بزرگنمايي:

هميشه همکاري غول هاي تلويزيون با يکديگر و حضور سوپراستارها در کنار هم جذاب بوده. اگر اين همکاري بين غول هاي طنز باشد که جذابيت و اهميتش براي عامه مردم دو چندان هم مي شود. درست مانند زماني که جواد رضويان با مهران مديري همکاري مي کرد. اين همکاري آنقدر جذاب بود و خوب جواب داد که همکاري دوباره آنها بعد از سال ها در سريال «در حاشيه» خبرساز شد و مثل بمب در رسانه ها صدا کرد.

سال گذشته خبر ديگري از اين جنس، دل خيلي از هواداران و اهالي رسانه را خوش کرده بود. خبر اتفاقي که خيلي ها انتظارش را مي کشيدند. باز هم يک طرف ماجرا «مهران مديري» بود اما طرف ديگر اين خبر جذاب، «محسن تنابنده» بود.

قرار بود اين دو ستاره طنز تلويزيون در پروژه اي همبازي شوند اما حالا بعد از يک سال که از انتشار اين خبر مي گذرد، گويا اتفاقاتي خارج از چارچوب تلويزيون باعث شده اين همکاري به سرانجامي نرسد و اين غول هاي تلويزيوني ديگر کنار هم در يک قاب قرار نگيرند.

ماجرا چه بود؟

گفته مي شود حسين هدايتي بيش از يک ميليارد تومان را در اختيار مديري گذاشته بود تا بتواند فيلم کمدي به اسم «اين بچه مال کيه؟» را بسازد؛ فيلمي به تهيه کنندگي محمد کمالي پور که احمد رفيع زاده، فيلمنامه اوليه آن را نوشت و خشايار الوند نيز آن را بازنويسي کرد.

گويا در همان زمان کمالي پور با بهروز افخمي هم به توافق رسيد و به اين کارگردان نيز چکي 700 ميليون توماني داد؛ چکي که شامل دستمزد کارگردان و تمام هزينه هاي توليد فيلم بود.

اما طبق خبري که آن روزها منتشر شد، 500 ميليون تومان از پول حسين هدايتي به عنوان دستمزد در اختيار مهران مديري و رقمي نزديک به 200 ميليون تومان هم در اختيار محسن تنابنده ديگر بازيگر فيلم قرار گرفت تا قرارهاي ديگرشان را بي خيال شوند و با هم در يک فيلم سينمايي بازي کنند و رکوردهاي فروش يکي يکي شکسته شود.

مهران مديري با محبوبيت ذاتي اش و تنابنده با خلاقيت و طنازي بي نظير نقي پايتخت، حتما ستون هاي سينما را مي لرزاندند؛ فيلمي که قرار بود - حتي - پيش از جشنواره فيلم فجر روي پرده برود.

ماجرا چه شد؟

درست سه ماه بعد از آغاز پيش توليد بود که خبرهايي از اختلاف مالي بين کمالي نژاد و عوامل فيلم به ويژه مديري و تنابنده منتشر شد. در همان زمان به علت اين اختلافات پرداختيم. ماجرا از اين قرار بود که مديري بعد از مدتي و با مطرح شدن نام افخمي، سراغ پروژه ديگري رفت و از اين کار انصراف داد اما چون طرف حساب او شخصي حسين هدايتي بود، در شرايطي که سخت درگير يک پروژه ساختماني در لواسان بود، بازپرداخت اين دستمزد را به بعد موکول کرد هر چند در همان زمان هدايتي اعلام کرد که اختلاف مالي او با مديري و تنابنده حل شده است اما خبرهاي درگوشي، چيزي خلاف اين را مي گويد.

شنيده هاي ما حاکي از آن است که مبلغ رد و بدل شده براي اين پروژه چيزي نزديک به دو ميليارد تومان بوده و هدايتي توانسته با استفاده از روش هاي خاص خودش (!) به هر ضرب و زوري، اين پول را از طرف حساب هايش پس بگيرد.

شنيده هاي ما دوباره مي گويد که مديري کل اين پول را با هر ترتيبي برگردانده و حساب هاي مالي همه را با هدايتي تصفيه کرده است (حساب ها را صاف کرده و در نتيجه تصفيه درست است و نه تسويه!)

نتيجه چه مي شود؟

حالا بعد از گذشت بيش از يک سال از آن ماجرا حسين هدايتي به طلبش رسيده و خوش و خرم به بقيه خبرسازي هايش ادامه مي دهد اما اين اختلافات مالي همچنان در بين خود گروه ادامه دارد؛ مي گويند مديري بابت 500 ميليون توماني که از جانب تنابنده به هدايتي پرداخت کرده، از او شکايت کرده است.

اين در حالي است که ظاهرا هيچ سندي درباره پولي که ابتدا به تنابنده پرداخت شده، وجود ندارد. گويا تنابنده هم از اساس اين رد و بدل شدن پول را منکر شده است.

حالا بايد ديد اين اختلاف و شکايت به کجا کشيده مي شود. آيا اين ماجرا باعث مي شود هيچ وقت نتوانيم مديري و تنابنده را در يک قاب ببينيم؟ آيا ممکن است پس از حل اين اختلاف بار ديگر همکاري اين دو سوپراستار تيتر اخبار شود؟ 500 ميليون پول کمي نيست و اين دلخوري هم اتفاق کوچکي نيست!

«تنابنده و مديري با هم در يک فيلم سينمايي بازي مي کنند.» از انتشار اين خبر يک سال و اندي مي گذرد و اين پروژه رسما به زباله دان منتقل شده است. از طرف ديگر باز خبر رسيد که مديري به دلايلي در اين پروژه با تنابنده به مشکل خورده است و از او شکايت کرده.

سراغ خشايار الوند رفتيم که هم فيلم نامه نويس پروژه بوده و هم با هر دو غول اين روزهاي تلويزيون ما در ارتباط است. او از ماجراي به سرانجام نرسيدن پروژه گفت اما از شکايت مديري اظهار بي اطلاعي کرد. هر چند که در طول مصاحبه متوجه مي شويد که او از ماجرا چندان هم بي خبر نيست اما دلش نمي خواهد رسانه اي شود...

سرنوشت «اين بچه مال کيه» چه شد؟

- فيلمنامه را تمام کردم و تحويل دادم اما ظاهرا به دليل طولاني شدن پروسه توليد، آقاي مديري کار «در حاشيه» را شروع کردند و آقاي تنابنده و آقاي افخمي هم سراغ کار ديگري رفتند. آقاي کمالي پور ظاهرا موفق نشد پيش توليد را کليد بزند و کارگردان هم عوض شد. آقاي مسعود اطيابي آمدند و پروانه ساخت هم گرفتند اما هنوز نتوانسته اند کار را کليد بزنند. گهگاهي آقاي کمالي پور با من در تماس هستند و بخشي از دستمزد مرا هم نداده اند و مي گويند که دنبال سرمايه گذار مي گردم.

اما ما شنيده ايم که آقاي مديري از آقاي تنابنده سر مبلغي در اين پروژه شکايت کرده اند. شما اطلاعي داريد؟

- خير. من اطلاعي ندارم. شما از کجا شنيده ايد؟ (مي خندد) وقتي مي گوييد شکايت، انگار به مسئولان رده بالا شکايت شده است...

بله، گويا به مسئولان ارجاع شده...

- نمي دانم والا... (سکوت مي کند) به هر حال پروژه وقتي مطرح شد بسيار جذاب بود و به دليل بازيگران و کارگردان و قصه و ... به يکباره همه چيز از هم پاشيد. کمي مديريت پروژه ضعيف بود و کمي هم پروسه توليد طولاني شد. به هر حال آدم ها که معطل يک پروژه نمي مانند و سراغ کارهاي ديگر مي روند. آقاي کمالي پور موفق نشد در تايمي که بايد پروژه را به انجام برساند و گروه هم پخش و پلا شد. ان شاءالله که بتواند همه را دوباره جمع کند.

قرار گرفتن آقاي مديري و تنابنده در کنار هم اتفاق جذابي بود. ممکن است اين دو دوباره در اين پروژه يا پروژه هاي ديگر با هم در يک قاب قرار بگيرند؟

- نمي دانم... اما خب اين کار چند جذابيت داشت؛ بازيگرهايش جذاب بود. بهروز افخمي قرار بود کار کمدي انجام دهد. فيلمنامه به نظرم بانمک شده بود و در کل کار مردم پسند و جذابي شده بود و رويکرد متفاوتي با کمدي هاي ديگري که بچه ها کار کرده بودند داشت. حيف شد که ساخته نشد. مي توانست فيلم پرفروش و عامه پسند و با آبرويي هم شود.

با توجه به اينکه شما با هر دو نفر در ارتباطيد و با روحيات هنري هر دو بازيگر آشنا هستيد، فکر مي کنيد ممکن است با هم در پروژه اي بازي کنند؟

- در اين سي و چند سالي که در تلويزيون و سينما هستم از اين مسائل زياد ديده ام. آدم هايي که قسم خورده اند ديگر مقابل هم قرار نگيرند اما در پروژه اي کنار هم قرار گرفته اند و بالعکس دو نفر با هم رفيق بوده اند اما در پروژه بعدي سايه همديگر را با تير مي زدند. من هيچ بعيد نمي دانم آقاي حاتمي کيا روزي دوباره با بهداد و عرب نيا در يک فيلم کار کند يا همين اتفاقي که شما مي گوييد، بيفتد. به هر حال تلويزيون و سينما گرد است و ما تعداد کمي هستيم.

من هيچ بعيد نمي دانم آقاي حاتمي کيا روزي دوباره با بهداد و عرب نيا در يک فيلم کار کند يا همين اتفاقي که شما مي گوييد، بيفتد. به هر حال تلويزيون و سينما گرد است و ما تعداد کمي هستيم. ما کلا خانواده اي دويست سيصد نفره ايم. به هر حال هر کدورتي هم که بين هر کدام از بچه ها به وجود آمده باشد، هم قابل رفع است و هم دوباره مي توانند با يکديگر کار کنند.

پس شما اين ماجرا را تاييد مي کنيد و البته اميدواريد که به خير و خوشي تمام شود؟

- ممکن است اتفاق افتاده باشد (مي خندد) من مي گويم قبل از اينکه به اين نقطه برسد، بايد اين قضيه مديريت مي شد؛ حالا توسط هر کسي، وقتي به اين نقطه مي رسد از بيرون مي گويند چرا دو آدم بايد با هم مشکل پيدا کنند که کار به شکايت برسد؟ حتما يک جاي کار ايراد دارد. اين دو آدم اصلا تداخل منافع نبايد پيدا کنند.

هر دو بازيگر پروژه اند. حالا آقاي مديري يک جورهايي چون از روز اول در کار بوده، ممکن است از نظر مالي پولي به کار تزريق کرده باشد يا بابت آقاي مديري کسي پول داده باشد و وقتي آقاي مديري رفته، آن جريان مالي قطع شده و پول هاي آدم ها پرداخت نشده است. به هر حال اين پروژه اي است که هر کسي دوست دارد سرمايه گذار آن باشد تو اصلا ريسک ندارد. هر موقع ساخته و اکران شود، پول خودش را برمي گرداند و فروش خوبي هم خواهد داشت و سود هم مي دهد. چرا بايد اين پروژه بخوابد. اين ديگر عدم مديريت است و قضيه شخصي و خصومت بين دو آدم نيست.

احتمالا اگر اين پروژه استارت بخورد، اين مشکلات مالي هم حل مي شود.

- بله، مشکلات سر قضاياي مالي پيش مي آيد ديگر... اگر آقاي کمالي پور بتواند مشکلات مالي اش را حل کند که بعيد مي دانم، آدم ها مگر بدشان مي آيد که کار موفقي در کارنامه شان داشته باشند و دستمزد خوبي هم بگيرند؟ وقتي همه آمده اند و قرارداد بسته اند، حتما پروژه جذابي بوده است برايشان. اگر نتواني براي پروژه اي با اين مختصات سرمايه اي فراهم کني بهتر است اين کار را کنار بگذاري و بروي سراغ يک شغل ديگر. الان يک سال و خرده اي گذشته.




منبع : هفته نامه تماشاگران امروز