بزرگنمايي:

چه خبر - مهريه دوباره دردسرساز شد

شب گذشته من و مادرم در خانه بوديم و پدرم براي ديدار يکي از اعضاي خانواده‌اش رفته بود. ساعت هفت صبح روز بعد به خانه بازگشت و سراغ مادرم که خوابيده بود، رفت و داد و بيداد راه انداخت. پدرم عصباني بود و تبر و چاقو به دست داشت. او بي‌رحمانه به جان مادرم افتاد. با ضربه‌هاي تبر و چاقو، مادرم را مقابل چشمانم کشت.
بعد از فرار پدرم، با پليس تماس گرفتم و همسايه‌ها را خبر کردم. جست‌وجو‌ها آغاز شد و همان روز خودروي متهم در خروجي چابهار توقيف و مرد همسرکش بازداشت شد. از او تبر و چاقوي خون‌آلود هم کشف شد. متهم به همسرکشي به افسر تحقيق گفت: در اداره آتش‌نشاني کار مي‌کنم. من و همسرم سال‌ها بود که با هم اختلاف داشتيم و حتي خواستيم جدا شويم که با ميانجي گري خانواده و اقوام و تنها دخترمان که 16 ساله است منصرف شديم. او بعد از ديدار خانواده‌اش در تهران، مهريه 500 سکه‌اي‌اش را اجرا گذاشت.
همسرم حساب بانکي‌ام را با حکم قضايي مسدود کرده بود من که از اين کار همسرم عصباني بودم تصميم به کشتن او گرفتم. تبر و چاقو برداشتم و به خانه رفتم. زنم خوابيده بود که بالاي سرش رفتم و بيدارش کردم. به او گفتم چرا مهريه‌اش را خواسته و حساب بانکي‌ام را مسدود کرده است، اگر طلاق مي‌خواهد بايد مهريه‌اش را ببخشد و توافقي جدا شويم.
با شدت گرفتن دعوا، کتکش زدم و بعد با تبر و چاقويي که داشتم بيش از 14 ضربه به بدن او زدم که فوت کرد. متهم به قتل بعد از بازسازي صحنه قتل، دو روز پيش روانه زندان شد. برادر مقتول گفت: دامادمان کارمند اداره آتش‌نشاني است. او از اقوام پدري‌مان است. 20 سال پيش با خواهرم ازدواج کرد و دختري 16 ساله دارند. دخالت‌هاي بي‌مورد خانواده دامادمان در زندگي آن‌ها باعث تشديد مشکلات شان شده بود.
10 سال پيش مي‌خواستند جدا شوند که به خاطر دخترشان منصرف شدند. او هميشه ناراحتي‌اش را از ما پنهان مي‌کرد. وي افزود: خواهرم مدتي بود که به رفتار‌هاي شوهرش مشکوک شده بود و تصور مي‌کرد با زني در ارتباط است. شوهرش يک‌سال و نيم بود که به او اجازه نمي‌داد به ملاقات خانواده‌اش بيايد. چند هفته قبل از اين که به قتل برسد به خانه پدري‌مان در تهران آمد.
بعد از گفتگو با او متوجه شديم که شوهرش وي را تهديد کرده که بايد همراه او به دادگاه خانواده برود و توافقي جدا شوند. حتي تهديد کرده که اگر خواهرم اين کار را انجام ندهد، او را به قتل مي‌رساند. خواهرم به اداره ثبت اسناد تهران رفت و حساب شوهرش را مسدود کرد. همين تهديد‌هاي مرگبار باعث شد خواهرم چند روز قبل از مرگش به خانه بازگردد. شوهرش او را پيامکي تهديد کرده و خواهرم به پليس امنيت شکايت کرده بود. قرار بود چهاردهم مهر او به پليس امنيت احضار شود که يک روز قبل خواهرم را کشت.

منبع:khorasannews.com