بزرگنمايي:

چه خبر - گفتگو با جسيکا آلبا: کساني که دوستم ندارند به من انگيزه مي دهند

جسيکا آلبا چهره بسيار محبوبي است و وي به خوبي به اين موضوع واقف است. ولي سرمايه گذاري او روي محبوبيتش از حرفه بازيگري نشأت مي گيرد که در دوران نوجواني وي آغاز شد. با آنکه آلباي 37 سالگي هميشه مي دانست که زيبايي و کاريزماي زيادي روي پرده سينما دارد، ولي خود را براي موفقيتي دائمي و جهاني آماده مي کرد.
در اين لحظه که با جسيکا آلبا گفتگو مي کنيم، وي 10 سال است که با همسرش کش وارن ازدواج کرده و صاحب سه فرزند به نام هاي آنر (10 ساله)، هيون (6 ساله) و هيز (7 ماهه) شده و بنيانگذار و چهره تبليغاتي يکي از موفق ترين کسب و کارهاي دنيا به نام کمپاني آنست است. وي دوباره به تلويزيون برگشته و در قسمت اول سريال «بهترين هاي ال. اي» که اسپين آفي از «پسران بد» است در کنار گابريل يونيون نقش آفريني کرده است.

من براي موفقيت در دنياي تجارت خيلي تلاش کردم. آدم هاي خوش قيافه تر و بااستعدادتري از من در اين شهر هستند که تلاش مي کنند وارد اين کسب و کار شوند. بنابراين هميشه حس مي کردم که بايد دو قدم جلوتر باشم و براي هر فرصتي که به سمتم مي آيد خودم را آماده کنم. مي خواستم خودم را براي موفقيت بسازم. پس سعي کردم در هر بازاري که براي استوديوهاي فيلمسازي مهم بود، حضور داشته باشم.

مثلاً سريال «فرشته تاريکي» که بين سال هاي 2000 و 2002 پخش مي شد و فروش بين المللي عظيمي داشت را در نظر بگيريد. آسيا قلمرو بزرگي بود، آلمان قلمرو بزرگي بود، بنابراين تلاش کردم در آن بازارها بمانم، حتي پس از آنکه ديگر در سريال نبودم. هر وقت از من مي خواستند که محصولي را تبليغ کنم، مي رفتم و تورهاي مطبوعاتي در آن کشورها انجام مي دادم.

آنها آمريکايي هستند، ولي سمت مادرم دانمارکي و فرانسوي است و پدرم مکزيکي است. در شروع کارم به من برچسب "غيربومي" زده بودند. انگار بايد اسرارآميز و جذاب مي بودم. آن زمان ها، اگر فردي اسپانيايي-آمريکايي بود، هميشه برداشتي کليشه اي از او وجود داشت و در مورد او مانند يک انسان نرمال در دنيا حرف نمي زدند. رابرت رودريگز (کارگردان) اولين کسي بود که در فيلم هايش، مثلاً در مجموعه فيلم هاي «بچه هاي جاسوس»، اسپانيايي-آمريکايي ها را بزرگ کرد و بعد از آن جنيفر لوپز و سلما هايک به هموار کردن اين راه کمک کردند. ولي در ابتدا خيلي سخت بود.

من خيلي سطحي هستم. شايد بزرگترين چيزي که به من انگيزه مي دهد، انسان هايي هستند که مرا باور ندارند و واقعاً دليلش را نمي دانم.

بله. نمي دانم چرا. هميشه عده اي هستند که از تو متنفرند و اهداف من اهداف کوچکي نيستند. من فقط دلم مي خواهم زندگي پرباري داشته باشم و کنجکاو بمانم و خودم را به چالش بکشم. مي خواهم بچه هايم شاهد باشند که من خود را از دايره آرامشم به بيرون مي رانم و اين يعني ممکن است گاهي اشتباه کنم و به اشتباهاتم اعتراف کنم که البته انجام آن مقابل بچه هايت کار سختي است.

جسيکا آلبا

در کمپاني آنست، در حال کار روي بخش نوزادان هستيم. تا زماني که مديرعامل جديد يعني نيک ولاهوس، در سال گذشته روي کار نيامده بود، واقعاً در حد استارت آپ بوديم. او واقعاً کارش را خوب بلد است و پتانسيل زيادي در اين زمينه وجود دارد. و در زمينه بازيگري من هنوز اول راهم.

معرکه بود. دلم براي بازيگري تنگ شده بود. حس مي کنم هدفم در زندگي خلق کمپاني آنست بود و همه چيز در زندگي مرا به سمت آن سوق داد. ولي قبلم هميشه پيش دنياي سرگرمي، بازيگري و ... است. مي دانستم که زمان مي برد تا دوباره به آن دنيا بازگردم، ولي نمي دانستم که قرار است دو ماه بعد از به دنيا آمدن سومين فرزندم باشد.

آنست بچه من است. به آن افتخار مي کنم و مي خواهم موفق باشد. معتقدم که ما در اين صنعت تغييراتي ايجاد کرده ايم. قبلاً چيزي در مورد وجود مواد شيميايي در محصولات نمي شنيديم. شش سال پيش که کارمان را شروع کرديم، اين کسب و کار آنقدرها هم تجاري نبود. ولي حالا ديگر رشد کرده ايم و کاملاً حرفه اي شده ايم و اين عالي است. در اين حوزه پيشگام هستيم و اميدواريم که بتوانيم کاري کنيم مردم زندگي سالم تر و بهتري داشته باشند چون حداقل ديگر مي دانند که از مصرف چه چيزهايي پرهيز کنند.

اين خيلي سخته. براي من بيشتر مهم است که چيزهايي که برايم اتفاق افتاده را منتشر کنم. ورزش کردن آسان نيست، ولي من اين کار را مي کنم. مي خواهم نام يک نفر را در اينجا بياورم، يک روز با کيت هادسون بوديم و او بسيار روي فرم است و از او پرسيدم: "تو هر روز ورزش مي کني؟" و جواب داد: "البته که مي کنم." پيش خودم گفتم: "لعنتي اصلاً ترديدي درباره اش ندارد، پس من هم نبايد داشته باشم." من در تمام عمرم به دنبال رسيدن به اهدافم بودم و لحظه اي درنگ نکردم. براي به دنيا آوردن و بزرگ کردن آنر و هيون مدتي وقفه ايجاد کردم. ولي دوباره تلاش هايم را از سر گرفتم. هنگام بارداري بر سر هيز، سعي کردم لحظات آرامتري را تجربه کنم و حالا ما يک سنت خانوادگي براي خودمان درست کرده ايم که اسمش را "جمعه خانوادگي" گذاشته ايم و از آن لذت مي بريم.
ترجمه: سولماز محمودي
منبع: bartarinha.ir