بزرگنمايي:
چه خبر - مصاحبه جنجالي بهروز رهبري فرد مدافع اسبق پرسپوليس
بهروز رهبريفرد مدافع اسبق پرسپوليس و تيم ملي مهمان برنامه اينترنتي مدالشو بود. او در اين برنامه حرفهاي بسيار جالبي زد که خواندن آن خالي از لطف نيست.
* بعد از کسب عنوان قهرماني، وظيفه مديريت باشگاه است که بازيکنان را حفظ کند.
* خودم وقتي با علي پروين به مشکل ميخوردم، عابديني پادرمياني ميکرد و قضيه حل ميشد.
* آنقدر به علي پروين شيريني دادم که مقصر ديابت عليآقا من هستم.
* دوست ندارم مسلمان از پرسپوليس برود ولي راجع به اين قضيه نميتوانم از برانکو انتقاد کنم چون اين حق طبيعي هر مربي است که بازيکنانش را انتخاب کند.
* قهرماني در اولين دوره ليگ برتر شيرينترين خاطره فوتبالي من است.
* بعد از برد فجرسپاسي که منجر به قهرماني پرسپوليس شد، پروين در رختکن يکسري فحش داد و گفت: نصف شما را نميخواهم، برويد دنبال تيم بگرديد.
* بعد از قهرماني با پاس در ليگ برتر به پرسپوليس برگشتم و سفيد امضا کردم چون هم ديوانه بودم هم عاشق.
* من زودتر از حاشيه به دنيا اومدم و عاشق حاشيه بودم.
* قبل از جام ملتها در اردوي تيم ملي يکي، دو بار آمدم سر تمرين، آقاي مايليکهن سرمربي تيم ملي پرسيد چرا دير آمدي؟ گفتم خواب موندم. بعد مايليکهن گفت عابديني شماها را پررو کرده. من هم در جواب او گفتم شما پررو شدي که يکشبه سرمربي تيم ملي شدي. بعد از اين جر و بحث، مايليکهن گفت: ساکت را جمع کن و برو. البته من اشتباه کردم و بايد احترام سرمربي تيم ملي را نگه ميداشتم.
* دوراني که در استيلآذين حضور داشتم به هر نحوي ميخواستيم به ليگ برتر صعود کنيم که لحظات آخر خدا يقه ما را گرفت.
* در استيلآذين همه نوع کارهاي غيراخلاقي بود؛ خريد داور، خريد بازيکنان حريف و سحر و جادو!
* مثلاً به گلر شموشک پول دادند، به هر سمتي توپ را ميزديم، او به طرف ديگري شيرجه ميزد. يا مدافع تراکتور که بيدليل دقيقه 10 بازي جوري بازيکن ما را زد که اخراج شد.
* به تدارکات ما ميگفتند در چهار گوشه زمين دعا چال کند.
* در حياط هتل استقلال به داور 100ميليون پول دادند تا ما بازي را نبازيم ولي آخرش باختيم. به داور گفتيم قرار نبود بازي را ببازيم، گفت: در محوطه جريمه نخوردين زمين تا پنالتي بگيرم. بعد از اينکه فيلم بازي را ديديم، متوجه شديم حق با داور است!
* همه خيانتکاران مثل مهدي هاشمينسب و علي انصاريان دوستهاي صميمي من بودند.
* به خاطر شهرآورد سه بار تاريخ عروسي خودم را عوض کردم.
* وقتي بلاژويچ، برومند و هاشمينسب را اخراج کرد، من هم ساکم را جمع کردم و اردو را ترک کردم. البته اشتباه کردم چون اين کار من هيچ کمکي به دوستانم نکرد.
* بازي با بحرين غيرعادي بود، مثلاً تا 2 صبح به بازيکنان آزادي دادند و گفتند هرکس هر چيزي که دوست دارد، بخورد.
* قبل از بازي با بحرين به بلاژويچ گفتند نبريم بهتر است. بعضيها دوست نداشتند به جام جهاني برويم.
* بعد از بازي با بحرين قرار بود به برنامه 90 برويم ولي صفاييفراهاني به من گفت: به نفع خودت است که نروي. اگر آن شب به 90 ميرفتم، اين حرفها را آنجا ميزدم.
* در يکي از بازيها که مربي تيمهاي پايه پرسپوليس بودم، به داور لگد زدم و دو تا فحش هم به فغاني دادم. همان شب عليرضا فغاني به من زنگ زد و گفت چرا به من فحش دادي؟ گفتم چون سردسته همه اين داورها تو هستي.
* در يکي از بازيها کارتهاي آقاي ممبيني را انداختم در پيست و گفتم اگر جرأت داري اخراجم کن. اميدوارم ممبيني مرا حلال کند.
* حق بانوان است که به ورزشگاه بيايند و مطمئن هستم بعد از ورود خانمها جو خوبي ايجاد خواهد شد.
* کريمي و کيروش هر دو آدمهاي احساسي هستند.
* کيروش را دوست دارم ولي بعضي اوقات حرفهاي او پرخاشگرانه است.
منبع: khabaronline.ir