بزرگنمايي:

چه خبر - محدثه مهدوي‌فر دختر طرفدار فوتبال

خانم محدثه مهدوي‌فر از جمله خانم‌هايي است که به ورزشگاه رفت و بازي پرسپوليس و سپيدرود را ديد. او اولين بار براي ديدار سپيدرود به ورزشگاه رفت که گريه‌اش گرفت. مهدوي‌فر از تجربه حضورش در استاديوم مي‌گويد.
* خانم مهدوي‌فر سلام.
(صدايش قطع و وصل مي‌شود.)
* ظاهراً استاديوم هستيد و صداي‌تان نمي‌آيد!
(خنده) نه من در مترو هستم. براي همين شلوغ است.
* گفتيم شايد براي بازي نساجي به استاديوم رفته‌ايد.
(خنده) پشت ‌سر هم نمي‌روم که گريمم تابلو نشود.
* چطور اين‌قدر خوب گريم مي‌کنيد؟
من ريش خريدم و چسب! البته ديدم خيلي تابلو است. ريش‌ها را فر کردم و براي دوستانم و خودم چسباندم تا تابلو نشود. حالا يکسري ترفند ديگر هم هست که لو نمي‌دهم.
* چطور مأموران نفهميدند؟
از گيت اول و دوم با دوستانم رد شدم و کسي نفهميد ولي در جايگاه که بوديم همه فهميدند. مي‌آمدند و عکس سلفي مي‌گرفتند. مي‌گفتند دم‌تان گرم که آمديد. يک چيز خيلي جالب هم اتفاق افتاد. تمام کساني که فهميدند ما خانم هستيم اصلاً يک حرف بد هم نزدند.
* موقع برگشت به مشکل نخورديد؟
نه، با اسنپ رفتيم بدون هيچ مشکلي.
* هيچ آقايي همراه شما نبود؟
چرا، چند نفر بودند که با ما آمدند تا هواي‌مان را داشته باشند.
* چند بازي به استاديوم رفته‌ايد؟
بازي پرسپوليس و پارس جنوبي را رفتم و اين بازي را. حالا منتظريم فصل بعد هم قرعه‌کشي شود و ببينيم کدام بازي‌ها را برويم. (خنده)
* به ريسکش مي‌ارزد؟
بله، چرا نيارزد؟ ما هدف‌مان اين است که به استاديوم برويم و سرانجام حضور خانم‌ها را آزاد کنند. ما اين کار را مي‌کنيم تا به مسئولان بگوييم اگر راه‌مان ندهند باز هم مي‌رويم چه با ريش و چه بدون ريش.
* از اولين تجربه‌ات حرف بزن.
بازي پارس جنوبي عالي بود. وقتي گيت دوم را رد کردم باورم نمي‌شد به استاديوم آمده‌ام. بغض کردم و گريه‌ام گرفت‌، طوري که ريش‌‌هايم کنده شد!
* دوست داري شهرآورد را از نزديک ببيني؟
يکي از دوستانم شهرآورد را ديده. من هم رفته بودم اما نشد.
* خانواده در جريان هستند؟
بله، همه در جريان هستند. مخصوصاً پدرم خيلي حمايت کرد!
* نگفت خطرناک است؟
نه، او خودش فوتبالي است. يک بار من را به استاديوم برد ولي نگذاشتند رد شوم.

منبع: خبرورزشي