بزرگنمايي:
چه خبر - گفت و گو با محمدحسن شهسواري نويسنده معاصرمحمد حسن شهسواري، داستان نويس معاصر گفت:
اگر بخواهيد زندگيتان را از فعل نوشتن بچرخانيد، دو راه بيشتر نداريد؛ يا بايد روزنامهنگاري کنيد يا فيلمنامه بنويسيد چون نوشتن داستان کوتاه، نمايشنامه و رمان منبع ارتزاق براي شما نخواهد بود. من فيلمنامههاي خوبي را چه با اسم مستعار و چه بياسم مستعار براي تلويزيون و سينما نوشتم که در تلويزيون 10 تا از آنها به تلهفيلم تبديل شد و خيليهايش هم نشد. زماني، فيلمنامهنويس محبوبي براي تهيهکنندهها بودم، چون هم دستم تند بود و هم محورهاي مقبول سازمان را ميدانستم. خودم الان باورم نميشود. يک بار چهار روزه يک تله فيلم نوشتم. از آن وحشتناکتر، يک بار طي ده روز يازده قسمت از يک سريال را نوشتم. واقعا در جواني آدم چه کارهايي ميتواند بکند!
نويسنده کتاب “ميم عزيز” و “پاگرد” گفت:
من فيلمنامهنويسي را نزديک به يک دهه است کنار گذاشتهام. فيلمنامهنويسي و داستاننويسي شباهتهاي زيادي با هم دارند اما يک تفاوت عمده در اين ميان وجود دارد که باعث شد من فيلمنامهنويسي را کنار بگذارم. من معتقدم فيلمنامه، اثري درجه 2 است. البته بابت اين باورم، خيلي از دوستان فيلمنامهنويس از من دلخور هستند به نظرم، اول تا آخر يک فيلم با کارگردان است و خلاف باور عموم اهالي سينما اين کارگردان است که ميتواند از يک فيلمنامه متوسط، يک شاهکار بسازد يا يک فيلمنامه قوي را خراب کند.
او ادامه داد:
در سينماي اقتباسي، فيلمهاي متعددي از رمانهاي معروف ساخته ميشود اما فقط يکسري که کارگردانهاي خوبي دارند، شناختهشده هستند. اين اتفاق درباره رمان «بينوايان» ويکتور هوگو افتاده و از ميان تعداد کثيري از فيلمهايي که بر اساس اين رمان ساخته شده، فقط چند تاي آنها در خاطر مخاطبان سينما مانده است.
او در پايان و در پاسخ به اين سوال که چه شد که از از فضاي فيلمنامهنويسي بيرون آمده است، گفت:
دلم ميخواست روي اثر هنري که مينويسم، فقط اسم خودم نوشته شده باشد. نميخواستم اسمم پايينتر از اسم کارگردان بيايد و آن اثر متعلق به من نباشد.
منبع: honaronline.ir