بزرگنمايي:
چه خبر - چهره تکراري که دوربينهاي صدا و سيما بطور پيوسته در اختيار او است
حسن رحيم پور ازغدي، از چهرههاي تکراري صدا و سيما؛ خطبههاي پيش از دستور نماز جمعه و حالا مسئول انتقاد از اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي. سالهاست پول و امکانات خيلي از نهادهاي حاکميتي و از جمله دوربينهاي صدا و سيما، به صورت پيوسته در اختيار او است تا چنان که سايت رسمي انتشار آرايش نشان ميدهد در موضوعات متنوعي از خانواده و سياست خارجي گرفته تا سياست داخلي و عدالت و اقتصاد و علوم انساني و فقه و جنگ تحميلي و انقلاب اسلامي و انديشههاي امام خميني و توسعه و مهدويت هرچه ميخواهد، بگويد.
«عقلانيت، بحثي در مباني جامعهشناسي»، «فقه و تئوري دولت»، «محمد پيامبري براي هميشه» و «مجموعه گفتارهاي طرحي براي فردا» عناوين برخي کتابهاي او هستند که از جامعهشناسي تا فقه و تاريخ اسلام و آينده پژوهشي سرک کشيدهاند.
نقل است که علماي برجسته سالها پژوهش ميکنند تا بتوانند در مورد يک موضوع، سخني جدي بگويند. او اما تنها در يکي از سيديهاي منتشر شدهاش 70 ساعت درباره عدالت حرف زده است. هيچ کس از او نميپرسد حاصل بيش از يک دهه حضور در شوراي انقلاب فرهنگي و بيش از چند هزار ساعت سخنراني در حوزههايي به اين گستردگي چه بوده است؟
گستردگي و تخصصي شدن حوزههاي مختلف دانش بشري و تواضع علمي، اولين اصل در علوم انساني است که علماي حوزههاي مختلف را به اين سمت که تنها در يک شاخه معين، به تحقيق بپردازند، در همه حوزهها حرف نزنند و بيش از حرف زدن بشنوند، مقيد نبودن به پژوهش و جايگزين کردن پژوهش با سخنراني، اما به اين چهره پرنفوذ حوزه علوم انساني اين امکان را داده که درباره همه چيز سخن بگويد. حکيم دوران که مدرسه نرفته و خط ننوشته، با مدرک ديپلم، مسألهآموز صد مدرس شده است و البته قول مشهوري است که آن کس که درباره همه چيز سخن ميگويد، در حقيقت درباره هيچ چيز سخن نگفته است.
دانشگاه به کنار؛ تاکنون هيچ اجازه اجتهادي از مراجع تقليد معتبر و صاحب سبک حوزه نيز به ايشان منتشر نشده است.
حالا حسن رحيمپور ازغدي باز به ميدان آمده و در سخناني جنجالي، رئيس جمهوري را به دليل ناآشنايي با مباني علوم انساني نواخته است. آنچه اما عجيب مينمايد، ارجاعات او به آراي سه نظريهپرداز غربي يعني «تامس کوهن»، «پل فايبرآيند» و «ايمره لاکاتوش» براي دفاع از ايده علوم انساني اسلامي است.
آقاي رحيمپور ازغدي درحالي براي دفاع کردن از علوم انساني اسلامي و «فرهنگي بودن اين علوم» به اين چهرهها ارجاع ميدهد که هر دانشجوي ليسانس علوم اجتماعي هم ميداند که هر سه چهره در زمره متفکراني هستند که از دستگاههاي معرفتي نسبيگرا دفاع ميکنند. آنها اساساً قائل به وجود هيچ حقيقت غير تاريخي و جهانشمولي نيستند و از اين رو نخستين مخالفت آنها نه با گفتارهاي علمي که با گفتارهاي ديني به عنوان مدعيان دستيابي به حقيقت است.
آقاي رحيمپور ازغدي اگر به همان دروس آيتالله جوادي آملي بسنده ميکرد و در همانها متمرکز ميشد، ميدانست که مهمترين انتقاد ايشان به علوم انساني غربي نسبيگرايي و شکگرايي موجود در آن است و علوم انساني اسلامي دقيقاً قرار است در خلاف جهت آراي کوهن و لاکاتوش و فايبرآيند، به سمت حقايق جهانشمول حرکت کنند.
به هر حال آنچه واضح است، اينکه کوهن و فايبرآيند و لاکاتوش به عنوان نسبيگرايان جديد، کاملاً در برابر هر پروژه فکرياي قرار ميگيرد که دستيابي به حقيقتي را دنبال کنند. علاوه بر آن، همه ميدانيم نسبيگرايي از مقومات دستگاههاي فکري نئوليبرال در جهان امروز است ، دستگاهي که سالهاست تلاش دستگاه فرهنگي نظام مبارزه با آن بوده است.آقاي رحيمپور ازغدي در سخنرانياش رئيس جمهوري را بيسواد و دروغگو خطاب کرده است.
او اما قبل از آنکه به نام اسلاميسازي علوم، به جوانان بسيجي آدرس نسبيگرايان و راه نئوليبراليسم را بدهد، بايد به اين سؤال پاسخ بدهد که اگر اين دقايق را نميداند و به زبان ميآورد، «بيسواد» است و اگر ميداند و ميگويد، «دروغگو» است.
منبع: iran-newspaper.com