بزرگنمايي:
بررسي محتواي سريال کيميا
يک منتقد با ارزيابي سريال «کيميا»، نگاهي به طولانيترين مجموعه رسانه ملي داشته و انتقادهايي را در اين زمينه مطرح کرده است.در ابتداي مطلب آمده است:
«مجموعه تلويزيوني "کيميا" بهرغم تلاش دست اندرکاران توليد آن نتوانسته اقبال موثري در بين مخاطبان رسانه ملي داشته باشد هرچند که مسئولان مرکز سنجش افکار رسانه ملي با اين ايده نگارنده موافق نباشند ولي به دلايل عديدهاي مي توان گفت اين فيلم توفيق چنداني در جذب مخاطبان نداشته خوشبختانه مجموعه تلويزيوني "نفس گرم" با کارگرداني مهدي عسگرپور، فيلم نامه و بازي خوب بازيگران توانست عيار خوبي براي ارزش گذاري مجموعه تاريخي "کيميا" باشد.
به زبان ساده مسئولان نظر سنجي رسانه ملي مي توانند با قياس مخاطبان" کيميا" و "نفس گرم" به اين نگاه پي ببرند.»
وي در ادامه آورده است:
«مسعود بهبهاني نيا، نويسنده "کيميا" در حوزه نگارش فيلمنامههاي اجتماعي و خانواده توانايي خاصي دارد اما بايد اذعان کرد در حوزه نگارش قصههاي مرتبط با انقلاب اسلامي و دفاع مقدس از قدرت پردازش محتوايي خوبي برخوردار نيست. فيلمنامه کيميا ميتوانست با همکاري گروه نويسندگان آشنا به حوزههاي انقلاب و جنگ تجربه خوبي از آب دربيايد اما اينگونه نشد. شايد "بهبهاني نيا" در خلق قصههاي اصلي و فرعي "کيميا" موفق باشد ولي ناتواني در انتقال بصري صحنههاي انقلاب و جنگ تحميلي به شيوه کارگرداني و طراح صحنه برميگردد. اغلب مخاطبان ميان سال، آن چنان قرابتي با اين مجموعه تلويزيوني ندارند چراکه در مقاطعي از انقلاب و جنگ تحميلي، فضاسازيها نه تنها موجب همذاتپنداري مخاطبان نمي شود بلکه موجب شوخي و خنده مخاطبان شده که مواردي را در فضاي شبکههاي مجازي شاهد هستيم.»
اين منتقد نوشته است:
«متاسفانه هر وقت به آثار کم محتواي تلويزيون انتقادي از سوي مسئولان نظارتي، منتقدان و هنرمندان انتقاد ميشود، مديران رسانه ملي، نبود بودجه و امکانات تلويزيوني را بهانه افت کيفيت مجموعهها ميدانند در حالي که اينطور نيست.
در طول ساخت برنامه «کيميا» شايد مسئولان طراحي صحنه، دکور و لباس زحمات زيادي را متقبل شدهاند اما پخش برنامه به خوبي ناتواني فضاسازي بصري دستاندرکاران صحنه و دکور را نشان ميدهد به هرحال طراح صحنه، نقش موثري در ارايه خلاقانه فضاهاي انقلاب و جنگ تحميلي دارد؛ چرا که طراح صحنه و لباس با خلاقيت داستان در سينما، نمايش يا هر اثر دراماتيکي براي باور مخاطبان خلق ميکند؛ بنابراين روايت داستان بدون حضور خلاقانه طراح صحنه و لباس ارزش هنري آن چناني ندارد. نيازي به طرح ضعفهاي اين مجموعه نيست چرا که بارها مخاطبان در شبکههاي مجازي به اين موضوع پرداختهاند.
به نظر ميرسد طراح فضاهاي بصري ميتوانست با الگوگيري از فيلمهاي مستند انقلاب و جنگ به فضاهاي مورد نظر نزديکتر شود خلاقيتي که توسط جعفر جوزاني در مجموعه تاريخي "در چشم باد" اتفاق افتاد. شايد ساخت مجموعه تاريخي کيميا با کارگردان متوسط خطاي رسانه ملي بوده وگرنه برندهاي هنري چون کيانوش عياري، ابراهيم حاتمي کيا، کمال تبريزي و مسعود جعفري جوزاني ميتوانستند از اين قصه، اثر به ياد ماندني خلق کنند. اگر مديران رسانه ملي در تکاپوي جهاني سازي مجموعه هاي تاريخي هستند بايد برخي از انحصارطلبيها در حوزه برنامه سازي را کنار بگذارند چرا که هر فيلم در حوزه هاي انقلاب و جنگ يک بيانيه هنري است و غفلت از آن جرمي نابخشودني است.»
صدفي در ادامه مطلب خود آورده است:
«بايد بپذيريم انتخاب بازيگران در مجموعه، در نقش کيميا، مادرکيميا، آرش، پيمان، شهرام و زن وي به تناسب نوع شخصيت و توان بازيگران انتخاب نشدهاند؛ در حالي که در اين مجموعه بازيگران توانمندي چون رضا کيانيان، نيکي کريمي، اميرحسين آرمان، پوريا پور سرخ و حسن پور شيرازي بازي مي کنند اما در طول اين مجموعه بازي درخشاني از خود به جاي نمي گذارند.
بازي درخشان کيانيان در"مختارنامه" و "يک حبه قند"، بازي به ياد ماندني نيکي کريمي در فيلم سينمايي "عروس و سارا"، درخشش حسن پورشيرازي در فيلم سينمايي "مهمان مامان" و ساير بازيگران توانمند نشان ميدهد بازيگران همان افرادي هستند که آثار ماندگاري را تاکنون خلق کردهاند؛ حال چرا از توان بازيگري آنها استفاده نشده است به شيوه کارگرداني و بازيگرداني برميگردد.»
در ادامه اين مطلب آمده است:
«پرداخت ديالوگهاي "کيميا" نيز به زمان و مکان خاصي مربوط نيست در حالي که کليد واژگان دوره انقلاب و جنگ تحميلي با دوره قبل از انقلاب اسلامي تفاوت خاصي دارد؛ لذا لازم است نويسنده و کارگردان قبل از ثبت تصاوير، بار ديگر ديالوگهاي مجموعه را با نويسندگان ديالوگ توانمند بازنگري کنند. تجربه مفيد چنين پرداختهاي ديالوگ را ميتوان در آثار ماندگار "حسن فتحي" از جمله در مجموعههاي "مدارصفر درجه"، "شهرزاد"، "شب دهم" و يا آثار زندهياد "علي حاتمي" مشاهده کرد.
شايد براي مخاطبان تلويزيوني که 40 دقيقه قرار است پاي تلويزيون باشند تا قصههاي روايتي نويسنده کيميا را شاهد باشند نيازي به پردازش ديالوگها نيست ولي در هر صورت ديالوگ، نقش مکمل در قصه را دارد و عدم توجه به آن نشاندهنده ضعف کارگرداني و نويسنده است؛ البته همين جزئيات در نگارش فيلم نامه و پرداخت داستاني است که برنامهاي را در رسانه ملي ماندگار ميکند. شنيدن واژههاي امروزي از زبان بازيگران مجموعه کيميا، نه تنها اين کار را در شمار آثار سطحي درآورده بلکه مخاطبان را تا حدي دلزده ميکند.
واقع گرايي در قصهگويي نقاط عطف جنگ تحميلي مي توانست اين مجموعه را بخصوص در مقاومت مردم خرمشهر ماندگار کند شتابزدگي در توليد بخش جنگ و پردازش ناقص طراحي صحنه بدون توجه به تصاوير مستند دوره سقوط خرمشهر و قهرمانسازي غلط از "کيميا"، لطمه زيادي به اين مجموعه وارد کرده است. کجاي کتاب "دا" وقايع نگار از تشييع جنازه رزمندگان سخن به زبانآورده که کارگردان با تعداد اندکي افراد حاضر در خرمشهر آن صحنههاي خنده دار تشييع جنازه را خلق مي کند. اي کاش در ساخت اين برنامه طراح صحنه و کارگردان نيم نگاهي به فيلمهاي مستند مقاومت و سقوط خرمشهر داشتند تا ضمن بهره گيري از نمادهاي آن، استفاده بهينهاي از آنان مي شد؛ البته انتظار مي رفت انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس به عنوان يکي از حاميان مجموعه تلويزيوني کيميا، نظارت محتوايي و شکلي بر ساخت اين مجموعه داشت.»
منبع : khabaronline.ir