بزرگنمايي:
چه خبر - روايت جالب احمدرضا عابدزاده از بازي ايران و استراليا
8 آذر سالگرد صعود فراموشنشدني تيم ملي به جام جهاني فرانسه است. در حماسه ملبورن، احمدرضا عابدزاده کاپيتان تيم ملي کشورمان نقش انکارناپذيري داشت. به همين بهانه با عابدزاده گفتگو کرديم.
* 21 سال از بازي ايران و استراليا گذشته، اما هنوز دربارهاش صحبت ميشود، يادتان هست قبل از اين مسابقه چه حس و حالي داشتيد؟
ما از سنگاپور به استراليا سفر کرديم. يادم هست در مسير داخل هواپيما با بچهها صحبت ميکردم و به آنها گفتم يک فرصت 90 دقيقهاي داريم تا آبروداري کنيم. انتظار از ما بالاست و بايد اين سري به جام جهاني صعود کنيم. اگر نتوانيم رويمان نميشود برگرديم ايران و بايد برويم چند سالي در آفريقا زندگي کنيم!
* احساستان هنگام ورود به ميدان چطور بود.
مثل هميشه رفتم براي گرم کردن، يک لحظه چشمم افتاد به بازيکنان خودمان و ديدم هيچکس گرم نميکند! ايستاده و نشسته با صورتي خندان همديگر و سکوها را تماشا ميکردند. اول فکر کردم بيخيال هستند، اما به نظر شوکه بودند و استرس بازي جسم و ذهن بچهها را فرا گرفته بود. شما حساب کن دقيقه 6 بازي محمد خاکپور به من گفت: پس چرا نيمه اول تموم نميشدکه گفتم محمد کجايي؟ تازه 6 دقيقه از شروع بازي گذشته است. استراليا انصافاً تيمي قدرتمند بود. اکثر بازيکنانش در ليگ برتر انگليس، آلمان و ليگهاي معتبر اروپا بازي ميکردند و خيلي خوب بودند و تيم ما را تحت فشار زيادي گذاشته بودند.
* بعد از اينکه آنها 2 بر صفر جلو افتادند شما ميخنديديد. واقعاً اميدي در دل داشتيد؟
در يک تيم فوتبال، دروازهبان وظايف سنگيني به دوش دارد. وقتي دروازهبان کاپيتان هم باشد وظايفش خيلي بيشتر ميشود. چشم همبازيانم به من بود. اگر من هم توي دلشان را خالي ميکردم فاجعه ميشد. يک بار يک آقايي مرا ديد و گفت: ببخشيد من در جريان بازي ايران و استراليا به شما ناسزا گفتم و تلويزيون خانهام را شکستم، چون تيم ملي 2 بر صفر عقب بود و همه ناراحت و بغضآلود بوديم، اما شما داشتي ميخنديدي من هم با ناسزا تلويزيون را شکستم و گفتم اين از باختمان خوشحال است و انگار فوروارد تيم استرالياست که خنده از صورتش پنهان نميشود.
* احتمالاً صحنهاي که تماشاگر استراليايي تور را پاره کرد، مورد نظر اين فرد بوده است.
تماشاگر ديوانه آنها پريد تور دروازه مرا پاره کرد. اگر او را ميزدم جو و ذهن بازيکنان تيم ملي به هم ميريخت. بازيکنان استراليا هم جريتر ميشدند که بيا، کاپيتان ايران هموطن مرا را زده و هيچ فکر نکرده طرف قاطي دارد. در آن لحظات بهترين کار هماني بود که انجام دادم. پشتک زدن و خنديدن تا همبازيانم جري شوند و حرکت تماشاگر استراليايي آنها را عصباني کند. خدا را شکر که دو گل زديم و صعود کرديم.
* خداداد عزيزي تعريف ميکرد بعد از مسابقه پايکوبي بسيار شديد و ديدني در رختکن صورت گرفت، شما هم در اين شادي نقش داشتيد؟
من شاديام را داخل زمين نشان دادم. پرچم کشورم را دور زمين چرخاندم و نشان تماشاگران استراليايي دادم. پرچم را به رخ آنهايي کشيدم که از قبل بازي دنبال تخريب و تحقير بودند، اما در نهايت اين اتفاق براي خودشان رقم خورد. بچهها هم طبيعي بود شاد باشند. يکي از بهترين روزهاي عمر من، همبازيانم، تيم ملي و مردم ايران بود. ما بابت صعود خيلي خوشحال بوديم، ولي وقتي خبر رسيد مردم ايران به خيابانها ريخته و جشن ملي برگزار کردهاند خوشحالي اعضاي تيم ملي 10 برابر شد.
* نقش وييرا و ذوالفقارنسب در اين صعود چقدر بود؟
وييرا از نظر روحي و رواني خيلي به تيم کمک کرد. دکتر ذوالفقارنسب هم از لحاظ فني ياور تيم ملي بود. نميدانم چرا براي جام جهاني از همينها استفاده نشد. اگر قرار بود يک مربي بزرگ و توانمند نظير توميسلاو ايوويچ برکنار شود نبايد يک مربي ضعيف مثل جلال طالبي روي نيمکت مينشست.
* بعد از بازي پادشهاي خوبي به تيم ملي اهدا شد، ولي پاداش فيفا را به شما ندادند، مسئولان وقت فدراسيون را بخشيدهاي؟
هنگام بازگشت با محمد خاکپور کنار هم نشسته بوديم و باورمان نميشد به جام جهاني صعود کردهايم. از طريق دوبي به تهران برگشتيم. در آنجا چند ايراني پاداشهاي مختلفي براي اعضاي تيم در نظر گرفتند. من گفتم هر پاداش ميدهيد بايد اول به محسن گروسي، مجيد نامجومطلق، يحيي گلمحمدي و يک بازيکن ديگر که الان يادم نيست بدهيد. دوم اعضاي تدارکات تيم ملي بايد پاداش بگيرند و سوم ما بازيکنان ميگيريم. مصطفوي هواي تيم ملي و بازيکنان را داشت، اما بعد از کنار گذاشتن او مسئولان جديد تغيير سياست دادند و پاداش فيفا که حق بازيکنان بود را ندادند و در ادامه زندگي خودشان تقاص کارهايشان را دادند. وقتي پاداش زحمت افراد را ندهيد، پاداش خودتان هم پايمال ميشود.
* در يک ماه گذشته که مسافرت بوديد اتفاقات زيادي در فوتبال افتاد که يکي از آنها نايبقهرماني پرسپوليس در آسيا بود.
اگر پرسپوليس 4 بازيکن خودش را حفظ ميکرد اينجوري تحت فشار قرار نميگرفت و قهرمان آسيا ميشد، اما حيف اراده لازم براي حفظ آنها وجود نداشت و افسوس که خودشان هم نخواستند کمک کنند. جمعه در همينجا يعني مغازه اجارهايام در متل قو با دوربين برنامه 90 قرار مصاحبه دارم و درباره اين مسائل صحبت ميکنم.
* مغازهتان اجارهاي است؟
بله و تا دو ماه ديگر آن را تحويل ميدهم و 500 متر دورتر مغازه جديدي باز ميکنم.
* چرا مالک نيستيد؟
دوست دارم مالک باشم، اما شرايط مهيا نبود (خنده).
* از امير چه خبر؟
پيگير تمرينات و بازيهايش است. من هم برايش دعا ميکنم و اميدوارم هميشه موفق باشد.
منبع: خبرورزشي