اگر روحاني بايد استعفا دهد، احمدينژاد بايد اعدام ميشد
سياسي
بزرگنمايي:
چه خبر - ميراثِ امروزِ او،پوپوليسم،از ديگر دستپختِ او، يعني تحريم، مخاطرات بيشتري دارد
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود به قلم محمدعلي وکيلي، نماينده مردم تهران در مجلس دهم شوراي اسلامي نوشت: «پنجشنبه گذشته، محمود احمدينژاد با انتشار کليپي، از حسن روحاني خواست به عنوان مقصر وضعِ موجود از رياست دولت کنار برود. او اقتصاد را در آستانه فروپاشيِ کامل و اعتماد عمومي را نزديک به صفر توصيف کرد.
به نظرم چند نکته بايد به اين افاضات اضافه کرد:
1- روحاني قطعاً هم در به وجود آمدنِ وضعِ موجود و هم در عدمِ برون رفت از اين وضع مقصر است اما سهمش در اين دو تقصير، به يک اندازه نيست. يعني او در پيش آمدنِ وضعِ فعلي کمتر از 10 درصد نقش داشته است. اين در حالي است که در عدمِ برون رفت از اين وضع بيش از پنجاه درصد مقصر است! لذا حتماً بخشي از مسئوليتِ وضعِ کنوني، بر عهده او است.
2- پانزده سال پيش، وضعِ سياست خارجي ما تا حدي مشابه شرايط کنوني بود. ما بسياري از پروتکلهاي بينالمللي مربوط به هستهاي را پذيرفتيم، بازرسان آژانس را به ايران راه داديم و نهايت همکاري را با آنها داشتيم. دست آخر اما، آمريکاي جورج بوش تمام قد مقابل ما ايستاد و به اصطلاح ما را «محور شرارت» خواند.
در همان ميان اما، اروپا ساز ديگري زد. بسياري از مسئولان دول اروپايي حملات رئيسجمهوري آمريکا عليه ايران را محکوم کردند. لذا حملات و اقدامات آمريکا عليه ايران نتوانست اجماع جهاني را برانگيزد لذا به رغم اين که شمشير بوش از رو بسته شده بود اما چندان که او ميخواست نميبُريد!
3- سدِ «اجماعناپذيري» اما با روي کار آمدنِ محمود احمدينژاد شکسته شد. مواضع او، جهان را عليه ايران بسيج کرد. ما را به ذيل فصل هفت شوراي امنيت بردند و سختترين قطعنامهها عليه ما صادر شد. هنوز ما از آثار آن فشارها نتوانستيم رها شويم.
در آن دوران به اقتصاد ايران آسيبهايي وارد شد که هنوز از آن رنج ميبريم. هر چند باز هم تاکيد ميکنم دولت روحاني اين فرصت را داشت و دارد که خيلي از آن آسيبها را جبران کند اما عنايتي نميکند و کرامتي به خرج نميدهد!
4- پوپوليسم، همان که بهجانِ ما افتاده و هم حکومت را از کارکرد انداخته و هم زهوارِ اخلاقِ جمعيِ ما را کشانده، ميراثِ خودِ محمود احمدينژاد است. او ابتدا بناي اين بيرسمي و بيقائدگي را نهاد. جالب است که اوجِ اين تخمِ لق در استيضاحِ وزيرِ کارش گذاشته شد و در اين دوران هم هرگاه وزيرِ کارِ روحاني به مجلس ميآيد يادِ احمدينژاد زنده ميشود! انگار قصه اين وزارت با او پيوند خورده است!
ميراثِ امروزِ او، يعني پوپوليسم، چندان است که از ديگر دستپختِ او، يعني تحريم، مخاطرات بيشتري دارد. تحولات ايران به گونهاي پيش ميرود که شوربختانه پوپوليسم هر روز قوت بيشتري ميگيرد. حواشي جلسه استيضاح ربيعي خود شاهدي بر اين مدعاست. اين که نام فرزند دکتر پزشکيان در انظار ميليونها نفر بيان شود و از کارمنديِ او، برغم شايستگيهايش، روايتِ «رانتگونه» شود، خودنمونه کوچکي از رفتار پوپوليستيِ اخلاقستيز و عوامپسند است.
با اين که در روز استيضاح بنده تمام سعي خود را براي انصراف پزشکيان از حضور پشت تريبون به کار بستم و با برخي از همکارانِ اميدي جر و بحث بسيار داشتم و معتقد بودم سرمايهاي چون پزشکيان را نبايد به به پاي ربيعي هزينه کرد اما کار آقاي پورابراهيمي را نميپسندم؛ چرا که پزشکيان ميتوانست همچون بسياري از پزشکان در ماه صدها ميليون تومان درآمد داشته باشد و نيازي به حضور دخترش در يک شرکت دولتي نباشد. با اين حال او ترجيح ميدهد معاينات و بسياري از عملهايش مجاني باشد و البته دخترش هم کارمند باشد. حمايتش از ربيعي از نظر بنده صحيح نبود اما نام بردن از دخترش به ناحق تداعي کننده اقدام احمدي نژاد در نشان دادن عکس خانم رهنورد بود؛ اقدامي که پايه ويراني و فروپاشي اخلاق شد.
5- اگر به خاطر ميزان تقصير در وضع موجود روحاني بايد استعفا دهد، احمدينژاد بايد به عنوان عامل اصلي فريزشدن مناسبات خارجي، بهمريزي ساختارها، فروپاشي اخلاق، نابودي نسل دهه شصت، نهادينهسازي دروغ در اداره کشور، به باد دادن صدها ميليارد دلار، به وجود آوردن بحران 88 و ايجاد شکاف عميق ميان حاکميت و مردم و نخبگان، بايد اعدام ميشد! اکنون نيز آزادي عملِ او برغم اين سياهه عملکرد و درحبس و حصر ماندنِ بزرگان اين نظام، خود مهمترين دليل بر بياعتماديِ روزافزونِ مردم شده است.
وقتي احمدينژاد را در حالي ميبينم که از مشکلات کنوني ميگويد و براي مردم دل ميسوزاند، به ناگاه ياد اين مصراع ميافتم:
«ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﺍﯼ ﺣﺎﻓﻆ، ﺧﻮﺩ ﺗﻌﺰﯾﻪ ﻣﯽﺩﺍﺭﯼ.»
منبع: ebtekarnews.com
-
شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۵:۰۳:۳۴ PM
-
۸۳ بازدید
-
-
چه خبر