بزرگنمايي:
چه خبر - 11 گريم سنگين و عجيب سينماي ايران
هنر چهرهپردازي در سينماي ايران، طي ساليان اخير، برخلاف بسياري از گرايشهاي هنري اين صنعت، نتوانست رشد و پويايي خاصي را به خود ببيند. مهمترين سند اين مدعا را يا بايد در نبود جوانان متخصص اين رشته عنوان کرد و يا در عدم شکل گيري يک گريم خاص طي ساليان اخير از سوي افراد جديد. هنوز هم بهترين گريمهاي فيلمهاي سينماي ايران در انحصار چهره پردازاني است که از قديم الايام در اين رشته فعاليت داشتند و کمتر مواقعي است که ميبينيم يک چهرهپردازي قابل توجه از سوي فردي خارج از اين دايره شکل ميگيرد.
نکات مهم در آسيبشناسي گريمورهاي جوان:نخست آنکه اساتيد چهرهپردازي در سينماي ايران، چندان رغبتي به برگزاري کلاسهاي آموزشي براي نسل جوان ندارند و حتي برخي از آنها، اين نکته را به صراحت اعلام ميکنند.
نکته دوم نيز به اشتغال مداوم اين اساتيد در پروژههاي سينمايي برمي گردد که عملا زمان را براي برگزاري برنامههايي از اين دست، از آنها ميگيرد.
نکته سوم که شايد چندان مستند نباشد، شمار علاقمندان به اين رشته از سينما، کمتر از ساير رشتههاي ديگر است که ما نميتوانيم خروجي آن را به صورت ورود يک نسل تازه به اين رشته مشاهده نمائيم.
از هر روي، مشکل هر چه که هست، هنر چهرهپردازي در سينماي ايران، محتاج ورود نيروهاي تازه نفس است. اين سطور، مقدمهاي شد براي اينکه بخواهيم سنگينترين گريمهاي سينماي پس از انقلاب را معرفي کنيم. با اين توضيح بسيار مهم که ملاک براي تشخيص گريمهاي سنگين، نام بازيگران و سابقه حضور آنها در سينما نيست و اين که، بيشتر تلاش شده تا بازيگراني که گريمهايي سنگين و تکنيکي (به لحاظ تغيير بافت ميميک صورت) داشتند و تايم بيشتري در فيلم حضور داشتند در اين فهرست قرار بگيرند.
اکبر عبدي
سال هاست به او لقب «مرد هزار چهره» سينماي ايران را دادهاند. بازيگري که به دليل ميميک فوق العاده خاص صورت و سرش، تقريبا تمامي گريمها به روي صورت و سر او جواب ميدهد.عبدي در زمينه گريم پذيري، با اختلاف قابل توجهي در صدر بازيگران سينماي ايران قرار دارد. صورت گرد و گوشتي عبدي بدون آنکه لک و پيس و نشان و خالي داشته باشد در کنار کم مو بودن اين بازيگر، سبب شده تا هم گريمهاي متفاوت، به روي صورت او بنشيند و هر بر روي سر او. عبدي تاکنون بيش از 30 نقش با گريم فوق العاده سنگين بازي کرده است و جالب آنکه، در تمامي اين فيلمها، نقشهاي کليدي را ايفا کرده است و توانسته رکوردهاي خود را در هر يک از اين نقشها با آن گريمهاي سخت، به خوبي حفظ نمايد. مطمئنا در کنار ميميک خارق العاده عبدي، تاثير گريمور متبحري چون «عبدالله اسکندري» در طبيعي و زنده بودن آن گريمها، انکار نشدني است.
گريم هاي متفاوت اکبر عبدي توسط عبدالله اسکندري
اسکندري در فيلم «مادر»، چهره و اندام عبدي را در شمايل فردي با نقصان ذهني خلق کرد تا جايي که خود اسکندري، اين گريم را بينقصترين کار تمام عمر سينمايي خود ميداند. در «آدم برفي»، نخستين مرد زن نماي تاريخ سينماي بعد از انقلاب ايران را با تبحري مثال زدني خلق ميکند، در «دزد عروسکها»، کاراکتري داراي هيبت کودکانه يک بدمن ساده لوح را به درستي با گريمش به مخاطب منتقل کرد و... عبدي و اسکندري تاکنون در بيش از 10 پروژه سينمايي با يکديگر همکاري داشتهاند؛ پروژههايي که هر کدامشان، تصويري جديد از عبدي به مخاطبان معرفي کرد.
مرحوم حسن فتحي
مرحوم «حسن فتحي» نيز تقريبا در همان شمايل خارق العاده ميميک صورت، در رتبه پائينتر از عبدي قرار دارد. همينطور هم شد که او توانست حداقل 10 گريم سنگين و جديد را روي صورت و سر خود ببيند.
گريم هاي متفاوت حسن فتحي توسط عبدالله اسکندري
مهمترين اين گريمها به نقش «عمروعاص» در سريال امام علي (ره) مربوط ميشود که «عبدالله اسکندري» توانست با تبحري مثال زدني، زيرکي اين شخصيت تاريخي را در وراي يک شکم بزرگ و يک گريم صورت باورپذير، براي مخاطب تداعي نمايد.
مرحوم خسرو شکيبايي
مطمئنا سومين رتبه گريمهاي سنگين در بين بازيگران سينماي ايران، از آن «خسرو شکيبايي» است که به دليل توانمنديهاي فردي بينظيري که در خلق شخصيتهاي مختلف داشت، کارگردانان بسياري از او درخواست داشتند تا نقش کليدي فيلمشان را بازي کند و صد البته، تنوع اين نقشها سبب ميشد که گريمهاي بسياري روي صورت او اتود زده شود. شکل گريمها در شکيبايي، برخلاف دو بازيگر ديگر، تنها در صورت خلاصه ميشد و بنابراين، معدود گريمهايي است که روي سر و موي او زده شده. طبعا گريمهاي متفاوت و چندگانه او در سريال «روزي روزگاري» در هيبتهاي مختلف و فيلم «دختري به نام تندر»، گيراتر و سنگين از ديگر گريمهاي سنگين اوست که تا به امروز نيز عجيب به نظر ميرسند.
گريم هاي متفاوت مرحوم خسرو شکيبايي
نکته جالب توجه در مورد هر دو اين گريمها، حضور «عبدالله اسکندري» است که توانست چهرههاي زمختي از اين بازيگر در قالب آن نقش نشان دهد. البته اين بازيگر يک گريم فوق العاده وحشتناک با سر و صورت کاملا سوخته نيز دارد که مطمئنا اگر ساعتها به اين عکس خيره بمانيم متوجه نميشويم که اين گريم فوق العاده، متعلق به صورت خسرو شکيبايي است. متاسفانه نام فيلم يا سريال و نام گريمور حرفهاي اين کار در جايي ذکر نشده است و شايد تنها يک اتود بوده که هيچگاه جلوي دوربين نيامده است.
عزت الله انتظامي
آقاي بازيگر، در طول نزديک به 5 دهه فعاليت بازيگرياش، گريمهاي مختلفي را به خود ديده است اما سنگينترين گريم اين بازيگر، در نقش قربان سالار فيلم «بانو» رقم خورد. پيرمرد بيسواد اما زبر و زرنگ و مفت خوري که با آن لهجه شيرين آذرياش، يک تنه بار کميک فيلم را به دوش کشيد و البته، نقش قابل توجهي در تدوين حلقههاي درام در اين فيلم داشت. «عبدالله اسکندري» در کنار «اکرم نويدي»، کار چهرهپردازي اين فيلم را انجام داد.
عزت الله انتظامي
وجه غالب در چهرهپردازي قربان سالار، شکل گريم چشم چپ اوست که اين شکل چهرهپردازي، در کنار خلاقيتهاي فردي آقاي بازيگر نظير گويش و ادبيات خاص او و لنگ زدن، سبب حيات دراماتيک اين نقش شد و يکي از بهترينهاي ايفاي نقش انتظامي در طول ساليان متمادي حضور او در سينما و تلويزيون محسوب ميشود.
رضا کيانيان
احساس ميشود اجراي گريم بر روي صورت «رضا کيانيان» کمي سخت باشد. وجود خال و شکل بيني او اجازه نميدهد که هر گونه گريمي روي صورت اين بازيگر جواب دهد.اما با اين حال، اين بازيگر توانمند، در فيلم «يک تکه نان» کمال تبريزي در سه شمايل متفاوت ظاهر ميشود که شمايل پيرمرد سوم اين فيلم، که احساس ميشود فردي نابيناست، گريمي خارق العاده از سوي مجيد و عبدالله اسکندري دارد و تقريبا اگر مخاطب، اطلاعاتي از اين فيلم نداشته و پيش زمينهاي راجع به اين گريم کيانيان نداشته باشد، تقريبا ميتوان گفت محال است بتواند تشخيص دهد که او کدام بازيگر است.
رضا کيانيان با گريم هاي متفاوت
فارغ از اين فيلم عارفانه و شاعرانه تبريزي، کيانيان در سريالهاي «معصوميت از دست رفته» و «مختار نامه» نيز گريم بسيار سنگيني را روي صورت و سر خود ميبيند که شاهکارهاي ديگري از عبدالله اسکندري هستند.
مصطفي زماني
به جرات ميتوان گفت اين بازيگر جوان سينماي ايران، سنگينترين گريم را در بين بازيگران مرد دهه 90 تجربه کرده است.
مصطفي زماني با گريم هاي متفاوت
او در فيلم «پريناز» که هنوز به اکران عمومي نرسيده است، زير دست «بابک اسکندري» رفت و چهرهاش تماما تغيير يافت. شکل دندانهايش عوض شد و حتي رنگ پوست و حالت چشمان و بيني و موي او تغيير کرد. اطلاعات چنداني از اين نقش خاص منتشر نشده است اما اين گريم، از آن دست گريمهايي است که نميتوان گفت در زير آن، چهره کدام بازيگر نهفته شده است.
محمود بصيري
بازيگر اپيزود دوم فيلم مخملباف، يکي از بهترين و حرفهايترين گريمهايي است که «عبدالله اسکندري» انجام داده. در اين اپيزود، «محمود بصيري» در نقش يک پيرزن ظاهر شده، بدون آنکه کسي متوجه اين حقيقت شود.
محمود بصيري
در اين گريم چندلايه، حالت تمامي اعضاي صورت بصيري، به جز چشمان او تغيير پيدا کرد و يکي از بهترين گريمهاي تاريخ سينما را خلق نمود.
مهدي فقيه
«مهدي فقيه» در سکانس نخستين فيلم «ملک سليمان»، هم بازي قابل توجهي دارد و هم گريم منحصر به فرد او، همخواني بسياري با شخصيت و بازي اين بازيگر توانمند دارد.
مهدي فقيه
«سعيد ملکان»، با تبحر مثال زدني خود، توانست با چهره پردازيهايي قابل توجه، نقش بيبديلي در باورپذيري شخصيتهاي تاريخي اين فيلم داشته باشد.
محسن تنابنده
تنابنده با وجود اينکه چند سالي است به جرگه بازيگران وارد شده، اما انگار گريمها، به خوبي روي سر و صورت او جواب ميدهد. فارغ از گريمهاي خوبي که در سريالهاي «شاهگوش» و «پايتخت» روي صورت او جواب داد، نميتوان از گريم قابل توجه وي در فيلم «لامپ 100» يا سريال شبکه خانگي «ابله» چشم پوشي نمود. «عبدالله اسکندري» در فيلم «سعيد آقاخاني» تصوير جديدي از اين بازيگر مستعد به نمايش گذاشت که نمايهاي از آشفتگيهاي روحي و ذهني آن کاراکتر بود که اين حالت تزلزل، به درستي در گريم بازيگر هويدا ميشود و کمک بزرگي به تکميل شدن نقش به لحاظ بصري مينمايد.
محسن تنابنده با گريم هاي متفاوت
«مجيد اسکندري» هم در سريال شبه خانگي «ابله» که قرار است چند هفته ديگر منتشر شود، با گريمي متفاوت و جديد، تصوير جالبي از تنابنده نشان داده که در نگاه اول محال است بتوان چهره واقعي اين بازيگر را حدس زد. به نوعي ميتوان اين گونه ادعا نمود که پس از اکبر عبدي و محمود بصيري، اين گريم، حرفهايترين گريمي است که يک بازيگر مرد را زن ميکند.
حامد بهداد
مطمئنا سنگينترين گريم جوان عاصي اين روزهاي سينما، به نقش او در فيلم «شبانه روز» بر ميگردد. «سودابه خسروي» به عنوان طراح چهرهپردازي اين فيلم، از حامد بهداد، تصوير يک نقاش عجيب ميآفريند که ريش و مويي کاملا سفيد دارد و بالکل چهره اين بازيگر را تغيير ميدهد.
حامد بهداد با گريم هاي متفاوت
البته در کنار اين گريم جالب توجه، بهداد، نقش نقاشي را بازي ميکند که دچار آرتروز گردن است و نميتواند سرش را به درستي بالا بگيرد و همواره سرش پائين است و به شکل عجيبي هم حرف ميزند. اين گريم دلنشين در کنار خصيصههاي اجرايي نقش سبب شد تا اين کاراکتر، يکي از سختترين نقش آفرينيهاي بهداد تاکنون محسوب شود.
شهاب حسيني
حسيني به شکل مستمر از سال 77 در تلويزيون و 80 در سينما مشغول به فعاليت بوده و نقشهاي متعددي را ايفا کرده است. نکته قابل توجه درباره نقشهاي او آن است که شکل گريمهاي حسيني در اين فيلمها و سريالها، تقريبا شبيه به يکديگر بوده و صورت او پذيراي گريم چندان سنگين و متفاوتي نبود. در يکي از فيلم هايش، 40 گريم مختلف را تست کرده و گويا قرار است به همين دليل، نام خود را در کتاب رکوردهاي گينس ثبت کند.
شهاب حسيني با گريم هاي متفاوت
«سعيد ملکان» مسئوليت بسيار سنگيني در اين فيلم داشته چرا که ميبايست حسيني را در قالب شخصيتهايي چون شيخ صنعان و سقراط و سهروردي و مولانا تا چه گوارا و راجر واترز و نيوتن و سي و چند شخصيت ديگر در ميآورد که اين کار، فارغ از وقت بسياري که ميطلبيد، ظرافت و دقت زايد الوصفي را نياز داشت چون گريمها قرار بود بر مبناي تصاويري حقيقي شکل بگيرند. با اين حال، سنگينترين گريمها بر روي سر و صورت شهاب حسيني در نخستين فيلم بلند سينمايياش که کارگرداني کرد، شکل گرفت.
منبع: cinemapress.ir