 7-3 سال مضمون شايع کابوسها، تعقيبشدن بهوسيله هيولا يا جانور است.
2 نکته براي روشنتر شدن دنياي خواب-آنچه ذهن در طول بيداري بر آن متمرکز است، در طول خواب نيز مورد توجه و تمرکز خواهد بود-بعضي از نمادها در خواب افراد مختلف تکرار ميشوند و معمول هستند
مثلا افتادن دندان يا پرواز کردن جزو محتويات شايع روياها هستند. همانطور که گفته شد، وقتي يک هيجان در طول مغز فعال ميشود، نمادها و تصاوير مرتبط با آن در کنار هم جمع و رويا ايجاد ميشود. اين نمادها، همانهايي هستند که در بيداري نيز در ارتباط با همان هيجان به کار ميروند. مثلا در بيشتر فرهنگها، پرواز نمادي از آزادي تلقي ميشود. حال اگر فردي در خواب هيجاني مرتبط با آزادي را تجربه کند، احتمال دارد تصويري از نماد پرواز در محتواي روياي او وارد شود. يا مثلا براي اشاره به رهاکردن يک چيز، اصطلاح «دندان چيزي را کندن» را به کار ميبريم، پس ممکن است براي مفهوم رهاکردن چيزي در خواب، نماد کندهشدن دندان فعال شود. بنابراين ديدن چيزهاي مشابه در روياي افراد مختلف داراي يک فرهنگ ميتواند نشانهاي از نمادهاي مشترک در آن فرهنگ باشد که در عين حال براي هر فرد معنا و مفهوم مجزا و منحصر به فردي نيز دارد.
مينا کاهه
دکتر عاطفه کمالو
روانپزشک و روان درمانگر
منبع:salamat.ir