بزرگنمايي:

سرنوشت شوم دختر 17 ساله در تاکسي

رامين حسيني:اين دختر که از ترس حالش به هم خورده بود به بهانه خريد آب معدني فرصتي براي فرار پيدا کرد.ساعت ١١ و ٤٠ دقيقه ٢٦ اسفند ماه سال ٩٤ صاحب فروشگاهي در خيابان ابريشم شرقي با صحنه عجيبي روبرو شد که در آن خودروي تاکسي زرد رنگي در جلوي مغازه توقف کرد و راننده جوان به سمت فروشگاه دويد. لحظاتي از ورود پسر جوان نگذشته بود که دختر نوجوان که حالت تهوع داشت همراه مردي از خودروي تاکسي پياده شدند.

راننده تاکسي نيز با مراجعه به فروشگاه در حال خريد آب معدني بود که در همين لحظه دختر ريزاندام از دست آنان فرار کرده و با ورود به فروشگاه با صداي بلند خواستار کمک شد و ادعا کرد که اين مردان قصد ربودنش را دارند.همين کافي بود تا صاحب فروشگاه و کارمندانش دو مرد را دستگير کنند و پس از برداشتن شماره خودرو و سوئيچ تاکسي با پليس ١١٠ تماس بگيرند.

بدين ترتيب تيمي از مأموران کلانتري ١٦٠ خزانه با حضور در فروشگاه ٢ مرد را دستگير کردند.هانيه که ١٧ سال دارد به مأموران گفت: ساعت ١٠ شب در منطقه ميدان امام حسين (ع) منتظر تاکسي بودم و حتي چند خودروي شخصي نيز که به سمت ميدان خراسان مي رفتند جلوي پايم توقف کردند اما منتظر ماندم تا سوار بر تاکسي شوم .وي افزود: وقتي سوار تاکسي زردرنگ شدم مرد ميانسال که پشت فرمان بود گفت که ابتدا اين مرد جوان را در بزرگراه آهنگ پياده مي‌کنم و سپس شما را مي رسانم و در مسير نيز مسافر جوان با راننده درباره کار صحبت کرد و همه چيز عادي به نظر مي رسيد تا اينکه راننده اقدام به روشن کردن سيگار کرد.

مرد جوان که در صندلي جلو بود ابتدا به روشن بودن سيگار اعتراض کرد و سپس خواست تا براي دور بودن از دود سيگار در صندلي عقب بنشيند که اين کار صورت گرفت و سپس پسرجوان خواست تا شماره‌ام را در اختيارش بــــگذارم که مخالفت کردم اما وي گوشي ام را گرفت و به شماره موبايلش زنگ زد، سپس سرم را گرفت و به پايين صندلي‌ برد و در همان وضعيت به اذيت و آزارم دست زد.دختر نوجوان در حالي که اشک مي‌ريخت ادامه داد: خودرو در کنار خيابان توقف کرد و مرد جوان که علي نام دارد پشت فرمان نشست و مرد ميانسال به سراغ من آمد و خودرو دوباره شروع به حرکت کرد.

از ترس حالم بد شده بود به دنبال راه فرار بودم و از آنها خواستم تا برايم آب بخرند که در جلوي فروشگاهي ايستادند و مرد جوان براي خريد آب از خودرو پياده شد و من نيز که حالت تهوع داشتم به اين بهانه از خودرو پياده شدم و همين بهترين فرصت براي فرار بود که داخل فروشگاه دويدم و کمک خواستم.پس از تحقيقات ابتدايي از ٢ مرد روز گذشته علي و بهمن براي تحقيق در شعبه هفتم دادسراي امورجنايي تهران پيش روي بازپرس سعيد احمدبيگي قرار گرفتند.علي که ٢٤ سال دارد در همان ابتدا گفت: در منطقه شهدا مغازه پوشاک دارم و مدتي بود که براي رفتن به خانه ام از بهمن که راننده تاکسي است خواستم تا شب‌ها به صورت دربستي مرا به قرچک ورامين ببرد. شب حادثه سوار بر تاکسي بهمن بودم که خواستم دختر نوجوان را که منتظر تاکسي است سوار کند. ابتدا اصلاً هيچ نيت شومي در ذهنم نداشتم تا اينکه در مسير تصميم به اين کار گرفتم و مي‌خواستم پس از پايان کارم او را به خانه شان برسانم و قصد آدم ربايي نداشتم.بهمن ٤٤ ساله نيز ادامه داد: حدود ٤ ماه است که علي را شب‌ها به خانه شان مي رسانم و زماني که علي به خاطر دود سيگار به صندلي عقب رفت ديدم که به دختر نوجوان نزديک شده و متوجه رفتارش شدم متأسفانه من نيز وسوسه شدم.

بنا بر اين گزارش، تحقيقات پليسي به دستور بازپرس سعيد احمد بيگي از راننده تاکسي که مردي شيشه اي است و همدستش از سوي مأموران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران ادامه دارد.

منبع:روزنامه ايران