بزرگنمايي:

چه خبر - رسوايي جنسي هاليووديها در دوره کلاسيک
1- کلارک گيبل و تجاوز به لورتا يانگ

کلارک گيبل

کلارک گيبل بيشتر يک آفرينش است تا يک بازيگر. در اوايل کارش، وي توسط مديران کمپاني فيلمسازي مترو گلدوين ماير آموزش داده شده و از يک بازيگر تئاتر آماتور به يکي از بزرگ ترين ستارگان دنياي هاليوود تبديل شد. در اين مدت وي 5 بار ازدواج کرد و هيچ گاه به هيچ يک از آن ها وفادار باقي نماند. جالب اين که او علي رغم داشتن همسر چنان روابط آزادي با جوآن کرافورد داشت که مسئولان کمپاني مترو گلدوين ماير اين دو را تهديد کردند که در صورت ادمه ي اين روابط، بر اساس بندهاي اخلاقي که در قراردادهاي آن ها وجود دارد هر دويشان را اخراج خواهد کرد. در سال 1934، کلارک گيبل در فيلم «آواي وحش» (Call of the Wild) با يک بازيگر زن بسيار جوان تر از خود به نام لورتا يانگ همبازي شد. در آن دوران گيبل با ماريا لانگهام ازدواج کرده بود. يانگ در آن زمان يک کاتوليک بسيار معتقد بوده چنان که در صحنه هاي فيلم از ادا کردن سخنان رکيک نيز خودداري مي کرد. بعد از اتمام فيلم برداري، يانگ براي چند ماه به اروپا رفت و پس از مدتي به کاليفرنيا بازگشت. حدود 19 ماه بعد او اعلام کرد که مي خواهد يک دختربچه را به فرزندي قبول کند و دختري را از يک يتيم خانه به فرزندي پذيرفت. اين دختر جودي نام داشت و در واقع دختر خود يانگ بود. واقعيت ماجرا اين بود که يانگ براي مخفي کردن حاملگي خود به اروپا رفته و بعد از بازگشت دخترش را در کاليفرنيا به دنيا آورده بود. اين روش خلاقانه و البته غيراخلاقي باعث شد که اسپنسر تريسي در مورد او بگويد:" ما اين جا يک خواهر روحاني 20 ساله داريم. برو خودتو مسخره کن". در سال 1966، خانواده ي يانگ واقعيت ماجرا را به جودي گفتند: پدر او کلارک گيبل بود. اما يانگ هيچ گاه به طور علني و رسمي تاييد نکرد که جودي دختر خود اوست. يانگ برخلاف بسياري از ديگر بازيگران قديمي هاليوود عمر طولاني داشت.

هاوارد استريکلينگ

لورتا يانگ تنها بازيگر دنياي کلاسيک هاليوود نبود که با مشکل داشتن فرزندي نامشروع روبرو شد و بسياري از بازيگران زن سرشناس آن دوره براي رفع مشکلشان سراغ هاوارد استريکلينگ، که يکي از روساي کمپاني مترو گلدوين ماير بود مي رفتند. در واقع وقتي مسئول رسانه اي استوديو مترو گلدوين ماير اعلام مي کرد که بازيگري در دوران «استراحت» يا «جراحي آپانديس» به سر مي برد معنايش اين بود که وي در حال سقط کردن جنين خود است. به گفته ي زندگينامه نويس تالولا بنک هد وي نيز مانند بسياري از زنان ديگر در آن دوره مجبور به سقط جنين شد و فهرست زناني که براي اين کار در دهه ي 1930 به استريکلينگ مراجعه مي کردند بسيار زياد بود. زندگينامه نويسان بازيگران سرشناسي مانن جين هارلو، جوان کرافورد، بتي ديويس، لانا ترنر و جودي گارلند نيز همه گفته اند که اين بازيگران دستکم يک بار مجبور شده اند براي اين کار نزد استريکلينگ رفته اند.

چارلي چاپلين

توماس اينس شايد اسم شناخته شده اي در دنياي امروزي نباشد زيرا معمولاً در پشت صحنه حضور داشت و يکي از اولين سرمايه گذاران بزرگ در صنعت سينما به شمار مي آيد. مرگ او نيز بسيار جنجال آفرين شد. او اولين کسي بود که استفاده از سناريو را در دستور کار قرار داد و در ايجاد لوکيشن هاي خاص و سالن هاي صدابرداري نيز از افراد پيشرو بود. کمپاني که او تاسيس کرد در نهايت به استوديو فيلمسازي مترو گلدوين ماير تبديل شد. وقتي که وي استوديو مترو گلدوين ماير را فروخت، استوديو پارامونت را تاسيس کرد و آن را نيز پس از چند سال فروخت. اما سومين استوديو او در سال 1924 به دليل شرايط بد مالي آن دوران ورشکسته شد و وي در سن 42 سالگي با يک مشکل بزرگ روبرو گرديد. در جشن تولد 42 سالگي اش، اينس با قايق تفريحي که متعلق به ويليام رندولف هيرست، غول رسانه اي آن دوران، بود به يک سفر دريايي رفت و در اين مهماني بزرگ بازيگران سرشناسي مانند چارلي چاپلين و ماريون ديويس نيز او را همراهي مي کردند. بر اساس گزارشات رسمي، اينس بعد از صرف شام به مشکل گوارشي حادي دچار شده و به همين دليل از قايق خارج شده و نزد پزشکي در هتلي در لس آنجلس برده شد. اينس روز بعد به خانه رفت و در آن جا مرد. گزارشات رسمي علت مرگ وي را ايست قلبي عنوان کردند اما شايعات بسياري بود که علت مرگ وي را شليک گلوله عنوان کرده بودند. بر اساس شايعات، در قايق تفريحي ناگهان هيرست در مي يابد که چارلي چاپلين و ماريون ديويس که در آن زمان معشوقه ي هيرست بود به دليل مستي بيش از حد به هم نزديک شده اند. هيرست که از ديدن اين خيانت آشکار خشمگين شده بود سعي کرد چاپلين را با شليک گلوله بکشد اما تير او خطا رفته و به اينس اصابت مي کند. وقتي يکي از شاهدان ماجرا شغلي دائمي و استخدام رسمي در يکي از ارگان هاي رسانه اي هيرست پيدا کرده و همسر اينس نيز مبلغي سپرده دريافت نمود افراد بسياري به اين نتيجه رسيدند که شايعات صحت دارد. جالب اين که جنازه ي اينس خيلي سريع و به صورت کامل سوزانده شد.

اينگريد برگمن و روبرتو روسليني

در گذشته هاي دور هاليوود، استوديوهاي فيلم سازي سعي مي کردند تصويري معصومانه و بيگناه از ستاره هاي خود به نمايش بگذارند در حالي که اتفاقات شنيع و ناخوشايندي در پشت پرده رخ مي داد اما اتفاقي که براي زندگي شخصي اينگريد برگمن افتاد نشان داد که مردم احساس بسيار بدي پيدا مي کنند وقتي که در مي يابند بت هاي آنان نيز خطاهاي انساني زيادي را مرتکب مي شوند. زماني که برگمن رابطه اي مخفيانه را با روبرتو روسليني، کارگردان نامدار ايتاليايي، آغاز کرد در واقع همسر يک پزشک به نام پيتر ليندستروم بود. از اين رابطه ي نامشروع پسري به نام روبرتو به دنيا آمد و روسليني و برگمن در سال 1950 تلاش کردند از شرکاي زندگي خود جدا شوند تا بتوانند با هم زندگي کنند. اين ماجرا چنان سر و صدايي به پا کرد که پاي دولت ايالات متحده و مجلس سنا نيز به ميان آمد. سناتور کلرادو با تقبيح رفتار برگمن او را زني تحت تاثير شيطان ناميد . مدتي بعد او روسليني را يک نازي خائن معتاد به کوکائين دانسته و رابطه ي روسليني و برگمن باعث شکل گيري جرياني در دولت ايالات متحده شد که خواستار اين بود که فيلمسازان و بازيگران قبل از ساخت فيلم از مقامات رسمي کشور مجوز گرفته و تعهد دهند که در صورت بروز مشکلات اين چنيني بتوان فيلم هاي آنان را توقيف کرد که البته اين جنبش مدت زيادي دوام نداشته و نتوانست در مجلس سنا حمايت زيادي بدست آورد.

فتي آربوکل

در روز کارگر در سال 1921 در اتاق شماره ي 1219 هتل وستين سنت فرانسيس در سانفرانسيسکو اتفاقي رخ داد که به مرگ ويرجينا راپي، يکي از بازيگران سرشناس آن دوران منجر شده که از آن به نام اولين رسوايي بزرگ هاليوود ياد مي شود. در آن دوران، فتي آرباکل يکي از ستاره هاي سرشناس هاليوود و يک کمدين فوق العاده با استعداد بود. همه از وي به عنوان کمديني که ميليون ها دلار ارزش داشت ياد کرده و او را سلطان نمايش هاي خنده دار مي دانستند. اما در سال 1921 در کمال ناباوري وي در مقام متهم به قتل در دادگاه حاضر شد. در واقع در روز قتل، راپي و آربوکل در يک مهماني عياشانه در روز بزرگداشت کارگر شرکت کرده بودند و دوران ممنوعيت خريد و فروش مشروبات الکلي در ايالات متحده درست يک سال قبل آغاز شده بود. بعد از ظهر بود که جيغ هاي ممتد راپي، افراد بسياري را به اتاق او کشاند و او چند روز بعد درگذشت. به گفته ي آرباکل، او راپي را به اتاقش در طبقه ي بالا برده بود زيرا او از خستگي و تنگي نفس شکايت مي کرد. همچنين ادعا مي کرد که زماني که وي به حمام رفته بود ناگهان متوجه مي شود که راپي در اتاق از هوش رفته است. اما بر اساس گزارشات رسمي پليس آرباکل در تلاش براي تجاوز به راپي او را به قتل رسانده بود. مدرکي که عليه آرباکل وجود داشت اين بود که راپي در لحظات آخر عمر گفته بود:" او اين کار را با من کرد".

ارول فلين

زندگي ارول فلين بازيگر سرشناس استراليايي دهه هاي 40 و 50 قرن بيستم از هر لحاظ داراي مشکلاتي است. وي را براي بازي در فيلم هاي مشهوري مانند «ماجراهاي رابين هود» (The Adventure of Robin Hood)، «قطار سانتا فه» (Santa Fe Trail) و «داج سيتي» (Dodge City) مي شناسند. فلين در سن 48 سالگي و پس از مشکلاتي که با همسر سوم خود داشت با يک دختر 15 ساله به نام بورلي آدلند رابطه ي نامشروعي را آغاز کرد که در نهايت آدلند اعلام کرد فلين به زور او را مجبور به اين رابطه کرده است.
ترجمه: حسين علي پناهي
منبع: bartarinha.ir