دست ما نمک ندارد يا العبادي نمکنشناس است؟
سياسي
بزرگنمايي:
چه خبر - مگر همين حالا آقاي مقتدا صدر به طرف رياض غش نکرده است؟
مهرداد خدير: نخست وزير عراق گفته است: «تحريم هاي آمريکا عليه ايران را با بي ميلي اجرا مي کنيم»!
حزب بارزاني اما اعلام کرده منافع کردستان عراق در گرو گسترش تجارت با ايران و مخالفت با تحريمهاي امريکا عليه ايران است.
از مقايسۀ اين دو اظهار نظر به چه نکتهاي ميرسيد؟ همين سه روز پيش خبر مربوط به نقل اظهارات متفاوت دکتر نقيبزاده استاد علوم سياسي را در شبکۀ چهار سيما خواندهايد که در زمرۀ پربازديدها هم قرار گرفت و کاربران فراوان استقبال و تأييد کردند.
دوشنبه شب، آقاي نقيب زاده در تلويزيون رسمي ايران گفت منافع ما در کردستان عراق و قفقاز است نه در کشورهاي عربي و ما بي دليل در مناطق ديگر هزينه ميکنيم و يادآور شد حضور و هزينه در جاهايي که فرهنگ مشترک يا زبان مشترک يا ريشۀ مشترک داريم قابل توجيه است مانند آسياي ميانه و قفقاز و حتي در مواردي حزبالله لبنان و سخن قبلي خود را تکرار کرد که کردستان عراق تهديدي براي ايران نيست. او حتي پيشتر گفته بود که کردستان عراق، ايران دوم است و فرصت براي ماست و هيچ گاه رابطه خود با ايران را نميگسلد.
مقايسۀ اظهارات نخست وزير عراق که تازه رييس دولت شيعي هم هست با موضع حزب حاکم در کردستان عراق ضرورت توجه به اين گونه نظرات را بيشتر ميکند.
شايد گفته شود اگر ايران دست از حمايت از عراق بردارد دولت بغداد به سوي سعوديها مي گرود اما مگر همين حالا آقاي مقتدا صدر به طرف رياض غش نکرده است؟ يک دولت مدرن و ملي در بغداد بيشتر به فکر رقابت با ايران است يا يک دولت با ادعاي شيعي مانند مالکي و عبادي که هم سر در آغوش آمريکا دارند و هم به تهران ابراز ارادت مي کنند و در وقع به چشم رقيب نگاه مي کنند؟
پاکستان که با عمران خان پا به دوران تازه اي گذاشته اعلام کرده با تحريمها هم سويي نمي کند و افغانستان که همزبان و همفرهنگ ماست به تکاپو افتاده تا بندر چابهار از تحريمها مستثنا شود زيرا ميخواهد، هند همچنان بتواند از طريق اين بندر با افغانها معاملات تجاري داشته باشد. از يک طرف افغانستان به دريا راه ندارد و محصور در خشکي است و از سوي ديگر تنش ميان هند و پاکستان به حدي است که هند نميتواند از طريق اين کشور با افغانستان تبادل داشته باشد و بندر ايراني چابهار يگانه امکان است و به اين سبب دولت افغانستان دوست ندارد تحريم عليه ايران را اعمال کند تا احتمالا ايران هم از طريق چابهار متقابلا جبران کند و به دنبال معافي است.
نهايت واکنش آقاي حيدر عبادي نخست وزير عراق اما چه بوده؟ هم او که خانه اش روي آب بود و شبها با کابوس داعش به رختخواب ميرفت و حالا زبان باز کرده: با بيميلي اجرا ميکنيم!
با همۀ احترام به هموطنان عرب يا عرب زبان در داخل ايران، اکثريت قريب به اتفاق ايرانيان علاقهاي به گسترش ارتباط با کشورهاي عربي منطقه ندارند و به خصوص در قبال عراق حساس هستند و تنها در حد زيارت مزارهاي 4 گانه و پرهيز از جنگ و خشونت، بايد محدود باشد. به دوبي هم به چشم ديگري نگاه ميکنند. دوبي يک شهر – کشور مصنوعي مانند سنگاپور و يک پروژه بزرگ است و علاقه و اشتياق سفر به آن را نبايد با موضوعات ديگر درآميخت. تازه آن شوق هم فرو نشسته است.
وقتي برخي تا درضعف هستند قربان صدقه ما ميروند و تا قدري جان ميگيرند نمکدان ميشکنند چرا سراغ آناني نرويم که هميشه با ما هستند؟ تحريمشان هم کرديم و مرزهاشان را هم مدتي بستيم اما با ما هستند. چون خود ما هستند.
نگران درغلتيدن بغداد به آغوش سعودي ها هم نباشيم زيرا در نگاه سعودي ها عرب شيعه عرب واقعي نيست و هيچ گاه با اعراب شيعۀ عراق ميانه اي ندارند.
بگذاريد صريح و روشن بگويم و از پاره اي مبهم گوييها که گاه از سر ناچاري در آن فرو ميغلتم فاصله بگيرم. ما اکنون و بيش از هر زمان ديگري به ملي گرايي مثبت و نه ناسيوناليسم افراطي يا شووينيسم نيازداريم.
هيچ واژهاي و هيچ مفهومي به قدر «ايران» مردم ما را به هيجان نميآورد. هر بار از همين تلويزيون که دوستش نداريم، سرود «ايران، به خاک خسته تو سوگند، به بُغض خفتۀ دماوند» با صداي سالار عقيلي پخش مي شود کدام يک از ما موي بر تن مان راست نمي شود و چهار ستون بدن مان نمي لرزد؟ اي ايران و ايران اي سراي اميد که جاي خود دارند.
بگذاريد عراقيها خودشان با خودشان خوش باشند. حيدر عبادي در اين آزمون مردود شده و هر چه پيغام بفرستد که ناچار بوده هم فايده ندارد. تقصير هم ندارد. او وام دار آمريکاييهاست. بوش پدر صدام حسين را نينداخته بود که آواره اين کشور و آن کشور بود. بعدتر وامدار ما هم شد. ولي همۀ عمر که نميتواند زير دِين اين و آن زندگي کند. موضع دولت مرکزي عراق اين است اما موضع افغانستان و کردستان عراق هم در يادها ميماند.
ما از اين همسايۀ غربي هيچ گاه خيري نديدهايم و اگر مزار امامان نازنينمان نبود و بيم يک درگيري خونبار و پر تلفات ديگر و ضرورت همسايگي نبود نياز به حداقل رابطه هم نبود اما حالا هم ديگر نياز به اين همه قربان صدقه و نزديکي نيست.
شاه عباس کبير وقتي خبر بدرفتاري با زايران عتبات عاليات را در عراق آن روز که بخشي از امپراتوري عثماني بود شنيد دستور احياي آرامگاه امام رضا را داد و خود پاي پياده از اصفهان تا مشهد رفت و خويشتن را «کلب آستان رضا» لقب داد. نه صرفا از سر علاقه به آستان علي ابن موسي الرضا که چون مي خواست زايران ما به جاي سرگرداني در سرزميني ديگر در خاک خودمان سير کنند و آبادش کنند وحالا هم در پايان هر مجلس ترحيم نه فقط به جانب کعبه که به سوي حرم امام رضا در شرق ايران هم رخ برمي گردانيم و دعا مي کنيم.
کاري نمي توان کرد. جنس ما با امثال نوري مالکي و حيدر عبادي جور در نمي آيد. بي سبب نيست که مقامات ايراني متولد شهري از عراق هر از گاهي بر تبار ايراني خود تأکيد مي کنند و يادآور مي شوند تولد در جوار عتبات يا به خاطر در سفربودن مادران شان بوده يا تبرک آن و ايراني اند.
درود بر آيت الله العظمي سيستاني که در هيچ يک از انتخابات عراق شرکت نمي کند و مي گويد من ايراني ام. 54 سال است در عراق زندگي مي کند اما مي گويد من ايراني ام.
از عراقي ها توقعي نداشته باشيم و اتفاقا از «اجراي توأم با بي ميلي» استقبال کنيم چون بار سنگيني را از دوش ما هم بر مي دارد. کردستان عراق و افغانستان و قفقاز اما به کارمان مي آيند و درقبال عراق، همين حد که زيارت برقرار باشد کافي است.
دوران ترامپ و تحريمها قطعا تمام مي شود و مي خواهيم بدانيم حيدر عبادي و همپالکيها آن گاه با چه رويي دست به سوي ما دراز مي کنند؟
روح ملي و ايران مان را احيا کنيم. نمي گويم بر طبل ملي گرايي افراطي بکوبيم. اما چه مي توان کرد در اين هنگامه بحران ها آبي از اين جماعت گرم نمي شود و هر چه هزينه کنيم هدر مي رود. دستمان را تا آرنج در عسل کنيم باز ...
شايد گفته شود گردشگران عراقي چه. بيايند. همه جور گردشگر بيايد. اما بين صدايي که از بغداد مي شنويم و صدايي که از کردستان عراق، خوب بايد تفکيک قايل شويم...
ايران، به خاک خستۀ تو سوگند
به بُغض خفتۀ دماوند
که شوقِ زنده ماندنِ من
به شاديِ تو خورده پيوند....
منبع: asriran.com
-
شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۸:۵۸:۳۷ AM
-
۱۸۸ بازدید
-
-
چه خبر