بزرگنمايي:
چه خبر - دو ديدگاه کاملا متفاوت نسبت به حضور داعش در پايتخت 5
قسمتهاي پاياني سريال پايتخت در حالي آخرين قسمتهاي خود را پشت سر مي گذارد که واکنشهاي متفاوتي به همراه داشته است. روايت ها از اين سريال پربيننده و سکانسهاي مربوط به جنگ و داعش به قدري متفاوت است که برخي آن را مصداق بارز ارزشمندي سريال و برخي وصله ي ناچسبي به اين سريال تلويزيوني مي بينند.
شوکي که پايتخت به تماشاگران وارد کرد
روزنامه شهروند به قلم حميدرضا عظيمي نوشت:
قسمت ١٧ اين سريال که شنبهشب پخش شد، برخي از مردم را شوکه کرد. ميزان خشونت در اين قسمت بهحدي بود که از همان ساعات ابتداي پس از پايان نمايش، فضاي مجازي پر شد از واکنشهايي به اين موضوع.
دکتر محسن احمدي مي گويد:
وقتي به طور طبيعي شما انتظاري از يک موضوع داريد و انتظارتان ١٨٠ درجه تغيير ميکند، دچار شوک ميشويد. طبيعي است شما وقتي با اعضاي خانواده از کوچک و بزرگ دور هم جمع ميشويد و انتظار فضاي مفرحي را داريد و ناگاه خندههايتان به بهت يا گريه تبديل ميشود، دچار شوک عصبي ميشويد. البته اين شوک در همه يکسان نيست و بسته به ويژگيهاي روحي و رواني و جسمي افراد متفاوت است اما وجودش را کسي نميتواند انکار کند.
به هر روي بايد پذيرفت نمايش سفاکيهاي داعش در سريال پايتخت يا هر سريال ديگري ميتوانست تبعاتي چنين به بار نياورد. اين يک اتفاق عادي ميتوانست باشد؛ به شرطي که سريال از همان ابتداي کار وعده آن را يا حداقل هشدارش را به تماشاگرش داده بود. مثل اتفاقي که اين روزها در سينما شاهديم. همين روزها همزمان با پايتخت در سينماهاي کشور فيلم به وقت شام هم روي پرده است که در قياس با پايتخت صحنههاي به مراتب خشنتري دارد؛ اما کسي براي اين خشونت معترض آن فيلم نميشود و فوق فوقش لزوم ردهبندي سني تماشاگران را برايش يادآوري ميکنند که در به وقت شام تأکيد شده فيلم براي مخاطب بالاي ١٢سال ساخته شده است اما پايتخت يک سريال خانوادگي با مايههاي کميک است که به ناگهان با نمايش تکاندهندهترين تصاوير بسياري از تماشاگرانش را شوکه کرده است.
آيا اين يک اتفاق عادي ست؟
حالا سوال اين است فارغ از اينکه صحنههاي هراسآور داعش در سريال پايتخت آيا دستاوردي درخور داشته يا نه؛ اما اين نکته که در مهمترين ساعات اوج برنامههاي تلويزيوني، در مهمترين سريال روي آنتن که تمام گروههاي سني بيهيچ انتخابي پاي آن مينشينند، خشنترين صحنههاي ممکن بيهيچ هشداري به نمايش درميآيد، موضوعي است که مورد اعتراض خيليها قرار گرفته است. بسياري از کارشناسان با يادآوري اينکه آيا اين يک اتفاق عادي است که دختران و پسران نوجوان اين مرزوبوم هيولاهايي را تماشا کنند که به دختربچه ١٢ساله هم رحم نميکند و او را يک حوري از بين انبوه حوريهاي بهشتي مينامد که قاعدتا به پاداش جهادش بايد در خدمت هيولا باشد، اين پرسش را مطرح کردهاند که آيا اين تساهل فقط در مورد سوريه و داعش اتفاق ميافتد يا اينکه ديگر سريالها هم از موهبت پخش بيسانسور مواردي اينچنيني بهرهمند خواهند شد؟
روي ديگر سکه واکنش ها به پايتخت 5
اما اين همه ي واکنش ها نيست، روي ديگر سکه تمجيد کيهان و جوان و به طور کلي رسانه هاي اصولگراست:
روزنامه اصولگراي کيهان نوشت:
با قسمتهاي آخر سريال، سري پنجم پايتخت همان چيزي شد که انتظارش ميرفت؛ يک مجموعه طنز سالم و مردمي که بازتابدهنده واقعيتهاي مهم و ملي هم هست.
تا قبل از اين هيچ سريالي درباره مسائل منطقه و داعش، توليد و پخش نشده بود. اين درحالي است که کشور ما اصليترين سد دفاعي در برابر هجوم گروههاي تکفيري بود و انتظار ميرفت که اين اتفاقات و به ويژه ازخودگذشتگيهاي مدافعان حرم در سريالهاي ما به نمايش در بيايد.
قسمتهاي پاياني سريال «پايتخت5» واکنشي به اين خلأ ناگوار بود. اين بار مردم، شخصيتهايي مثل نقي، هما، ارسطو، بابا پنجعلي و ... را در محاصره داعش ديدند. علاقه به اين کاراکترها باعث شد تا خود مردم نيز اين موقعيت وحشتناک را درک کنند. آنچه در اين سريال به نمايش درآمد تنها بازسازي بخشي از واقعيتهاي تلخي است که طي اين سالها در سوريه و عراق رخ داد، آن هم در قالب فيلم و نمايش. قطعا واقعيت، فاجعهبارتر و سياهتر از آن چيزي است که ما در آثاري چون «پايتخت5» و «به وقت شام» ميبينيم.
نکته مهم اين است که در «پايتخت5» صحنههاي جنگي بسيار سنجيده و حرفهاي به تصوير کشيده شدند. سکانسهاي جنگي در اين سريال، هم باورپذير و واقعي جلوه پيدا کردند و هم جذاب و ديدني بودند. فقط کافي است همان بخشي که نفربر حامل خانواده معمولي و يارانشان از کنار خودروي داعشيها عبور کرد را در نظر بگيريم که چگونه در عرض چند ثانيه، حس هراس و دلهره به مخاطب منتقل ميشد.
قسمتهاي پاياني سريال «پايتخت5» که به نجات عليآباديها منجر شد را ميتوان در حکم نجات و پايان توأم با درخشش اين سريال نيز دانست.
اگر مي خواهيد بيشتر بدانيد : وقتي سريال پايتخت باعث دل پيچه مخاطبان شد
منبع: روزنامه شهرند و روزنامه کيهان