بزرگنمايي:
چه خبر - تلويزيون ايران، bbc فارسي و من و تو را نگاه نميکنم و به راديو فردا هم گوش نميدهم
«صادق زيباکلام عرق ملي دارد؟ اين سوالي بود که عدهاي بعد از ديدن آن جمله صادق زيباکلام که از باخت تيم ملي کيف ميکنم نشان ميدادند. او معتقد است فوتبال براي ما ايرانيها نيازي براي تغذيه رفتارهاي نژادپرستانهمان شده است. حالا که چند ساعت تا بازي حساس ايران در برابر پرتغال مانده است با اين کنشگر سياسي به گفتگو نشستهايم. زيباکلام با آن که فوتبالي نيست و قبلا باخت تيم ملي خوشحالش ميکرد، ابراز اميدواري ميکند که ايران پيروز ميدان بازي با پرتغال شود.
در ادامه متن گفتگو با زيباکلام را ميخوانيد.
- آقاي دکتر شما به عنوان يکي از منتقدين صدا و سيما چقدر تلويزيون تماشا ميکنيد؟
حقيقتش را بخواهيد نه. تلويزيون ايران نگاه نميکنم. من زماني که در انگلستان دانشجو بودم يک راديوي کوچک داشتم که دوستانم به شوخي ميگفتند به راديو 4 بيبيسي لحيم شده است. اين کانال اصلا ساز و آواز نداشت و برنامههايش اخبار، نمايشنامه و موسيقي کلاسيک بود. اين راديو هميشه در اتاق من روشن بود. الان هم که به ايران برگشتم همچنان به راديو 4 و بيبيسي world service گوش ميدهم. بنابراين تلويزيون ايران، بي بي سي فارسي و من و تو را نگاه نميکنم و به راديو فردا هم گوش نميدهم.
- فوتبال چطور؟
نه فوتبال هم تماشا نميکنم.
- مثل چپها اعتقاد داريد فوتبال افيون تودههاست؟
من به صورت افيون تودهها به آن نگاه نميکنم. اما اين جمله که فوتبال افيون تودههاست را کاملا درک ميکنم. سال 57 موقع مبارزه عليه رژيم شاه، ايران به جام جهاني صعود کرده بود. آن موقع هم مثل حالا تب فوتبال در سطح جامعه خيلي وجود داشت نه فقط چپها و مارکسيستها بلکه مسلمانان، روحانيون، نهضت آزادي، جبهه ملي و همه کساني که مخالف رژيم شاه بودند معتقد بودند که تب فوتبال را نظام سرمايهداري به راه انداخته است که توجه را از مبارزه عليه سرمايهداري و استثمار جهاني به سمت سرابي به اسم فوتبال منحرف کند. در تاييد اين نظريه ميگفتند ببينيد حالا ديگر هيچکس در ايران به سانسور يا زنداني سياسي فکر نميکند. نکته جالب اين بود که کساني که سال 57 اين تب فوتبال را توطئه سرمايهداري ميدانستند حالا چه توضيحي دارند. اما من نميگويم که فوتبال افيون تودههاست. بلکه ميگويم انسانها حق دارند ساعتها بنشينند پاي تلويزيون و از تماشاي فوتبال يا تماشاي نمايش لذت ببرند. به هيچ وجه نميگويم مردم به جاي تماشاي فوتبال بايد بنشينند کتاب بخوانند.
-يعني به فردگرايي ليبراليستي احترام ميگذاريد...
دقيقا همين گونه است. اگر مردم دوست دارند ميتوانند فوتبال ببينند.
-کساني که به قول شما سال 57 فوتبال را افيون تودهها ميدانستند اکنون در اين حوزه هزينه ميلياردي ميکنند. به طوري که اگر دقيق نگاه کنيم ميبينيم يک کارگر ممکن است به خاطر چند ماه حقوق نگرفتن اعتراض کند. اعتراضي که ميتواند به برخورد با او منجر شود اما حقوق سرمربي خارجي تيم ملي تاخير ندارد. انگار فوتبال تافته جدابافتهاي از ديگر حوزههاست. چرا؟
اگر بخواهم دقيقتر صحبت کنم فوتبال در همه کشورها اسباب تفريح و سرگرمي است. همانطور که مردم از تماشاي يک فيلم يا گوش دادن به يک موسيقي لذت ميبرند بسياري آدمها از تماشاي فوتبال لذت ميبرند. اين يک چيز طبيعي است که ايرانيها هم مثل بقيه دنيا عمل ميکنند. اما در جامعه ما از قبل از انقلاب به فوتبال سياسي نگاه ميشود. همانطور که گفتم قبل از انقلاب فوتبال را مانع مبارزه با رژيم شاه ميدانستند. اما حالا اين به شکل ديگري درآمده است. خيلي از مردم از طريق فوتبال ابراز شادماني ميکنند. چون ما خيلي اجازه طرق ديگر شادماني را نميدهيم. نظام خيلي اجازه نميدهد مردم بخواهند به بهانه ديگري به خيابان بروند و شادماني کنند. ابراز شادماني کردن براي فوتبال به نوعي به ابزار شادماني اعتراضي تبديل شده است. هيچ جنبهاي از فوتبال نيست که با فرهنگ يا ايدئولوژي سنخيت پيدا کند. از کارلوس کيروش گرفته که مربي غربي است، تا عرصهاي که فوتبال در آن انجام ميگيرد يا شکل و شمايل فوتباليستها هيچ کدام با ارزشها و ملاکهاي نظام همخواني ندارد. مثلا در عکسي ديدم يکي از بازيکنان تيم ملي ما ميخواست پيراهنش را با پيراهن يکي از بازيکنان حريف عوض کند. تن بازيکن حريف پر از تتو بود. ميخواهم بگويم فوتبال با هيچ کدام از ملاکهاي نظام همخواني ندارد.
- پس چرا آن قدر براي آن هزينه ميشود؟
چارهاي نيست. فشار افکار عمومي به قدري است که مسئولين را وادار به اين کار ميکند. من يقين دارم که اگر مسئولين ميتوانستند به جاي کيروش يک سرمربي ارزشي بگذارند دريغ نميکردند اما اين کار نشدني است.
-آقاي زيباکلام که به بخشهايي از حکومت همواره اعتراض داشته فوتبال را حرکتي سياسي و اعتراضي ميداند، اما خودش فوتبال تماشا نميکند. در جايي هم گفته ايد که از باخت تيم ملي کيف ميکنيد. واقعا چرا؟
اين حرف من به چند سال پيش برميگردد. علت اين حرف هم بهره برداريهاي سياسي و ايدئولوژيک و نژادي بود که در آن مقطع صورت ميگرفت. الان سال 97 است و ماجرا خيلي فرق ميکند. فوتبال در گذشته ابزاري شده بود که سعي ميکردند از آن بهره برداري سياسي کنند. مثلا آقاي علم الهدي در خطبههاي نماز جمعه مشهد صعود ايران به جام جهاني را پيروزي نظام دانستند. دليل دوم هم اين بود که من معتقدم خيلي از ما ايرانيها نژادپرست هستيم و پيروزيمان در فوتبال باعث ميشود که عواطف نژادپرستي ما به جوش و خروش درآيد. من اخيرا بعد از باخت 5 بر صفر عربستان در برابر روسيه مطلبي را خواندم که اتفاقا اصلاحطلبان آن را نوشته بودند. اين مطلب پر از نيش و کنايه عليه نژاد عرب بود. من معتقدم نبايد بگذاريم فوتبال به يک جريان نژاد پرستي تبديل شود.
- حد فاصل نژاد پرستي و عرق ملي در چيست؟
اين که بخواهيم خط بکشيم و بگوييم تا اين خط عرق ملي است و از آن به بعد نژادپرستي کار دشواري است. اما ببينيد ما بعد از بازي با آرژانتين که ما يک بر هيچ باختيم مردم به خيابان ريختند و ابراز خوشحالي کردند که آرژانتيني که خداي فوتبال است فقط يک گل به ايران زد. من موقع بازي خانه بودم. تلويزيون هال روشن بود و بچهها داشتند فوتبال ميديدند. بعد از بازي تلويزيون آهنگي پخش کرد که در آن هم آرش کمانگير بود هم کوروش بود و هم علي ابن ابي طالب. من اين را نژادپرستي ميدانم. من هيچ جا نديدم که اگر انگلستان در بازي فوتبال پيروز شود، در بي بي سي بگويند ما در جنگ واترلو بوديم و ناپلئون را شکست داديم يا نيوتن و داروين انگليسي بودند. اما متاسفانه براي خيلي از ما ايرانيها فوتبال فوتبال نيست. فوتبال ابزاري است که نيازهاي نژادپرستانه خود را تغذيه کنيم. اين است که براي ما خطرناک است. اين هم از طريق مردم و هم از طريق بعضي از مسئولين صورت ميگيرد. مثلا بعد از بازي با اسپانيا ما شکست خورده بوديم اما مساله غرور ايراني بود. آن صحنهاي که بازيکنان ما روي توپ افتاده بودند که وارد دروازه نشود را عرق ملي و ايراني ميدانستند. ميگفتند ايرانيها اين گونه از خاک و وطن دفاع ميکنند. به نظر من اينها نژادپرستي است. اعضاي هرتيم ديگري هم که ببيند دروازه اش به خطر افتاده همان واکنش را نشان ميدهد. خيلي مهم است که ما مرز طرفداري از تيم ملي مان را به نژادپرستي تبديل نکنيم.
- حالا دوست داريد امشب ايران پرتغال را ببرد؟
دوست دارم ايران ببرد اما نگران نژادپرستي هم هستم. از اين برد نه بايد بهره برداري سياسي کرد و نه بهره برداري نژادپرستانه. فقط يک بازي فوتبال است که ممکن است در آن پيروز شويم.
منبع: fararu.com