بزرگنمايي:
چه خبر - درباره مجيدي و افشاگرياش؛ فراري از صراحت
در حالي که شايعات پيرامون حضور فرهاد مجيدي در کادرفني استقلال و البته مخالفت وينفرد شفر با اين مسئله اوج گرفته بود، مجيدي با صدور بيانيهاي اين موضوع را از اساس تکذيب کرد. نکته جالب بيانيه فرهاد اما، تکرار عادت هميشگي او در پوشيده صحبت کردن است.
مجيدي هرگز، تحت هيچ شرايطي حاضر نميشود به مخالفانش به طور صريح و با ذکر نام و عنوان يورش ببرد. در عوض او تنها راجعبه اين آدمها «کد» ميدهد تا لابد فردا اگر لازم شد، راه گريزي برايش وجود داشته باشد.
بيانيه اخير فرهاد هم مملو از اين طعنههاي غيرشفاف و آدرس دادنهاي عجيب است. مجيدي ميگويد شايعه حضور او در کنار شفر را عوامل رسانهاي آدمي ساختهاند که عمر حضورش در استقلال به يک سال هم نميرسد. شما حدس ميزنيد فرد مورد نظر مجيدي کيست؟
او در بخش ديگري از همين بيانيه مينويسد: «از سوي ديگر اين خط را در داخل تيم هم يک نفر دنبال ميکند. کسي که در زمين از کورسهاي سرعتي عقب ميافتد اما در بيرون از زمين با دسيسههاي مختلف سرعت به خرج داده، در انتقال و جدايي 2 بازيکن مهم و کليدي استقلال نقش داشته و حتي به جاي آنها سفارش جذب يک بازيکن مصدوم را داده است!»
مجيدي با همين چند خط کل استقلال را هم ريخته، اما حتي يک اسم هم نياورده است. او ميگويد يک بازيکن قديمي تيم در حقش دشمني ميکند. بنابراين بازيکناني مثل مهدي رحمتي، خسرو حيدري و پژمان منتظري در مظان اتهام قرار ميگيرند. مجيدي اما يک کد هم داده که تکليف را تا حدي روشن ميکند. او گفته بازيکن مد نظرش در کورسهاي سرعتي عقب ميماند. به اين ترتيب خيليها ياد منتظري افتادهاند؛ اما پژمان اصلا اهل اين حرفها نيست.
عجيب اينکه مجيدي ناخواسته افشا کرده يک بازيکن مصدوم هم به طور سفارشي به استقلال پيوسته و بنابراين علي کريمي را هم زير تيغ سوءتفاهم برده است.
مسلما اگر مجيدي صريحتر حرف ميزد، خيلي از اين سوءتفاهمات هم از بين ميرفت، اما او اصولا اهل شفافگويي نيست. مثلا او در بخشي از بيانيه خداحافظياش نوشته بود: «مانند آقاياني که با خودخواهي ، همواره استقلال را مديون خود ميدانند يا در نبود خود ذلت استقلال را آرزو ميکنند، فکر نميکنم.» و البته مشخص نکرده بود منظورش از اين آقايان کيست؟
آن زمان شايد برخي فکر ميکردند منظورفرهاد، امير قلعهنويي است؛ اما مجيدي در جاي ديگري از همين بيانيه از قلعهنويي به نيکي ياد کرده بود! او بار ديگر در نوشتهاي آورده بود: «من مثل آقايان نيستم که دلتنگ جاده تندرستي مجموعه انقلاب شوم.» و البته باز هم کسي نميدانست منظور فرهاد دقيقا چه کسي است.
در آن زمان اين طعنه، به امير قلعهنويي نسبت داده شد؛ درست وقتي که او اين جملات معروفش را به زبان آورد: «من خود را شاگرد مکتب ناصر حجازي ميدانم و از کارکردن با افرادي که براي رسيدن به هدفشان ارزشهاي اخلاقي را به بازي ميگيرند، پرهيز ميکنم.» اما حتي بعد از اين نوشته هم او زير نظر قلعهنويي با اين مربي کار کرد.
به طور کلي بر خلاف امثال دايي، کريمي و البته مرحوم ناصر حجازي که هميشه صريح سخن گفتهاند، فرهاد مجيدي به هر دليلي مايل به رويارويي مستقيم نيست. بنابراين هر بار که او حرف ميزند، عدهاي مشغول تفسير و رمزگشايي از حرفهايش ميشوند!
منبع: همشهري ورزشي