بزرگنمايي:

چه خبر - ماجرايي که الهام بخش فيلم نجات سرباز رايان شد

فيلم خيره کننده نجات سرباز رايان نامزد دريافت 11 جايزه اسکار شده و به خاطر تصويرسازي واقعي نبردهاي جنگ جهاني دوم به شدت مورد تحسين و تمجيد قرار گرفت. اگر چه تماشاي اين فيلم به تنهايي شما را تحت تاثير قرار خواهد اما بايد بدانيد که داستان دردناکي پشت اين فيلم قرار دارد و آن هم اين که فيلم «نجات سرباز رايان» بر اساس داستان غم انگيز چند برادر سرباز ساخته شده است. داستان واقعي الهام بخش فيلم «نجات سرباز رايان» از اين قرار است که 4 برادر اهل توناواندا، نيويورک به نام هاي فريتز، باب، پرستون و ادوارد نايلند در دوران جنگ جهاني دوم به خدمت فراخوانده شده و هر کدام به واحدهاي مجزايي فرستاده شدند. در حالي که فريتز و باب به ترتيب در واحدهاي 501 و 505 نيروهاي چترباز پياده نظام به کار گرفته شدند، پرستون در واحد 32 پياده نظام و ادوارد نيز در نيروي هوايي مشغول به کار شد. در روز 16 مي 1944، کمتر از يک ماه مانده به عمليات آزادسازي نورماندي در عمليات موسوم به «دي دَي» (D-Day) ادوارد نايلند به دست نيروهاي ژاپني افتاد. وي طي يک عمليات چتربازي در جنگل هاي برمه در خارج از منطقه تعيين شده فرود آمد و به چنگ دشمن افتاد. اگر چه وي براي مدتي موفق شد از دست نيروهاي ژاپني فرار کند اما در نهايت اسير شده و به کمپ اسراي جنگي در برمه برده شد. بعد از اين که وي از هواپيماي بي-52 مخصوص چتربازان بيرون پريد، ديگر اعضاي گروه ديگر خبري از او نشنيده و به اين نتيجه رسيدند که ادوارد نايلند در حين عمليات کشته شده است.
در روز شروع عمليات «دي دَي»، باب نايلند در ساحل نورماندي و در هنگام پيشروي به سمت ساحل کشته شد. او مانند يک قهرمان کشته شد زيرا همراه با 2 نفر از همرزمانش در مقابل نيروهاي در حال پيشروي آلماني مقاومت کرده تا بقيه دوستانش بتوانند عقب نشيني کنند. فداکاري او و دوستانش باعث شد که پيشروي نيروهاي آلماني کند شده و در نهايت باب در حالي که با مسلسل خود به سمت دشمن تيراندازي مي کرد مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شد.

فيلم نجات سرباز رايان

روز بعد هنگام حمله به ساحل اوماها بود که پرستون نيز کشته شد. او موفق شد از درگيري هاي ساحلي جان سالم بدر برده و وارد خاک اصلي منطقه شود اما هنگام تلاش براي تصرف جايگاه توپ سنگين Crisbecq که يکي از ناوشکن هاي آمريکايي را غرق کرده بود به شدت زخمي شد و در نهايت جان سپرد. خبر مرگ باب و پرستون و مفقود الاثر شدن (و ظاهراً مرگ قطعي او) به سرعت در ميان نيروها و مراکز فرماندهي ارتش ايالتات متحده پيچيده و تمهيداتي براي اطلاع دادن اين خبر ناخوشايند به خانواده نايلند اتخاذ گرديد. خانم نايلند، مادر برادران نايلند، خبر مرگ 3 فرزندش را در 3 نوبت مجزا در همان روز شنيد. تنها چيزي که براي اين مادر پير و درمانده اميدبخش بود، داستان هايي بود که فريتز مي توانست از ميدان نبرد با خود بياورد.
فريتز در نامه اي که به مادر خود نوشته بود و محتويات آن نشان مي داد که ظاهراً از مرگ برادران خود بي اطلاع است چنين نوشت:
داستان هاي پدربزرگ از جنگ اسپانيا و آمريکا وقتي که من به خانه برسم ديگر فراموش خواهند شد.
وقتي که وزارت جنگ ايالات متحده از کشته شدن 3 برادر از 4 برادر خانواده نايلند مطلع شد، تصميم گرفته شد که برادر چهارم در اسرع وقت بدون اين که آسيبي ببيند به خانه بازگردانده شود، درست همان چيزي که در فيلم «نجات سرباز رايان» به نمايش در مي آيد. بدين ترتيب، فرانسيس سامپسون، فرمانده يگان 501 مامور شد تا او را پيدا کرده و از بازگشت او به خانه اطمينان حاصل نمايد. فريتز ابتدا با کشتي به انگلستان و سپس به نيويورک بازگردانده شد و در روزهاي باقيمانده جنگ جهاني دوم به عنوان پليس نظامي خدمت کرد. به محض بازگشت فريتز به خانه، او و خانواده اش به سوگواري برادران از دست رفته خود پرداختند اما خيلي زود خبري خوش در آن اوضاع اسف بار به آن ها رسيد. در ماه مي 1945، به خانواده نايلند خبر رسيد که ادوارد، که مرده انگاشته شده بود، بعد از آزادسازي يک کمپ اسراي جنگي در برمه زنده پيدا شده است. اکنون ديگر برادر نايلند در راه خانه بود. اگر چه بعد از پايان جنگ تنها نيمي از برادران نايلند باقي مانده بودند اما اين دو در ادامه عمر خود براي هميشه در شهر خود کنار هم ماندند. داستان برادران نايلند تنها داستاني نبود که بسياري به اشتباه فکر مي کردند الهام بخش ساخت فيلم «نجات سرباز رايان» شده است. يکي ديگر از داستان هايي که بر شهرت و جذابيت اين فيلم مي افزود داستان غم انگيز چند برادر ديگر بود که در جنگ جهاني دوم خدمت کردند. برادران ساليوان اهل آيووا، درست مانند برادران نايلند، خانواده اي سرباز پرور بودند. جورج، جو، مت و اَل ساليوان همه در يک روز و در اوايل سال 1953 به نيروي دريايي ايالات متحده پيوستند. وقتي که اين 4 برادر براي رفتن به جبهه نام نويسي کردند يک خواسته داشتند و آن هم اين بود که تنها در صورتي اين کار را خواهند کرد که همه با هم خدمت کنند و حتي در ميدان نبرد هم در کنار هم باشند. عليرغم وجود قانون نانوشته در نيروي دريايي مبني بر جداسازي برادران از هم، به برادران ساليوان اجازه داده شد که در کنار هم بمانند. اما در صبحگاه 13 نوامبر 1942، و در طي نبرد گواداکانال، کشتي موج شکني که برادران ساليوان در آن حضور داشتند مورد اصابت يک اژدر زيردريايي هاي ژاپني قرار گرفت. کشتي بلافاصله منفجر شده و خيلي زود به اعماق دريا رفت.

برادران ساليوان

با مرگ برادران ساليوان، دستور داده شد که برادران سرباز از هم جدا شوند و در محل هاي متفاوت و دوري به کار گرفته شوند حتي اگر خود خواست ديگري داشته باشند. بدين ترتيب بود که جداسازي برادران نايلند شکل قانوني و اجباري به خود گرفت و داستان باورنکردني آن ها که در ابتداي مطلب به آن اشاره شد به وقوع پيوست. اگر چه فيلم حماسي «نجات سرباز رايان» از سرگذشت واقعي برادران نايلند، و البته 4 برادري که در طول جنگ هاي داخلي ايالات متحده کشته شده بودند، الهام گرفته شده بود، بايد اذعان کرد که رابرت رودات به عنوان نويسنده فيلمنامه و استيون اسپيلبرگ به عنوان کارگردان، چيزهايي را به اين داستان اضافه کردند که واقعيت خارجي نداشت. اولين مورد اين که در مورد برادران نايلند، در انتها مشخص شد که ادوارد نيز زنده بوده و به خانه بازگردانده شد. در فيلم، سرباز رايان معروف تمامي 3 برادرش را به طور قطعي از دست داده است. بزرگ ترين تفاوت بين داستان واقعي برادران نايلند و فيلم «نجات سرباز رايان» اين است که در فيلم يک عمليات جستجو و نجات دراماتيک و مرگبار توسط گروهي از سربازان آمريکايي براي نجات سرباز رايان شکل مي گيرد. در مورد فريتز نايلند هيچ گونه گروهي براي جستجو و نجات تشکيل نشده و تنها يک کشيش سرباز مامور يافتن او شد. البته قابل درک است که يک عمليات نجات بسيار ساده و بدون مايه هاي تراژدي نمي توانست به يک فيلم بلاک باستر تبديل شود؛ از اين روي قابل درک است که استيون اسپيلبرگ و تيم سازنده «نجات سرباز رايان» بخش هايي از داستان را دراماتيزه کرده باشند. اين خلاقيت و دراماتيزه کردن بسيار موفق بوده و استقبال ها و تحسين و تمجيدهايي که متوجه فيلم شد با موفقيت تجاري و تبديل شدن «نجارت سرباز رايان» به يکي از بزرگ ترين، بهترين و تاثيرگذارترين فيلم هاي جنگي تاريخ سينما همراه بود.

گروه فرهنگ وهنر سيمرغ
منبع: moviemag.ir