تفاوت مهاجرتهاي اخير با مهاجرتهاي دوران بعد از انقلاب چيست؟
اجتماعي
بزرگنمايي:
چه خبر - «فقير شدن ذخيره ژنتيکي ايرانيان» با مهاجرت فزاينده
يک جامعهشناس معتقد است، مهمترين خسارت فرهنگي ناشي از مهاجرت ايرانيان، تبديل شدن مهاجرت به يک امر ارزشمند براي نخبگان و عموم مردم است. با مهاجرت نخبگان و جوانان و تشکيل خانواده آنان در آن سوي مرزها به سمت رقيق شدن ذخيره ژنتيکي و ژنوم حرکت ميکنيم و اين ذخيره هر چه فقيرتر و رقيقتر شود، استعدادهاي برتر کشورمان را از دست ميدهيم
مهران صولتي درباره خسارت فرهنگي مهاجرت ايرانيان بيان کرد: آمار و ارقامي که از دو سال گذشته تا کنون درباره مهاجرت افراد از ايران داريم نشان ميدهد که حدود دو ميليون نفر از ايرانيان به فکر مهاجرت بودند و از اين تعداد حدود 500 هزار نفر اقدامات لازم براي اين کار را انجام دادهاند.
ما در آستانه و دوران بعد از انقلاب با چند موج مهاجرتي روبهرو بوديم که تقريبا همهي آنها پيشينهي سياسي داشتند؛ هر چند که در برخي از اين موجها مسائل اقتصادي هم داراي اهميت بودند اما جنبههاي سياسي معطوف به يکسري اعمال محدوديتها و فشارهاي سياسي بود که نوعي عدم امنيت شغلي را در افراد ايجاد کرد که چارهي آن را مهاجرت دانستند.
اين جامعهشناس اضافه کرد: اما آنچه مهاجرتهاي اخير را از دورههاي قبل جدا ميکند نوعي احساس نا اميدي ژرف و جانکاه، احساس ملامت عميق است. شايد افرادي که تصميم به مهاجرت ميگيرند تمايل به نوعي رها شدگي از يک فرسايش ذهني و خستگي زيستي که در چند سال اخير به آن دچار شدهاند، دارند. افرادي که اخيرا تصميم به مهاجرت دارند، دغدغهاي براي بازگشت به ايران ندارند.
رتبه اول ايرانيان در برگشتناپذيري به کشورشان
صولتي با بيان اينکه هرچند ايرانيان رتبه اول مهاجرت به نسبت کشورهاي ديگر را ندارند اما توانستند در برگشت ناپذيري رتبه اول را به خودشان اختصاص دهند، افزود: اين مهاجرت نوعي احساس انفعال عميق، احساس نياز جدي براي رها شدن از سرزميني که احساس ميکنند قابل احيا و بازسازي نيست همچنين همهي اميدها به نا اميدي رفته است، به ذهنها متبادر مي کند.
او با اعلام اينکه شايد بتوان اين موضوع را از نظر هستي شناختي تفسير کرد، گفت: نوعي احساس بحران در خودآگاهي انسان ايراني، حس اينکه چرا زودتر مهاجرت نکردهام، چه فرصتهايي را از دست دادهام و حالا هم دير نشده و نبايد وقت را تلف کنم، به افراد دست ميدهد. اين افراد آيندهاي براي ايران متصور نيستند و هيچ چشم انداز روشني را نميبينند.
آباداني ايران به گروه خاصي منحصر نيست
اين جامعه شناس درباره اينکه اگر همهي ما کشورمان را ترک کنيم، پس چه کساني بايد براي آباداني آن تلاش کنند؟ اظهار کرد: بايد بررسي کرد تا متوجه شد چه عواملي موجب به وجود آمدن اين احساس ملالت و نااميدي شده است. آباداني ايران منحصر به هيچ طبقه، قشر يا گروه خاصي نيست و همهي آحاد کشور از نظام سياسي و مسولان گرفته تا نخبگان مسووليت اخلاقي دارند که دغدغهي آينده ايران را داشته باشند و براي آن وقت بگذارند.
صولتي بخش عمدهاي از نااميدي اخير را نوعي احساس دلمردگي از تحقق پيدا نکردن وعدههايي دانست که چندان هم بزرگ نبودهاند و افزود: به عبارت ديگر بسياري احساس ميکنند که در حال درجا زدن هستيم. بخش ديگري از نا اميدهاي اخير نيز محصول نوعي همآيندي بحرانهايي مثل محيط زيست، ريزگردها، آلودگي هوا، تلاطمهاي اخير در بازار و بيثباتي اقتصادي است. همچنين هيچ راهکار روشني که قابليت اجرايي شدن داشته باشد نيز ارائه نشده است.
سقوط سرمايه اجتماعي بخش ديگري از نااميديهاي اخير
او سقوط سرمايه اجتماعي و کاهش اعتماد عمومي را بخش ديگري از نا اميديهاي اخير دانست و اضافه کرد: پيوندهاي موجود بين مردم و مسوولان، مردم و گروههاي داوطلب، سست يا آسيب پذير شده است، بنابراين حتما نا اميدي نقش آفرين است. فکر ميکنم بايد سهم بيشتر اين وضعيت ناگوار را به نظام سياسي مرتبط دانست. اگر نظام سياسي به اين جمع بندي برسد که ضرورتهايي وجود دارد تا گشايشهايي در عرصههاي آزاديهاي اجتماعي، سياسي به وجود بيايد و امکان اصلاحپذير بودن نظام ايجاد کند، بر بخش عمدهاي از اين نا اميديها فائق بيايم.
اين جامعه شناس درباره خسارتهاي فرهنگي ناشي از مهاجرتها گفت: خسارت فرهنگي ديگري که مهاجرت به وجود ميآورد رقيق شدن عِرق و غيرت ملي است که براي هر جامعهاي ارزش محسوب ميشود. اين امر موجب ميشود سکه ناسيوناليسم مثبتي که ميتواند در جامعه ايجاد انسجام و همبستگي کند از رونق بيافتد. فکر ميکنم با اين وضعيت به سمت کمرنگ شدن انسجام ملي و برخي از واگراييها در سطح جامعه پيش خواهيم رفت.
صولتي درباره اينکه شما به عنوان جامعه شناس چه راهکاري براي اين موضوع داريد؟ اظهار کرد: ميتوان پيشنهاداتي در پنج محور براي اين موضوع ارائه کرد. اول اينکه حکومت به اين جمع بندي برسد که در سريعترين زمان به سمت نوعي اصلاحات ساختاري در همهي عرصهها پيش برود. من فکر ميکنم موج اخير مهاجرت اين پيام را دارد که اصلاحات روبنايي که فقط به تغيير برخي از مسوولان تقليل پيدا کند، نميتواند اميد رنگ باخته را به مردم باز گرداند بنابراين اولويت اين است که به سمت اصطلاحات ساختاري پيش برويم.
او همچنين به مشارکت مردم براي حل بحرانهايي که همزمان به ما رسيدهاند اشاره کرد و افزود: اين بحرانها بدون مشارکت مردم در همه عرصهها قابل کاهش و تخفيف نيست. پيشنهاد ديگر پاسخگو بودن و شفافيت سازي حکومت است که موجب ميشود به ترميم سرمايه اجتماعي و اعتماد عمومي پيش برويم. اگر اين اعتماد عمومي افزايش پيدا نکند هيچ گونه برنامه اصلاحي در هيچ سطحي قابل اعمال نيست.
اين جامعهشناس گفت: بايد زيرساختهاي مورد نظر براي اشتغال و بهرهگيري از نخبگاني که از ايران مهاجرت کردهاند فراهم شود و حکومت از ايرانيان خارج از کشور دعوت عام کند تا با اِشراف به زيرساختهايي که در ايران براي آنها مهيا ميشود، به کشور خودشان برگردند؛ زيرا ايرانيان خارج از کشور جزو جمعيت نقشآفرين هر کشوري که در آن حضور دارند، هستند.
منبع: isna.ir
-
يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۸:۴۶:۰۰ AM
-
۱۱۵ بازدید
-
-
چه خبر