بزرگنمايي:
چه خبر - روايت متفاوت از نحوه اعدام هويدا
«تاريخ ايراني» نوشت: «روزنامه کيهان فرداي آن روز در گزارشي ذيل تيتر «جزئيات تازه محاکمه و اعدام هويدا» نوشت: اميرعباس هويدا به دليل ارتکاب جرايمي چون افساد فيالارض، خيانت به ملت، شرکت مستقيم در فعاليتهاي جاسوسي به نفع غرب و صهيونيسم، قيام عليه امنيت و استقلال کشور با تشکيل کابينههاي دستنشانده آمريکا و انگليس، پرداخت درآمدهاي ملي حاصله از نفت به شاه سابق، فرح و ممالک وابسته به غرب و شرکت مستقيم در قاچاق هروئين در فرانسه ساعت 7:25 دقيقه ديروز اعدام شد.
کيهان در ادامه متن کامل محاکمه هويدا را به چاپ رسانده است. در اين گزارش آمده است: شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي تهران ساعت 2:30 دقيقه بعدازظهر ديروز با تلاوت آياتي از کلامالله مجيد رسميت يافت و اميرعباس هويدا که يک شلوار مخمل کرم رنگ و کت «جير» به تن داشت با قيافهاي مغموم در برابر قضات دادگاه قرار گرفت. در سالن دادگاه، حدود 50 تماشاچي، خبرنگار، عکاس و فيلمبردار حضور داشتند و سکوت محض، فضاي دادگاه را فرا گرفته بود. هويدا پس از ورود به دادگاه، در حالي که سعي ميکرد خونسردي خود را حفظ کند با رييس و اعضاي دادگاه، سلام و احوالپرسي کرد و سپس در جايي که براي او معين شده بود نشست.
ابتدا رييس دادگاه با اشاره به اولين جلسه محاکمه هويدا که پيش از عيد تشکيل شد و بنا به درخواست متهم به عنوان تنفس معوق ماند، گفت: آقاي هويدا، شما در جلسه قبل از چگونگي اتهامتان مطلع شديد و در پاسخ به اتهامات وارده، سيستم حاکم بر جامعه را مقصر دانستيد. جلسه امروز، ادامه همان جلسه است. براي آن که بار ديگر از اتهاماتي که به شما نسبت داده شده است آگاه شويد و از خود دفاع کنيد نماينده دادسراي انقلاب اسلامي مجدداً کيفرخواست صادره از سوي دادستان را جهت شما ميخواند.
آنگاه، نماينده دادسراي انقلاب اسلامي به قرائت کيفرخواست پرداخت و طي آن هويدا را مفسد فيالارض و خائن به ملت دانست. دادستان همچنين گفت: آقاي هويدا، در حکومت 13 ساله خود نه تنها به ملت خيانت کرديد، بلکه باعث شديد که اجنبي بر سرنوشت ملت ما حاکم شود. در زمان صدارت شما کشاورزي ايران به نابودي کشيده شد و صنعت که بايستي روز به روز رونق ميگرفت، تبديل به صنعت مونتاژ شد که از کشورهاي سرمايهداري تغذيه ميکرد.
نماينده دادستان ادامه داد: با برنامههاي طول صدارت شما آزادي از ملت ايران سلب شد و فضاي کشور ما را خفقان و سانسوري احاطه کرد که بر اثر آن هيچ کس قادر نبود حرفهايش را بزند و نويسندگان و روزنامهنگاران ناگزير بودند حقايق را به نفع رژيم شاه سابق که شما عامل اجراي فرامين و دستورهايش بوديد، تحريف کنند.
هويدا در پاسخ اظهارات نماينده دادستان در دفاع از خود گفت: ما در سيستمي بوديم که همه کس در آن سيستم در خدمت رژيم بودند. هر برنامهاي که دولت مجري آن بود به وسيله گروهي که به عنوان کارشناس در وزارتخانهها بودند طرحريزي ميشد و به وسيله وزير آن وزارتخانه به دولت پيشنهاد ميشد. دولت هم آن را يا تصويب ميکرد و يا تصويب آن را به مجلسين واگذار مينمود. در آن سيستم به عقيده من، مجلس سنا و شوراي ملي بودند که نميبايست قوانين ضد مردمي را تصويب ميکردند. اگر دولت، خلاف قانون عمل ميکرد اين وظيفه رييس ديوانعالي کشور بود که به دولت بگويد فلان عمل، خلاف قانون است.
رييس دادگاه در پاسخ به اظهارات هويدا گفت: شما به عنوان نخستوزير يک کشور داراي مشاوراني بوديد که فقط يکي از آنها بهترين حقوقدان اين مملکت بود و ظرف 24 ساعت با حکم شما به رياست ديوانعالي کشور برگزيده شد. آيا اين شخص که از دوستي صميمانه شما هم برخوردار بود نگفت که کارتان، بر خلاف قانون است؟
هويدا: اولاً آن شخصي را که ميگوييد بعدها سناتور شد و ظرف 24 ساعت رييس ديوانعالي کشور نشد، علاوه بر آن، آنها چيزي نميگفتند. وقتي که مثلاً سالروز ششم بهمن بود همه ميآمدند و در اين جشن شرکت ميکردند.
رييس دادگاه: آنها را به اين قبيل مراسم ميبردند، نه آن که آنها شرکت ميکردند.
هويدا: بله، آنها را ميبردند ولي بالاخره حاضر ميشدند و براي آن سيستم، تظاهرات ميکردند و آن سيستم را تاييد مينمودند. اگر ميگوييد من به عنوان نخستوزير بايد کنار ميرفتم و ادامه نميدادم حق با شماست. اگر من نميکردم کسي ديگر ميکرد.
در اين موقع نماينده دادستان با اجازه رييس دادگاه به سخن پرداخت و خطاب به هويدا گفت: اين که ميگوييد اگر من نميکردم کسي ديگر ميکرد، معنايش اين است که اگر امام حسين(ع) را فلاني نميکشت کسي ديگر ميکشت. اين پاسخ چيزي از اتهام شما نميکاهد.
هويدا: سيستم آن طور بود. من آن سيستم را به وجود نياورده بودم. قبل و بعد از من نخستوزيراني بودند که با آن سيستم کار کردند. من هم ادامهدهنده بودم نه به وجود آورنده.
نماينده دادستان گفت: آقاي هويدا! شما در جلسه قبل هم اين حرفها را تکرار کرديد و سيستم را مقصر دانستيد. دادگاه شما را محاکمه نميکند. سيستم را محاکمه ميکند که شما نماينده و مجري آن بوديد. در آن سيستم، ملت ناديده گرفته شده بود، کشور تحت نفوذ اجنبي بود. ساواک، جوانان و مبارزان را به طرز فجيعي شکنجه ميکرد و ميکشت. خيلي خلاصه بگوييم آيا آن سيستم به نظر شما درست بود که شما ادامه دهنده آن بوديد؟
هويدا: من از کارهاي ساواک هيچ اطلاعي نداشتم.
رييس دادگاه: اما رييس ساواک، معاون شما بود چطور ممکن است رييس از کارهاي معاونش اطلاعي نداشته باشد.
هويدا: من از طريق تشکيلات بينالمللي از شکنجههاي ساواک مطلع شدم. رييس ساواک، معاون من بود، ولي نه از من دستور ميگرفت و نه کارها را به من گزارش ميکرد. ساواک، سياست خارجي، سياستهاي اقتصادي و کشاورزي و غيره به وسيله مسئولان مستقيمش با پادشاه در تماس بودند و پادشاه، نظرات خود را ابلاغ ميکرد.
رييس دادگاه: پس شما چکاره بوديد؟
هويدا: من فقط هماهنگکننده بودم. من وقتي دانستم که در محکمه انقلابي اسلامي محاکمه ميشوم خوشحال شدم و دانستم که در اين محکمه عدالت هست. بنابراين سعي کردهام با شهامت و صداقت سخنم را بگويم. به همين جهت هم با جسارت ميگويم که اين گونه که شما صحبت ميکنيد انگار، من پادشاه بودهام و پادشاه نخستوزير. پادشاه طبق قانون اساسي، رييس قوه مجريه بود و ما همه حتي شايد شما هم از او اطاعت ميکرديم.
رييس دادگاه در اين موقع به هويدا گفت: دادگاه، هدفش از اين جلسات، رسيدن به حقايق است. اما شما حرفهاي گذشته را تکرار ميکنيد. اگر غير از آن، حرفهاي ديگري داريد بزنيد.
هويدا گفت: حرف ديگري غير از آن چه زدم ندارم. شما هم که ميگوييد وارد جزئيات نشويد. در کليات همينهاست که گفتم. فقط از جواناني که به وسيله ساواک شکنجه شدهاند ميخواهم مرا عفو کنند. من هم به وسيله ساواک توقيف و زنداني شده بودم.
هويدا افزود: اگر عمري کفاف دهد، کتابي خواهم نوشت که در آن ماجراهاي از شهريور 1320 تا آخرين روز صدارتم را تشريح خواهم کرد.
سپس رييس دادگاه سوال کرد حرف ديگري داري؟ هويدا گفت: نه.
و بدين ترتيب دادگاه وارد شور شد و پس از يک ساعت شور، هويدا را به عنوان مفسد فيالارض و خائن به ملت به اعدام محکوم کرد.
روايت متفاوت از نحوه اعدام هويدا
با وجود آن که روزنامههاي دوران انقلاب همگي از تيرباران هويدا در برابر «جوخه اعدام» سخن گفته بودند اما بعد از گذشت چند سال روايتهاي ديگري از چگونگي مرگ نخستوزير دوران پهلوي مطرح شد. از آن جمله ابراهيم يزدي وزير امور خارجه دولت موقت بود که روايتي ديگر دارد. يزدي چند سال پيش در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در خلال بيان خاطراتش درباره اعدام هويدا گفت: وقتي هويدا را از پادگان جمشيديه به مدرسه رفاه آوردند به من گفت که فلاني من حرفهاي زيادي دارم که بايد بزنم. اين خيلي طبيعي بود فردي که 14 سال نخستوزيري يک نظام را کرده است اطلاعات بسيار گستردهاي از درون نظام داشته باشد. پيشفرض من اين است که ميخواست راجع به نظام گذشته حرف بزند. من با توجه به اين که اطرافيان شاه يک عداوت خاصي با هويدا پيدا کرده بودند و به همين دليل او را به زندان انداخته بودند نگران بودم که در آن اتاقي که همه فرماندهان نظام قبل در آن بودند او را در آن اتاق خفهاش بکنند. بنابراين من در مدرسه رفاه يک اتاق ديگري را ترتيب دادم که هويدا را آنجا تنها نگهداري کنند. من به آقاي خميني گفتم که هويدا اسرار زيادي دارد. زماني ميشود که ما ميگفتيم خاندان پهلوي فاسد بودند و روابط کثيفي داشتند، خب ما مخالف بوديم و ميتوانستيم هر حرفي را بزنيم. اما نخستوزيري که 14 سال مسئول بوده است ميخواهد حرف بزند. بايد بگذاريم حرفش را بزند. آقاي خميني پيشنهاد من را پذيرفت. به خلخالي گفت همان جور که فلاني ميگويد عمل کنيد.
دکتر يزدي در جواب سوالي در مورد نحوه اعدام هويدا ميگويد: هنگامي که هويدا شروع کرد که بگويد در دوران 14 ساله زمامداري او به عنوان نخستوزير شاه چه اتفاقاتي افتاده است و خاطراتش را بيان بکند، رييس جلسه به دادگاه تنفسي کوتاه ميدهد. موقعي که هويدا به راهروي دادگاه ميآيد يکي از آقايان روحاني که آنجا بوده و من مايل نيستم الان اسم او را ببرم در راهرو با هفتتير کمري خودش او را ميکشد. بدين ترتيب آقاي هويدا را ميبرند روي صندلياش مينشانند و عکس بر ميدارند و حکم اعدامش را برايش قرائت ميکنند و بعد ميبرند. اصلا چنين چيزي نبود که اعدامش بکنند.
عباس ميلاني مورخ مقيم آمريکا نيز در کتاب «معماي هويدا» روايتي مشابه روايت يزدي را مطرح کرده است.»
منبع: isna.ir