بزرگنمايي:
چه خبر - مرد معتاد همسرش را کشت و آتش زد
ساعت 8 شب بيست و يکم آذر (چهارشنبه) جسد زني حدود 32 ساله در دامنه کوه هاي کمربند جنوبي مشهد کشف شد که آثار زخم هاي شديد روي صورت وي وجود داشت و بخشي از جسد نيز با ژل هاي اشتعال زا سوزانده شده بود.
در پي دريافت اين خبر بلافاصله قاضي ويژه قتل عمد عازم محل کشف جسد شد و به تحقيق در اين باره پرداخت.
بررسي هاي مقدماتي حاکي از آن بود که زن جوان در محل ديگري به قتل رسيده و جسد او با خودروي سواري به دامنه کوه منتقل شده است اما عامل يا عاملان جنايت در حالي جسد زن 32 ساله را به آتش کشيده اند که بنا به نظر پزشک قانوني، آثار جراحي (احتمالا سزارين) بر پيکر زن جوان وجود داشت.
همين سرنخ کافي بود تا کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي، شبانه به بررسي پرونده افراد گم شده بپردازند.
درحالي که خبر قتل و مشخصات اين مقتول پنج شنبه گذشته در روزنامه خراسان به چاپ رسيد اما کارآگاهان با راهنمايي هاي قاضي احمدي نژاد از طريق مرور پرونده هاي فقداني به ماجراي گم شدن زن جواني رسيدند که دو روز قبل (نوزدهم آذر) در کلانتري تشکيل و به پليس آگاهي ارسال شده بود. محتويات اين پرونده نشان مي داد که فردي با مراجعه به پليس مدعي شده که خواهرش پس از يک مشاجره لفظي با شوهرش از خودرو بيرون پريده و ديگر به منزل بازنگشته است.
وقتي مشخصات زن جوان گم شده با جسد مذکور مطابقت داده شد بلافاصله مرد شاکي به پليس آگاهي فراخوانده شد و بدين ترتيب اين پرونده به دستور سرهنگ غلامي ثاني (رئيس اداره جنايي) از دايره فقداني به دايره قتل عمد ارسال شد و مورد بررسي دقيق قرار گرفت.
وقتي شاکي بيان کرد که خواهرش چند روز قبل نوزادي به دنيا آورده است و همه اظهاراتش برمبنا ي ادعاي شوهر خواهرش است، ديگر کارآگاهان تامل را جايز ندانستند و با صدور دستوري از سوي قاضي علي اکبر احمدي نژاد وارد عمليات پليسي شدند چرا که اظهارات و ادعاهاي شوهر اين زن با واقعيت هاي موجود مطابقت نداشت.
وقتي کارآگاهان به نشاني همسر مقتول در منطقه رضاشهر رفتند او در منزلش حضور نداشت به همين دليل کارآگاهان در همان اطراف به کمين نشستند تا اين که مرد 37 ساله در حالي که پوشک براي نوزادش خريده بود وارد محل محاصره پليس شد و اين گونه حلقه هاي قانون بر دستانش گره خورد!
اين متهم که از اقدام ناگهاني پليس شوکه شده بود، سعي کرد خود را بي خبر از ماجراي قتل نشان دهد به همين دليل مدام بيان مي کرد به جاي آن که همسرم را پيدا کنيد مرا دستگير کرده‌ايد!؟ ولي ساعتي بعد وقتي کارآگاهان، روکش هاي تعويضي خودروي دناي متهم و ديگر اسناد و مدارک انکارناپذير را مقابل وي قرار دادند، چاره اي جز بيان حقيقت نيافت و به قتل هولناک همسرش اقرار کرد.
«اميد» که کارمند يکي از بانک هاي مشهد است اختلافات شديد خانوادگي و اعتيادش را دو عامل اصلي وقوع اين جنايت وحشتناک دانست و در تشريح ماجرا گفت: از 15 سال قبل که با همسرم ازدواج کردم يک روز خوش نديديم. او از اين که خواهر و مادرم در زندگي اش دخالت مي کردند به شدت ناراحت بود و به همين خاطر همواره در جدال و مشاجره با يکديگر بوديم! تا اين که چند روز قبل فرزند ديگرم نيز به دنيا آمد ولي اين مشاجرات خانوادگي همچنان ادامه داشت.
روز حادثه هم در حالي که همسرم نوزادش را در آغوش گرفته بود و از آزمايشگاه بازمي گشتيم دوباره سخن به دخالت هاي خواهرم کشيد و باز هم همسرم مرا به خاطر اعتياد سرزنش کرد. وقتي درگيري لفظي ما بالا گرفت به او گفتم چه کار کنم! الان به خانه مادرم برويم و من به همه آن ها فحاشي کنم تو آرام مي شوي؟!
متهم اين پرونده جنايي ادامه داد: در همين گيرو دار بود که به سمت بولوار نماز در منطقه جنوب شهر حرکت کردم اما اين مشاجرات به فرياد تبديل شده بود که ناگهان چند مشت به صورتش کوبيدم به طوري که از دماغش خون جاري شد. همسرم فرياد زد که مي خواهد پياده شود او در جلو را باز کرد و من به ناچار خودرو را متوقف کردم ولي دوباره او را با زور داخل خودروي دنا انداختم که باز هم شدت مشاجرات ما افزايش يافت در اين حال بود که قفل پدال را از زير پايم کشيدم و چند ضربه به صورتش زدم. چند لحظه بعد با شنيدن صداي وحشتناکي که از گلوي همسرم بيرون مي آمد تازه فهميدم که کار تمام شده است چرا که ديگر تکان نمي خورد! ترسيده بودم! احساس کردم که او را کشته ام! نوزاد از آغوش همسرم به زيرپايش افتاده بود، او را برداشتم و به صندلي عقب پرت کردم! پس از يک جاده فرعي به دامنه کوه هاي منطقه بولوار نماز رفتم و پيکر بي جان همسرم را پايين کوه انداختم!
معتاد شيشه اي ادامه داد: دختر 10 ساله ام در منزل تنها بود به همين دليل سوار بر خودرو به منزل بازگشتم ولي استرس و نگراني همه وجودم را فرا گرفته بود براي آن که جسد همسرم شناسايي نشود نقشه ديگري کشيدم. همان شب از فروشگاه مواد غذايي محله يک قوطي ژل قابل اشتعال به همراه يک قوطي کبريت خريدم و دوباره به دامنه کوه بازگشتم! جسد همسرم به همان شکل روي زمين قرار داشت که با ريختن ژل ها، پيکر خون آلودش را به آتش کشيدم و روز بعد هم خودرويم را به کارواش بردم تا آثار خون ها باقي نماند بعد هم روکش هاي صندلي را تعويض کردم!
متهم به قتل 37 ساله در ادامه اين جنايت وحشتناک گفت: به خاطر آن که کسي به من مشکوک نشود، خودم به کلانتري نرفتم و از برادر همسرم خواستم تا ماجراي گم شدن خواهرش را به پليس اطلاع بدهد. چرا که مي دانستم دير يا زود جسد او پيدا مي شود و کارآگاهان به سراغم مي آيند! آن روز با يک داستان ساختگي به برادر زنم گفتم که مانند هميشه با خواهرت مشاجره داشتيم که او در بولوار نماز از خودرو پياده شد و با حالت قهر رفت اما ديگر به منزل نيامده است!
در پي اعترافات صريح متهم، وي با صدور قرار قانوني از سوي قاضي شعبه 208 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد در اختيار کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي قرار گرفت تا بررسي هاي بيشتري در اين باره صورت گيرد.
منبع: khorasannews.com