بزرگنمايي:
چه خبر - نميتوان مانع گردش آزاد اطلاعات شد/ آسانژ ايالات متحده را خجالتزده کرده است
«جان کرياکو» تحليلگر و مامور پيشين سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) و محقق پيشين کميته روابط خارجي سنا است. او اولين فرد از اعضاي دولت آمريکا بود که القاي حس غرقشدن را بر روي زندانيان القاعده تاييد و افشا کرد. وي که بهخاطر افشاي اسرار مربوط به امنيت ملي آمريکا به دو سال و نيم زندان محکوم شد، در حال حاضر در شبکه خبري اسپوتنيک برنامهاي مخصوص به خود را دارد.
جان کرياکو با اشاره به احتمال استرداد «جوليان آسانژ»، بنيانگذار پايگاه اينترنتي ويکيليکس، درباره اين احتمال که دولت اکوادور به دنبال استفاده از کارت وي در برابر غرب است به ايلنا گفت: قطعا همينطور است. دليلش هم اين است: زمانيکه براي نخستينبار اين خبر منتشر شد که سفارت اکوادور دسترسي آسانژ به اينترنت را قطع کرده است، چندين تن از ما در آمريکا نامهاي به مقامهاي اکوادور نوشتيم و خواستار آن شديم که دسترسي او به اينترنت تأمين شود. اين نامه را من شخصا به سفير اکوادور در واشنگتن دادم. فرداي آن روز، مقالهاي در روزنامه والاستريت ژورنال منتشر شد. عنوان مقاله اين بود: «اکوادور درهاي خود را به روي تجارت ميگشايد». در اين مقاله آمده بود که «لنين مورنو»، رئيسجمهوري اکوادور، از دولت «دونالد ترامپ»، رئيسجمهوري آمريکا، خواسته است تا ميزان واردات کالا از اکوادور به ايالات متحده دو برابر شود. بنابراين آن زمان دريافتم که اين قضيه بسيار گستردهتر از تصور ما است. آنان (مقامهاي اکوادور) اهميتي براي آسانژ قائل نيستند. تنها پول و اقتصاد کشورشان و روابط حسنه با دونالد ترامپ برايشان مهم است. بنابراين به گمان من، مقامهاي اکوادور معتقدند که هم براي خودشان و هم اقتصاد کشورشان بهتر است که آسانژ را از سفارت بيرون بيندازند.
براي مقامهاي اکوادور قضيه بر سر سود و پول است. از سوي ديگر، براي آمريکاييها قضيه کمي فرق ميکند؛ آنها وسواس غريبي به امنيت ملي و کنترل اطلاعات دارند. در آمريکا اطلاعات محرمانه بسيار بسيار زيادي وجود دارد. به گمان من، مقامهاي آمريکا ميخواهند آسانژ را مايه عبرت ديگران قرار دهند. اين قضيه فراتر از او است. هدف آمريکا اين است که آسانژ را تنبيه کند و بعد بگويد که «ديديد چه بلايي بر سر او آورديم؟ پس باقيتان بهتر است دهانتان را بسته نگه داريد». پيام آمريکا همين است!
اين افشاگر آمريکايي با اشاره به اينکه در عصر فعلي ديگر چندان نميتوان جلوي گردش آزاد اطلاعات را گرفت، درباره علت حساسيت دولتهايي چون آمريکا چنين نسبت به اين قضيه گفت: فکر ميکنم دليل اين وسواس بيمارگون دقيقا همين است؛ يعني اينکه آنها فهميدهاند که نميتوان جلوي گردش آزاد اطلاعات را گرفت. هميشه افشاگراني در کار خواهند بود. من در پرونده مربوط به خودم هم بر همين قضيه تاکيد کردم. در نهايت حقيقت هميشه برملا ميشود. ميتوان کوشيد و حقيقت را مخفي نگه داشت، اما بالاخره برملا خواهد شد، چه يک سال ديگر و چه دههها بعد. به گمان من، دولتها اين را خطري براي خود ميدانند، چون ميبينند که اگر در يک نقطه آتش را خاموش کنند، جايي ديگر شعله ميگيرد. دولتهايي مثل آمريکا فکر ميکنند با تداوم خاموش کردن شعلههاي حقيقت ميتوانند جلوي انتشار آن را بگيرند. و قطعا در اين زمينه شکست خواهند خورد!
وي درباره هدف اصلي دولت اکوادور از انجام عمليات مهمان گفت: فکر ميکنم تحليل ما از لنين مونرو اشتباه بود. ما گمان ميکرديم که مونرو يک چپگراي پيشرو است که براي آزادي ميجنگد. اما هيچيک از اينها درست از آب درنيامد. نخستين کاري که مونرو پس از به دست گرفتن قدرت کرد اين بود که کوشيد روابطش را با آمريکا بهبود بخشد. و اين درست عکس چيزي بود که بدان نياز داشتيم، بهويژه با وجود آسانژ در سفارت اين کشور. فراموش نکنيد که آسانژ شهروند اکوادور است و بنابراين بايد از همان حقوقي برخوردار باشد که باقي مردم اکوادور از آن بهرهمند هستند. حمايت سفارت يک کشور از شهروندانش يکي از اصوليترين حقوقي است که مردم هر کشور از آن بهرهمندند. ولي اين حقوق اصولي نيز از آسانژ دريغ شده است.
تناقض قضيه اينجاست که مونرو پيشتر نامزد جايزه صلح نوبل شده بود. به گمان من، نظر بسياري از مردم نسبت به او عوض شده است. او آن قهرماني نبود که ما فکرش را ميکرديم، بلکه بيشتر ترجيح ميدهد در جيب ترامپ خودش را پنهان کند.
اين تحليلگر و مامور پيشين آژانس اطلاعات مرکزي آمريکا، با اشاره اظهارات اخير رئيسجمهوري اکوادور مبني بر اينکه چنانچه بريتانيا امنيت آسانژ را تضمين کند، اين کشور خوشحال خواهد شد که اين افشاگر از سفارت خارج شود، گفت: گمان نميکنم اين ايده عملي باشد، آن هم به چند دليل: نخست آنکه، دولت اکوادور و آمريکا تعاريف گوناگوني از ضمانت امنيتي دارند. تنها چيزي که دولت آمريکا درباره پرونده آسانژ وعده کرده اين است که او را به اعدام محکوم نميکند. من چندين بار با جوليان صحبت کردم و به او گفتم که تا آنجا که ميتواند در سفارت بماند، چراکه اگر پايش را از سفارت بيرون بگذارد بريتانياييها او را به آمريکا ميفرستند و در آنجا به اتهام جاسوسي محاکمه خواهد شد، درست مانند من. به چنين دادگاههايي ميگويند دادگاههاي جاسوسي، چراکه تا به حال هيچکس از آنجا پيروز بيرون نيامده است. بنابراين، چنانچه جوليان به آمريکا فرستاده شود، به 30 سال زندان محکوم ميشود. خروج او از سفارت هيچ نتيجه خوبي در پي نخواهد داشت.
مقايسه پرونده خودم با مورد آسانژ ميتواند کارساز باشد. من يک مشاور هيئت منصفه استخدام کردم تا در روند پرونده کمکم کند؛ کار او اين بود که اعضايي را براي هيئت منصفه انتخاب يا پيشنهاد کند که له من راي دهند. هيئت منصفهاي که درباره پرونده من تحقيق کرد، همان هيئتي بود که به پرونده «او. جي. سيمپسون»، بازيکن فوتبال آمريکايي و هنرپيشه اهل ايالات متحده آمريکا، در پي قتل همسرش رسيدگي کرد! اين مشاور پيش من آمد و به اطلاعات پروندهام نگاه کرد و گفت که امکان ندارد که بتوانم در اين دادگاه پيروز شوم. دليلش هم اين است که دادگاه من در ناحيه شرقي ايالت ويرجينيا برگزار ميشد. به گفته او، اگر پرونده من در هر کدام از ديگر مناطق قضايي آمريکا برگزار ميشد، بيترديد ميتوانستيم پيروز شويم. قضيه جوليان هم همينطور است. دادگاه او در ناحيه شرقي ويرجينيا برگزار ميشود و ترديدي نيست که محکومش ميکنند. در اين ولايت در مورد مسائل امنيت ملي بسيار قسي رفتار ميکنند.
وي با رد احتمال اينکه قضيه آسانژ ممکن است راجع به تبادل زندانيها باشد، گفت: گمان نميکنم چنين سناريويي مطرح باشد. تنها کسي که ممکن است ايالات متحده علاقمند به تبادلش باشد، «ادوارد اسنودن»، افشاگر اسناد سازمان امنيت ملي آمريکا، است و او هم قرار نيست از روسيه بيرون برود. فکر ميکنم در نهايت هدف اصلي خود آسانژ است. آسانژ ايالات متحده را خجالتزده کرده است. زماني که «مايک پمپئو»، وزير خارجه آمريکا، رئيس سازمان سيا بود، گفت که ويکيليکس يک سازمان اطلاعاتي متخاصم و غيردولتي است، دريافتيم همهچيز از دست رفته است. چون ما گمان ميکرديم اين اعضاي دولت قبلي آمريکا هستند که با آسانژ مشکل دارند. اگر يادتان باشد ترامپ در کارزار انتخاباتياش از ويکيليکس دفاع هم کرده بود. خب، اين دروغي بيش نبود و اکنون مقامهاي آمريکا ميخواهند آسانژ را به اشد مجازات برسانند. براي همين هم آسانژ بايد هر کاري از دستش برميآيد انجام دهد که در سفارت بماند، وگرنه تا دم مرگ در زندان محبوس خواهد بود.
منبع: ilna.ir