بزرگنمايي:

چه خبر - برخي ها با اصل عمامه مشکل دارند

سيد احمد خميني به دنبال نقد هايي که به او در صفحات مجازي شد در صفحه اينستاگرامي اش وي نوشت:
‎ديروز به لطف خدا در حسينيه جماران رسماً عمامه گذاشتم. به لطف فضاى مجازى که باعث شده خبر ها از هر سوى برود و همگان از پيدا و پنهان هم ديگر مطلع باشيم، محبت دوستان آشنا و نا آشنا شامل حالم شد و بزرگوارى شان، جان و روحم را صفا داد.
‎خواستم در درجه اول از همه محبت ها و الطاف دوستان، صميمانه تشکر کنم و براي يکايک ايشان آرزوى بهروزى و سلامت داشته باشم.
‎اما در درجه دوم اجازه بدهيد به گروه دومى هم اشاره کنم که به نوعى ديگر به برادر کوچکشان نگريستند.
‎مي گويند روزى کسى به داروخانه اى رفت و پرسيد آيا ميخ داريد؟ صاحب داروخانه با تعجب جواب منفى داد. مشترى هم سنگى را به شيشه مغازه زد و گفت بايد داروخانه اى را که ميخ ندارد، خراب کرد. فرداى آن روز باز همان مرد به داروخانه رفت و پرسيد که آيا داروخانه ميخ دارد؟ صاحب داروخانه که پيش بينى اين سوال را کرده بود ، پاسخ داد : آرى داريم، مرد مشترى اين بار هم با سنگ ترازو به شيشه مغازه زد و گفت بايد داروخانه اى را که ميخ مى فروشد،خراب کرد. روز سوم شد و مشتري خاص به مغازه وارد شد و باز همان سؤال را تکرار کرد که آيا ميخ داريد؟ مغازه دار اين بار با آرامش گفت: عزيز دلم ، تو شيشه ات را بشکن. چکار به ميخ دارى!
‎حالا حکايت من است. برخى براى هجمه، خيلى بهانه لازم ندارند.
‎يک دسته مى گويند اصلا چرا براى عمامه گذارى مراسم گرفته اى؟ غافل از اينکه همه طلبه ها چنين مي کنند. وليمه مى دهند و مجلس مى گيرند. درباره بنده البته اصلا مراسم خاصى هم نبوده و در جشن ميلاد امام زمان چنانکه سنت همه طلاب است که در روز مبارکى و در جلسه جشنى چنين مى کنند، چنين کردم. از شش سال پيش که گام در اين راه نهادم و در شهر قم مشغول طلبگى شدم، طبيعى بود که روزى عمامه بگذارم و توسط يکى از بزرگان به اين لباس مفتخر شوم.
‎گروهى به کنايه نوشته اند که اين مراسم ، مراسم تاج گذارى است. البته لباس سربازى امام زمان کم تر از تاج نيست، ولى خوب و بد آن فقط مربوط به من نيست. هر روحانى که لباس روحانيت را در بر دارد ، مى تواند به اين صفت متصف شود. حالا اينکه چرا درباره من اين تعبير به کار برده مى شود، لابد براى شما روشن است.
‎برخى مى گويند خمينى بودن به عمامه نيست؛ سخن درستى است. اما فراموش نکنيم تنها من نيستم که عمامه به سر دارم. ده ها هزار روحانى روزى در مراسمى عمامه گذاشته اند و آرزوي گام نهادن در راه امام را دارند و صد البته تنها به عمامه اين مهم ميسر نمى شود. دعا کنيد به مقامش راه يابيم.
‎برخى نوشته اند مراسم، لاکچري بوده است. قبلا هم برايتان نوشتم که اين يک مسير تخريبى است که هدفى بزرگ تر از من را دنبال مي کند. اما قضاوت درباره اشرافى بودن و لاکچرى بودن را اجازه بدهيد به خود شما و عکس هاى همه کسانى که در جلسه بودند و آن را ثبت کردند، واگذار کنم. خود در اين باره قضاوت کنيد.
‎برخى هم البته با اصل عمامه مشکل دارند. من ناراحتى و عصبانيت ـ و نه دشنام ـ ايشان را درک مى کنم ولي اجازه بدهيد اين حق را براي خودم قائل باشم که عقايد خود را داشته باشم.
‎غرض آنکه به لطف دوستان و دعاي خير ايشان بيش از گذشته محتاجم. احمد چه با عمامه و چه بى عمامه، خاک پاى شماست. لطف و قهرتان، محبت است.

منبع: jamaran.ir