بزرگنمايي:
چه خبر - مراسم يادبود ناصر چشم آذر با حضور هنرمندان
جواد طوسي رئيس انجمن منتقدان سينما از جمله چهره هايي بود که در مراسم يادبود شادروان ناصر چشم آذر حضور يافته بود. او سخنانش را با دو بيت از حافظ آغاز نمود:
داني که چيست دولت ديدار يار ديدن
در کوي او گدايي بر خسروي گزيدن
فرصت شمار صحبت کز اين دو راهه منزل
گر بگذريم نتوان ديگر به هم رسيدن
جواد طوسي ادامه داد:
وقتي فردي از پنج سالگي نوازندگي را شروع کند, نوزده سالگي تنظيم و آهنگسازي و بيست بک سالگي رهبري ارکستر را بر عهده گيرد, مصداق عيني همان نبوغي ست که خانم تهمينه ميلاني نيز به آن اشاره داشتند. موسيقي به اين راحتي دست از سر او برنمي دارد.
جواد طوسي همچنين از برخي خوانندگاني که ناصر چشم آذر با آن ها سابقه همکاري داشته است نام برد و گفت:
در کنار ناصر چشم آذر, منوچهر چشم آذر, طوفان و فردي که اگر نامش را ببريم کفر ابليس است داريوش اقبالي بودند.
که به محض آوردن نام داريوش اقبالي حضار به شدت وي را تشويق نمودند.
جواد طوسي در ادامه صحبت هايش خاطرنشان ساخت:
بنده افتخار نزديک شدن به خلوت اين نابغه مجنون را داشتم, جايي که بهترين و خاطره انگيز ترين آهنگ هايش را ساخت. وقتي نخستين کليد ها را به او ميدادم خودش تا انتها ميرفت. از بوي جوي موليان و تا بهار دلنشين .... او تلفيق زيبايي از ساحت چند وجهي به وجود مياورد و اوج آن را در سريال نوستالوژيک قصه هاي مجيد ديديم. يکي ديگر از آثار ناصر چشم آذر خواهران غريب است که در يک همسرايي شکل مي گيرد. او در آثارش در پي همسرايي ست تا همه را در يک نقطه بهم پيوند دهد؛در جامعه اي که گسست در آن مشاهده ميشود.... و نقطه پاياني حرف هاي من باران عشق اثر جاودان وي است .
منوچهر واليزاده نيز از ديگر هنرمنداني بود که در اين مراسم حضور يافته بود:
هم سلام ميکنم و هم به همه هنرمندان با شرف تسليت ميگويم. ناصر عزيز به بچه هاي دوبله عشق ميورزيد همش ميگفت صداهاي شما صداهاي شما....هميشه به ما لطف داشت. تو رو خدا هميشه به ياد هم باشيم. اميدوارم شما هنرمندان عزيز هميشه سالم بمانيد. در آخر اين شعر را به شما تقديم مينمايم :
زندگي خواب سنگيني ست که از آن بيدار نميشويم مگر ساعت مرگ
ستار اورکي نيز در اين مراسم چنين سخن به ميان آورد:
من از طرف جامعه آهنگسازان تسليت عرض ميکنم اميدوارم همگي مستدام باشيد. بسيار تاسف آور است که ناصر چشم آذر را از دست داديم کسي که اگر در هر جاي ديگري از دنيا به دنيا آمده بود اکنون از او به عنوان موتزاتي ديگر نام ميبردند. هر چند ناصر چشم آذر گاهي پرخاش ميکرد پرخاش هايش به جا بود. او و هم رديفانش که بهترين ها بودند. کساني که ديگر, هرگز نظيرشان را نخواهيم ديد... با بي انصافي او را ناديده گرفتند.
حرفي را مي خواهم بگويم که اگر خانواده اش بشنوند, حتما ناراحت خواهند شد. آقاي ناصر چشم آذر به شدت مشکل غم نان داشت و هنرش را به ارزان ترين قيمت ميفروخت . اگر قانون کپي رايتي در اين کشور بود, او با همين آلبوم باران عشق که زيباترين نام را در جهان دارد, در حد مک کارتي پولدار ميشد.
ستار اورکي در ادامه مراسم با اشاره به اينکه دو هفته پيش از مرگ ناصر چشم آذر به وي اجازه حضور در يک برنامه تلويزيوني را ندادند, گفت:
واقعا تاسف آور است که ناصر چشم آذر بخواهد برود تلويزيون و با مردم صحبت کند او را راه ندهند. آقاياني که در تلويزيون و ارشاد حضور داريد بدانيد شما اعتبارتان را از اين هنرمندان ميگيريد آن ها نيازي به اعتبار شما ندارند.
ستار اورکي حالت تکان دهنده اي که ناصر چشم آذر در آن جان باخت را نيز توصيف نمود :
ناصر چشم آذر روي کلاويه هاي پيانو اش مرد . بدون تعارف ميگويم کاش من ميمردم که نسل ما هيچ کاري براي هنر ايران ننموديم.
او در پايان سخنانش چند بيت شعر نيز خواند:
تا هستم اي رفيق نداني که کيستم روزي سراغ من آيي که نيستم...
بابک صحرايي نيز چند جمله اي در اين مراسم سخن گفت:
قطعا روح ناصر چشم آذر شاد است که ميبيند در اين مراسم دل هاي همه به هم نزديک شده است چقدر دوست داشت لحظات نزديک شدن دل ها به هم را ببيند.
شاهد احمدلو برادر همسر ناصر چشم آذر, نيز با چشماني اشکبار در مراسم يادبود ناصر چشم آذر سخن گفت :
درود به همه کساني که آمدند وموجب دلگرمي شدند.
احمدلو در ادامه خاطره اي زيبا را از ناصر چشم آذر نقل کرد:
روزي ناصر چشم آذر نوازنده اي دوره گرد را ديد از او پرسيد چه آرزويي داري؟ گفت خدا از آسمان پول بباراند بر سر من
ناصر رفت و يک دست تراول آورد و بر سر آن نوازنده باراند. او را به منزل آورد با هم غذا خوردند، نوازندگي کردند ...
نوازنده از او تشکر کرد ولي ناصر گفت از خدا تشکر کن... ناصر جنون حقيقت و واقعيت داشت.
جهت حسن ختام برنامه از بانوي شيرين احمدلو همسر زنده ياد ناصر چشم آذر و رعنا چشم آذر دختر گرامي ايشان و آقاي احمدلو پدر همسرش دعوت به عمل آمد تا چند کلمه اي با مردم صحبت نمايند:
شيرين احمدلو با چشماني اشکبار چنين گفت:
ناصر عزيزم چگونه رفتنت رو باور کنم بنشينم تسليت بگم و تشکر کنم از ياران باران عشقي....و من چه خوشبخت بودم که در کنار تو زندگي کردم از تو آموختم و رشد کردم واقعا متاسفم. باور اين اتفاق برايم سخت است...
در اين مدت خيلي ها با من تماس گرفتند و گفتند خواب ناصر را ديده اند, که گفته است جايش خيلي راحت است...
رعنا چشم آذر دختر آن مرحوم گفت:
درود و سپاس از شما ياران رنگين کماني باران عشق...
آرزو ميکنم رواج عشق و آواز بي قيد و بند را براي هموطنانم بويژه زنان سرزمينم ....
هميشه اين آهنگ را پدرم از مادرم ميخواست تا برايش بخواند تا عشقش را باور کند...
باور کن عشق مرا باور کن....
گزارش: پگاه ماسوري
منبع: سيمرغ