بزرگنمايي:
چه خبر - پنه لوپه کروز: وقتي هنرپيشه باشي، خيلي ساده نيست هر صحنهاي را بازي نکني
قبل از شروع گفتوگو وضعيت مشخص ميشود؛ «لطفا سؤال شخصي نپرسيد». اين را کاترينا بايوناس، مدير برنامههاي پنهلوپه کروز، ميگويد. عجيب است! چطور ميشود از بازيگري که سال ٢٠١٤ از سوي مجله «اسکيره» بهعنوان جذابترين هنرپيشه دنيا برگزيده شده، سؤال شخصي نپرسيد؟ چطور ميشود درباره خاوير باردم، همسر پنهلوپه که با هم يکي از عاشقانهترين زوجهاي هنري دنيا را تشکيل دادهاند، نپرسيد؟
اصلا چه شده که پنهلوپه کروز اين شرط را براي خبرنگاران مختلف ميگذارد که در گفتوگوها از او سؤال شخصي نپرسند؟ زندگي براي اين هنرپيشه لاتين در سن ٤٣ سالگي متفاوت شده است؛ او حتي از دنياي هاليوود هم فاصله گرفته و نزديک مرزهاي خداحافظي از دنياي سينما و دور از فرش قرمز معروف سينماي آمريکا، تصميم به اداره زندگياش گرفته است.پنهلوپه حالا فقط فيلمهايي را بازي ميکند که قلبش به او دستور ميدهد و حاضر نيست هر سناريويي را بپذيرد. با همين سختگيريها بوده که در نقش دوناتلا ورساچه بازي کرده است؛ در سريال «داستان جنايي آمريکايي» که از ژانويه امسال سري جديدش به نمايش درآمده است. او با وسواس زيادي بازي در فيلم «پابلو دوستداشتني» (اسکوبار) را پذيرفته و کنار خاوير باردم بازي کرده است؛ فيلمي که روايتگر زندگي پابلو اسکوبار است (باردم در آن فيلم نقش مافيايي را بازي ميکند و پنهلوپه هم نقش خبرنگاري را ايفا ميکند که عاشق او ميشود).
سرانجام هم که پنهلوپه تصميم گرفت در آخرين فيلم سينمايياش در «تودوس لو سابن» (همه ميدانند) اثر تازه اصغر فرهادي، کارگردان مستعد ايراني که فيلم خاطرهانگيز «جدايي...» را ساخته است، کار کند؛ فيلمي که او دوباره کنار خاوير باردم بازي ميکند.
«نوع زندگي امروزيام باعث شده بيش از گذشته به نقشهايي که قرار است بازي کنم، فکر کنم. وقتي آدم بداند بعد از فيلمبرداري و شب که به خانه ميرسد زندگي آرام و باثباتي انتظارش را ميکشد، ميتواند با فراغ بال بيشتري در نقشهايش فرو برود».
پنهلوپه حرفهايش را با اين جملات شروع ميکند و در ادامه ميگويد:
«زماني فکر ميکردم بايد از تجربيات شخصياي که به دست ميآورم در نقشهايي که بازي ميکنم، استفاده کنم. اينطوري همهچيز را با هم قاطي ميکردم. حالا اما براي خودم حدومرز تعيين کردهام؛ يک طرف دنياي خيالي و فيلم است و طرف ديگر واقعيت. وقتي سر فيلمبرداري هستم تمام توانم را به کار ميگيرم ولي بهمحض اينکه کار فيلمبرداري تمام ميشود، به زندگي طبيعي خودم برميگردم».
پنهلوپه حالا دلمشغولي ديگري هم دارد: فرزندانش. «بايد مواظب بچههايم باشم و از آنها مراقبت کنم.»
آنها درخواستي ندارند که در معرض ديد رسانههاي مختلف باشند پنهلوپه، لونا و لئوناردوي چهار و هفت ساله را دارد که تحول زيادي در زندگياش به وجود آوردهاند.
«من آدمي هستم که نگران همهچيز ميشوم. حالا اين نگراني متوجه خودم است و برايش هم دلايل روشني دارم.مثل هر مادر ديگري هر تصميمي که قرار است در زندگيام بگيرم، با حضور فرزندانم ارتباط مستقيمي دارد.ديگر در هر فيلمي نميتوانم بازي کنم و فيلمهايم را با فکرکردن به فرزندانم انتخاب ميکنم: اينکه مکان و زمان فيلمبرداري کجا باشد و چقدر زمان ببرد. ضمن اينکه ديگر نميتوانم هر نقشي را بازي کنم و هر پيامي را به مخاطب بدهم. حالا ديگر مسئوليت دارم».
بااينحال، وقتي هنرپيشه باشي، خيلي ساده نيست هر صحنهاي را بازي نکني. در «پابلو دوستداشتني» به نظر ميرسد فيلمبرداري بعضي از صحنهها به دليل هيجان و احساسات زيادي که در آن وجود داشته، کار سختي است. خاوير باردم براي بهتر فرورفتن در نقشش مجبور شده از پروتزهاي مصنوعي استفاده کند تا صورتش را زمختتر نشان دهد. حالا چه اتفاقي ميافتد وقتي به مرد زندگي کروز چهره و زندگي تبهکارانهاي ميدهند؟ «بعضي وقتها به خودم ميگفتم اگر بتوانيم از بعضي از صحنههاي اين فيلم با موفقيت عبور کنيم، کار مهمي کردهايم».
«پابلو دوستداشتني» تنها فيلم پنهلوپه با باردم نيست؛ اين دو در فيلم «همه ميدانند» اصغر فرهادي هم دوباره کنار هم قرار گرفتهاند. طوري که انگار ديگر براي پنهلوپه بازيکردن کنار خاوير راحتتر شده است.
«راستش را بخواهيد نميتوانم بگويم بازيکردن کنار خاوير سادهتر يا سختتر از بازيکردن کنار بقيه هنرپيشههاست. براي من فرقي نميکند. زمان فيلمبرداري همان اضطراب و نگراني هميشگي را دارم، درست مثل اين است که ميخواهم اولين فيلم سينماييام را بازي کنم. وقتي آدم سراغ اين شغل ميآيد، مدام با چيزهاي جديد روبهرو ميشود. بههرحال همين قدر که اين حرفه ميتواند تعادلت را به هم بريزد، ميتواند مهيج هم باشد».
پنه لوپه کروز: آدم دلش ميخواهد براي اصغر فرهادي از جان و دل مايه بگذارد
پنهلوپه بااينحال هنوز هم صحنههايي را بازي ميکند که آدم را نگران سلامتياش ميکند؛ در همين فيلم «همه ميدانند» اصغر فرهادي، کار به جايي ميکشد که مجبور ميشوند براي پنهلوپه آمبولانس خبر کنند؛ چون او در آستانه بيهوششدن بود. خودش نميخواهد زياد به اين موضوع بپردازد؛ ولي براي کارش دليل مشخصي دارد: «اصغر انسان فوقالعادهاي است. آدم دلش ميخواهد دلوجانش را براي او بگذارد. بعضي وقتها حتي از دلوجان هم بيشتر... ».
وودي آلن که در «ويکي کريستانا بارسلونا» با پنهلوپه کار کرده، دربارهاش ميگويد:
«نميتوانم از روبهرو به او نگاه کنم؛ چون بسيار شکننده است».
پدرو آلمودار که پنهلوپه او را «عمو پدرو» خطاب ميکند، هم درباره اين هنرپيشه ميگويد:
«پنهلوپه آدمي بسيار احساسي است. او خوششانس است که شغلي را برگزيده که ميتواند صحنههاي بسيار بديعي را براي يک شخصيت عادي به وجود بياورد. اگر نخواهيم بگوييم بيش از اندازه رنج ميکشد، بايد بگوييم رنج بسيار زيادي را تحمل ميکند».
حالا آيا پنه لوپه کروز به خاطر همين احساسات زياد و شکنندهبودنش است که تصميم گرفته به کشور محل تولدش برگردد؟
«اسپانيا را دوست دارم. مادريد را دوست دارم. در خيابان مردم خيلي خوشرو و خونگرم هستند. در لسآنجلس وقتي مجبور ميشوي همه مسير را با ماشين بروي، بين تو و شخصيتها فاصله زيادي ميافتد».
دلايل پنه لوپه کروز براي بازي در اسپانيا
او براي اصرار بازيکردن در شهر مادريد يا اسپانيا دلايل خاصي دارد. احتمالا به خاطر همين دلايل است که اصغر فرهادي هم آخرين اثرش را در اسپانيا فيلمبرداري کرده تا اين هنرپيشه را در فيلم داشته باشد. پنهلوپه نياز زيادي دارد تا کنار انکارنا، مادر و الگوي زندگياش باشد؛ زني قوي و خودساخته که در يکي از محلههاي مادريد آرايشگاه و سالن زيبايي دارد. ديگر دليلي که پنهلوپه را وابسته به مادريد کرده، حضور خواهرش مونيکا است؛ اما اين هنرپيشه ميگويد دلايل ديگري هم دارد: «به خاطر دوستانم هم هست. من ارتباطم را با دوستان ١٤سالگيام هنوز حفظ کردهام!».
بازگشت به اسپانيا براي او شبيه به بازگشت به اصل خويش است؛ درست مثل اينکه يک جنگجو پس از مدتها ماجراجويي فرصتي براي استراحتکردن به دست ميآورد. پنهلوپه اتفاقا خيلي زود و در سن ١٦سالگي کارش را با بازي در تلويزيون و سينماي اسپانيا شروع کرد. اوايل دهه ٢٠٠٠ بود که او راهي هاليوود و تبديل به يک ستاره بينالمللي شد. او در فيلمهاي زيادي که با بودجههاي هنگفتي ساخته ميشدند، بازي کرد تا اينکه داستان عاشقانهاش با تام کروز به وجود آمد؛ بااينحال عشق به اسپانيا براي او بالاتر از بقيه عشقهايش بود و اين آلمودار بود که پنهلوپه را «نجات» داد. پدرو براي بازي در فيلم «بازگشت» که سال ٢٠٠٦ اکران شد، پنهلوپه را دوباره احيا کرد.
سال ٢٠٠٩، وودي آلن او را در فيلم «ويکي کريستانا بارسلونا»، اسپانياييترين فيلم اين کارگردان مشهور، بازي داد که برايش اسکار بهترين نقش دوم را به همراه داشت. چه خوشيمن بود اسپانيا! در زمان فيلمبرداري او با خاوير باردم آشنا شد که سال ٢٠١٠ با هم ازدواج کردند. چرخه با تولد فرزندان اين دو کامل شد تا ارتباط پنهلوپه با کشور، خانواده و اصالتش استحکام بيشتري داشته باشد.
منبع: روزنامه شرق