بزرگنمايي:
مراحل جداسازي زندگي خصوصي والدين از بچه ها
مامان! دلم ميخواد امشب پيش تو بخوابم و تن نرمت رو ناز کنم!. در مقابل چنين جملهاي که از دهان پسر شما دربيايد چه ميکنيد؟ با دختر بچهاي که مدام دوست دارد پدرش نوازشش کند و در بغل اوست و پدرش را از لبهايش ميبوسد، چه؟!
اغلب والدين در اين شرايط دچار سردرگمي و دستپاچگي ميشوند. آنها دليل بروز اين رفتارها و نحوه درست برخورد با آنها را نميدانند، چون بچهها وارد حوزههاي شبه جنسي شدهاند و والدين نميدانند که اين ورود آگاهانه است يا خير؟. در واقع اغلب والدين با مشکل حريم خصوصي زناشويي خود با بچهها دست به گريبانند. بچه والد همجنس خود را به چشم رقيب نگاه ميکند و مدام در حال مال خود کردن پدر يا مادرش است.
درباره اين موارد با دکتر مهراندخت پورشايگان، روانشناس کودک و نوجوان، مشورت ميکنيم و او ميگويد، گاهي اوقات بچهها جملاتي ميگويند يا حرکاتي انجام ميدهند که پدرومادرها بسيار متعجب ميشوند، يا حتي دچار شوک يا وحشت ميشوند و ميمانند که چه کنند. اما در وهله نخست، بايد به والدين اطمينان بدهم که اين سوالات يا ابراز احساسات بچهها احساسات جنسي نيست، بلکه کاملا عادي و طبيعي است و نبايد با آن مقابله يا واکنش شديد نشان دهند.
اين حرفها يا واکنشها ابراز محبت و عشق بچهها را با کساني که با آنها در ارتباط اند، نشان ميدهد. به عنوان مثال، گرايش بيش از حد پسربچهها به مادرشان يا دختربچهها به پدرشان و نيز کنجکاوي آنها نسبت به والدين جنس مخالفشان. مثلا علاقه به نوازش سينه مادر يا بوسيدن لبهاي پدرشان دارند. البته خيلي از پدرومادرها مشکلشان هنگام شب است که بچه ميآيد به اتاق خواب و مثلا ميگويد که، مامان من ميخوام بيام تو تخت تو کنارت بخوابم و بوست کنم و نازت کنم بابا هم بره!
ابراز احساسات رقابتآميز که بچهها نسبت به پدرومادر دارند به اندازه احساسات عاشقانهشان طبيعي است. جوري بايد برخورد کنيم که بچه احساس حقارت نکند. بعضي از بچهها ميخواهند با زيرکي به خلوت شبانه والدين وارد شوند، مثلا قايمکي زير لحاف آنها ميروند. و حتي سعي ميکنند رقيب را از تخت بيرون کنند. مثلا پسربچهاي که پدر خود را به صورت رقيب ميبيند و اصرار ميکند پيش مادرش بخوابد و حتي ميگويد: مامان اگه بابا نباشه، من هر شب پيش تو ميخوابم!
البته بايد مراقب بود و راه را براي گردن نهادن بي چون و چرا به خواستههاي کودک بست. اينکه ما فکر کنيم چون بچه خواستهاي دارد که آن را صادقانه مطرح کرده است بايد به آن بپردازيم، اشتباه است. نبايد به اين موضوع تن داد بلکه بايد اين شرايط و خواستههاي نامعقول بچه را مديريت کنيم. چون بچهها در حال رشد هستند و ممکن است اين عادتهاي بد در آينده زندگي عاطفي آنها مشکل ساز باشند.
خيلي از والدين بر سر دو راهي ميمانند که زندگي خصوصيشان را از بچهها حفظ کنند، يا اجازه دهند که وارد شوند. بهترين کار اين است که با يک سبک ملايم بچه را از خود جدا کنند. اين سبک ملايم شامل چهار مرحله است: 1. همدلي، 2. گفتوگو، 3. درک و فهم مشکل و 4. بالابردن توانايي از طرف هر دو براي حل مشکل.
حال شرح اين راهحلها:
مهراندخت پورشايگان، روانشناس کودک و نوجوان، درباره شرح اين مراحل گفت: همدلي و گفتوگو شامل صحبت کردن و ابراز همدلي کردن با کودک و تشريح شرايط است: مثلا اينکه به او بفهمانيم که ميدانيم که چقدر ما را دوست دارد و ميخواهد نزديک ما باشد، اما اجازه آن را ندارد و اين کار درست نيست.. بايد به کودک بگوييم که ميدانيم بعضي وقتها احساس تنهايي ميکني و دوست داري پيش پدرت و مادرت باشي، اما بايد بداني که پدر و مادرها هميشه بايد پيش هم باشند. خود تو هم وقتي که بزرگ شدي و ازدواج کردي، بايد پيش همسرت باشي.
در مرحله درک و فهم مشکل بايد سعي کنند مشکل و ايراد کار را براي او تشريح کنند؛ مثلا بگويند من با تو به اتاقت ميآيم و بوس و نوازشت ميکنم، اما نميتوانم بمانم تا تو خوابت ببرد.
در قدم بعدي، بايد توانايي حل مشکل از طرف والدين به کودک آموزش داده شود. والدين ميتوانند راهحلهايي را براي اين مشکل پيدا و به کودک پيشنهاد بدهند: من در اتاق خودم مطالعه ميکنم و بيدارم تا وقتي که وقت خوابم برسد و تو هم در اتاق خودت باش. حتي ميتوانيد از کودک بخواهيد که خودش پيشنهادهايي بدهد که به اين وسيله توانايي حل مساله را در او تقويت کردهايد.
پورشايگان در مورد نمونههايي که والدين با کودک همدلي نميکنند، ميگويد: مثلا پدري که دخترش به او ميگويد ميخواهم با شما بيايم حمام! اما پدرش به جاي همدلي و گفتوگو حالت مقابلهاي ميگيريد و ميگويد که تو با مامان رفته اي و نبايد با من بيايي، دختر بگويد که من دوست دارم با تو بيام يا تو بهتر ليف ميزني، بيشتر خوشم مياد. اين تجربه درباره جنس مخالف کسب ميکند، اما احساسش جنسي نيست. اين روانشناس درباره اينکه نه نگفتن به اين دسته از خواستههاي کودک چه عوارضي دارد، توضيح ميدهد، بعضي وقتها براي پدرومادر نه گفتن سخت است، مخصوصا براي آنها که عاطفيتر هستند و مخصوصا که بچهها هم خيلي لطيف هستند و پدر و مادر هم از بودن در کنار آنها و بوسيدن و در آغوش کشيدن فرزندان خسته نميشوند. اما بغل و بوس بايد تعادل داشته باشد و استقلال و دوري از بچهها هم تعادل در کودک ايجاد ميکند.
مهراندخت پورشايگان، روانشناس کودک و نوجوان در خاتمه در توضيح سن مناسب کودک براي جدا شدن اتاق خواب او از پدر و مادر ميگويد، بچهها را نبايد قبل از دو سالگي از خود جدا کرد، چون کودکان تا اين سن نياز مبرم به توجه و عشق ورزيدن شما دارند و بايد به آنها توجه کافي شود. بچههايي که در 6،7 ماهگي تختشان را به اتاق ديگري ميبرند، احساس ناامني و بي اعتمادي در آنها شکل ميگيرد و فکر ميکنند که مراقبشان پيش آنها نيست. اما وقتي کودک توانست خودش کفش و لباسش را بپوشد و توانش را داشت ميتوانيد مطمئن باشيد که، بچه کاملا ميتواند جدا باشد. توانمندياش را دارد و به رشد شناختي رسيده است که بتواند در يک اتاق جداگانه بخوابد بدون اينکه اتفاقي برايش بيفتد. نيم ساعت قبل از خواب با بچه باشيد و داستان بگوييد و بازي کنيد و بعد شب بخير بگوييد، تا بچه بخوابد.
منبع:niniban.com