بزرگنمايي:

چه خبر - رفتارهاي مردانه‌اي که زنان را آزار مي‌دهدانحصاري کردن ريموت کنترل تلويزيون

تماشاي تلويزيون با هم مي‌تواند براي يک زن، بينهايت رومانتيک يا فوق‌العاده آزاردهنده باشد که بستگي به اين دارد که آقا کنترل تلويزيون را فقط در دست خودش بگيرد يا در اختيار همسرش هم بگذارد. انحصاري کردن ريموت کنترل تلويزيون يک عادت مردانه است که بيشتر زنان از آن بدشان مي‌آيد. درست همانطور که زن، گزارش‌هاي ورزشي خسته کننده را که ظاهرا هرگز تمام نمي‌شوند يا فيلم‌هاي اکشن و پُر سروصدا و خشن را تحمل مي‌کند، انتظار دارد همسرش هم با او يک فيلم کمدي – رمانتيک تماشا کند و موهايش را نوازش کند!

يکي از بزرگ‌ترين چيزهايي که زن را ناراحت مي‌کند، يکي از بي‌خطرترين و حساس‌ترين جنبه‌هاي يک رابطه‌ است. وقتي مرد، رمانتيک بودن را کاملا فراموش مي‌کند و اهميتي برايش قائل نيست، همسرش را به شدت آرزده مي‌کند.
زنها توقع ندارند همسرشان مانند نوجوان‌هاي عاشق رفتار کند اما ابراز مکرر عشق و احساسات به صورت بوسه، يک آغوش ناگهاني و گرم، دادن يک شاخه گل بدون هيچ مناسبتي و يا تحسين زيبايي و ظاهر او، خواسته‌هاي بجاي يک زن هستند.

اينکه مردها فقط زماني يک شنوند‌ه‌ي خوب و فعال مي‌شوند که نياز دارند، مورد نفرت خانم‌هاست. وقتي در مکالمات و گفتگوها، مرد به طور آشکار موضوعاتي را که دوست دارد بشنود جدا مي‌کند و فقط در مواقعي خاص يک شنونده‌ي خوب است، زن را مي‌رنجاند. مثلا وقتي موضوع صحبت، تکنولوژي و اتومبيل و ... است، مرد مکالمه‌‌اي کاملا فعال و پُر جنب و جوش دارد و زماني که زن صحبت از مدل جديد موهايش مي‌کند، مرد در خاموشي مطلق فرو مي‌رود، براي زن واقعا ناخوشايند است.

اگر مرد بعد از يک روز سخت و پُر تنشي که زن پشت سر گذاشته از او توقع برقرار کردن رابطه‌ي جنسي داشته باشد يا انتظار داشته باشد با وجود بگومگوهاي مکرر و فرسوده کننده‌اي که با هم دارند، زن به رابطه‌ي جنسي تمايل نشان بدهد، فکر و وجود او را پُر از نفرت و بيزاري خواهد کرد. زنها، زندگي جنسي‌شان را با زندگي روزمره‌ي خود ارتباط مي‌دهند. تمايل جنسي زن مستقيما تحت تاثير اتفاقاتي است که در خانه و محل کارش روي مي‌دهد و براي همين انتظار دارد همسرش براي برانگيخته کردن او تلاش کند، نه اينکه بدون در نظر گرفتن شرايط و پيشنوازي، فقط نياز خودش را در نظر بگيرد.

مردي که همچنان با عشق سابق خود در ارتباط است همسرش را از خودش بيزار مي‌کند. يک زن هر چقدر هم که اعتماد بنفس داشته باشد و در رابطه‌ي خود و همسرش احساس امنيت و اطمينان کند، باز هم نسبت به عشق گذشته‌ي شوهرش يا همسر سابق او حس حسادت دارد.
آيا دلش براي عشق سابقش تنگ شده؟ آيا ممکن است هنوز هم احساسي به او داشته باشد؟ آيا خاطراتي با او دارد که بهتر از رابطه‌ي کنوني ماست؟ اين سوال‌ها مشغله‌هاي آزاردهنده‌اي هستند که اگر مرد به ارتباط با همسر سابقش ادامه بدهد، ذهن زن را تسخير خواهند کرد و باعث رنجش و فرسودگي او خواهند شد.

وقتي مرد به زنان ديگر خيره مي‌شود، زن واقعا دل آزرده مي‌شود، چون در هر حالتي که باشد، يک توهين مستقيم به زن است. مردها معمولا اين ويژگي‌شان را تقصير ژنتيک‌ و ذات‌شان مي‌اندازند و اين نگاه کردن‌ها را بي‌منظور و عادي جلوه مي‌دهند، اما زنان هم دليل پشت اين رفتار را به خوبي مي‌دانند. يک زن براي مردي که در روبرويي با يک زن يا دختر جذاب، چشم‌هايش را به او نمي‌دوزد، احترام و ارزش بسيار زيادي قائل است.

يکي از علت‌هاي شايع جر و بحث‌ها بين زوج‌ها، شلختگي مرد در خانه است. بي‌نظم و شلخته بودن مرد، توهين مستقيم به زن است زيرا تلاش‌هاي او در حفظ تميزي و نظم خانه ناديده گرفته مي‌شود.

وقتي يک خانم از همسرش مي‌خواهد براي خريدن کفش با او همراهي کند و مرد با بي‌حوصلگي و بي‌علاقگي رو برمي‌گرداند، باعث دلگيري و رنجش زن مي‌شود. يک زن دوست دارد درست همانطور که خودش نسبت به علاقه مندي‌هاي همسرش اهميت مي‌دهد، او نيز به فعاليت‌هاي مورد علاقه‌ي زن، اهميت بدهد. ناديده گرفتن کارهاي مورد علاقه‌ي زن باعث مي‌شود او احساس کند مورد بي‌عدالتي قرار گرفته.

مردي که تناسب اندامش را حفظ مي‌کند و حتي بعد از ازدواج هم سعي مي‌کند با ورزش و تغذيه‌ي مناسب، سالم و متناسب باشد، واقعا مورد تحسين همسرش قرار مي‌گيرد، چه به طور مرتب باشگاه برود و چه در خانه روي تردميل ورزش کند يا تمرينات هوازي در خانه انجام بدهد. حتي اين زن مي‌تواند از اندام متناسب و عضلاني همسرش انگيزه بگيرد و خودش هم وزن ايده‌آلش را حفظ کند و اندامي جذاب داشته باشد.
اما اگر مرد زياده روي کند و از راههاي گوناگون اندامي مبالغه آميز پيدا کند، اين منبع انگيزه مي‌تواند به منبعي از نفرت تبديل شود، مگر اينکه در زمينه‌ي بدنسازي يا فيتنس يک حرفه‌اي باشد. يک زن هيچ دليل منطقي براي صرف هزينه‌هاي سنگين جهت مکمل‌هاي ورزشي، رژيم‌هاي احمقانه و صرف اوقات فراغت در باشگاه براي شبيه يک هيولا شدن نمي‌بيند!

زنان دوست دارند وقتي با همسرشان هستند او غرورش را کنار بگذارد زيرا فضاي شخصي زن، جايي براي غرور بيجاي همسرش ندارد. گاهي مردها نمي‌توانند اين را درک کنند که نيازي نيست در رفتارشان با زنان، مثل زماني که با همکاران و دوستان‌شان هستند، آنقدر مردانه و غرورآميز باشند. يک خانم واقعا دوست دارد غرور متعادل و جذاب همسرش را ببيند اما اصلا انتظار ندارد او در رابطه‌شان همان اندازه مغرور باشد که در مقابل ديگران است.

يک زن دوست دارد همسرش نسبت به تمام مسائل بهداشتي زنانه‌اش مانند سيکل ماهيانه، پذيرا باشد. بيشتر مردها معمولا نسبت به هر چيزي که مربوط به اينجور مسائل مي‌‌شود کاملا خود را کنار مي‌کشند. يک زن وقتي که همسرش صورت خود را اصلاح مي‌کند، چندشش نمي‌شود و بد نگاه نمي‌کند، پس چرا وقتي يک زن پاهايش را شِيو مي‌کند، همسرش بايد چهره در هم بکشد و برايش ناخوشايند باشد؟!

روزهاي تعطيل به خودي خود اکثرا خسته کننده هستند. وقتي مرد در اين روزها فقط روي کاناپه لم مي‌دهد و تلويزيون تماشا مي‌کند و گِيم بازي مي‌کند و خوراکي مي‌خورد، براي زن اصلا خوشايند نيست. زنها دوست دارند همسرشان بتواند يک تعادل مناسب بين استراحت و انجام کارهاي مفرح در روزهاي آخر هفته برقرار کند.

وقتي يک مرد در حضور همسرش با صداي بلند آروغ مي‌زند يا صداهايي اينچنيني ايجاد مي‌کند، همسرش را واقعا بيزار مي‌کند، چون اين يک رفتار نابهنجار و نخراشيده است! احساس صميميت و راحتي نبايد مورد سوء استفاده قرار بگيرد. يک زوج که مدتهاست با هم هستند ممکن است يک يا نهايتا دو بار طي سالها چنين چيزي براي‌‌شان پيش بيايد، اما واقعا فقط همين يک يا دو بار بايد باشد!

مردي که همسر خود را با مادرش يا با عشق گذشته‌اش مقايسه مي‌کند باعث مي‌شود همسرش احساس بي‌ارزش بودن بکند. مقايسه کردن، احساس حقارت به زن مي‌دهد و فکر مي‌کند مهمترين زن در زندگي همسرش نيست. اين اتفاق در بيشتر موارد زماني روي مي‌دهد که مرد دست پخت همسرش را با دست پخت مادرش و يا عادت يا رفتاري از همسرش را با ويژگي‌هاي عشق گذشته‌اش مقايسه مي‌کند. بيشتر اين مقايسه‌ها ممکن است بدون منظور باشند يا به علت عصبانيت گفته شوند اما در هر صورت آسيبي که به زن وارد مي‌کنند جدي است.

مردها ممکن است تمايل و علاقه‌شان به اتومبيل و موبايل و ... تا حدي باشد که يک سرگمي تبديل به وسواسي اعصاب خردکن شود و زندگي را تحت تاثير قرار دهد. مثلا مردي که عادت کرده مدام با موتورسيکلتش ور برود ممکن است هر ثانيه از وقت آزادش را در گاراژ سپري کند! اين سرگرمي افراطي او مي‌تواند صدها يا هزارها دلار را هدر بدهد و همسرش هم از اينکه ببيند رابطه‌شان هميشه در درجه‌ي دوم اهميت قرار دارد متنفر است.

منبع : زندگي ايده آل