چرا به نازنين بياتي مظلوم الآرتيستون و معصوم السلبرتيون مي گويند؟
چهارشنبه 15 فروردين 1397 - 5:46:38 PM
چه خبر - گفتگو با نازنين بياتي

آن بازيگر آينده دار، آن هنرش را کرده احتکار، آن خوش تيپ خوش پوش، آن با اراده و سخت کوش، آن صاف بدون اگزما، آن يکي از جذابيت هاي سينما، آن آکتور بااستعداد، آن درس خوانده در دانشگاه آزاد، آن ارسال کننده تسليت براي روزنامه، آن بازيگر نقش غزل در «رخ ديوانه»، آن کوچولوي نازنازي، آن کشف پرويز شهبازي، آنکه اگر بازيگر نبود شايد مي کرد خياطي، شيختنا و مولاتنا نازنين بياتي (کثرا... سيمرغها) از شباب سينما بود و کرامات و اشارات از سر و رويش مي باريد و هيچ بيات نبود. رحمه ا... عليها.
نازنين بياتي که نقش دختر قرباني اجتماعي و دانشجوي بي دست و پاي ساده دل را نيکو بازي مي کرد و از اين سبب «مظلوم الآرتيستون» و «معصوم السلبرتيون»ش گويند و در لطافت طبع بدان درجه است که چهره اش چون استيکر «لاک زدم» مي ماند. در خبر است که طراحي دکور مي کرد و صحنه مي آراست و صداپيشگي مي کرد و در منزلت مقامش همين بس که چون اولين بار جلوي دوربين رفت؛ نامزد سيمرغ بلورين شد و هرکه او را مي ديد درد دلش مي گرفت و مي گفت: «روزگار غريبيست نازنين» و غمخوار همه بود و حرف همه گوش مي کرد و اندرز مي داد و نصيحت مي کرد و در آخر مي گفت: «باز هم خودت مي دوني» اعلي ا... مقامها.
نازنين بياتي، از معدود بازيگران جواني به حساب مي آيد که در اولين نقش آفريني اش در سينما، موفق به کسب سيمرغ بلورين شده. او در سال 91 به خاطر بازي در فيلم «دربند» موفق به کسب اين افتخار شد و بعد از آن هم با ايفاي نقش در فيلم هاي مختلف از جمله «رخ ديوانه» ابوالحسن داوودي و «طعم شيرين خيال» کمال تبريزي روند رو به رشدش را ادامه داد.
در يکي از مصاحبه هايش گفته بود که مردم جلوه اي از من را ديده اند که جدي و معصوم است، در حالي که خودم اهل شيطنت و شوخي هستم. دوست داريم بيشتر از اين جنبه شخصيتي ات بدانيم. من در کل آدم پرانرژي هستم و اگر قرار باشد کاري انجام بدهم، خيلي دوست دارم به آن چيزي که مي خواهم خيلي زود برسم. مثلا وقتي دارم نقاشي مي کشم دوست دارم زود تمام بشود. حتي اگر لازم باشد 24 ساعت پاي آن بايستم انجامش مي دهم. ولي اصولا در نقش هايي که پيشنهاد داشتم يا بازي کردم اين ويژگي کم تر ديده شده. مثلا در رخ ديوانه در صحنه تصادف، هيحانِ واقعيِ خودم است. يا آن جايي که ماشين دور 360 مي زند، بدلکار نبود و من خودم کنار راننده نشسته بودم. برايم اين هيجان، جذاب است. به خاطر همين دوست دارم در فيلم هاي هيجاني هم بازي کنم چون احساس مي کنم بيشتر تخليه مي شوم.

در زندگي واقعي اين ويژگي چطور نمود پيدا مي کند؟

در رابطه با دوستانم در بعضي از شرايط اين عجول بودن و تندتند رفتار کردن هست؛ اما در بعضي جمع ها تا کمي احساس امنيت يا راحتي نکنم تبديل به يک آدم آرام مي شوم. به طور کلي بستگي به شرايطي که در آن قرار مي گيرم دارد.

آدم شوخي هم هستي؟

تا حدودي

گويا در سريال گلشيفته که کمدي است، نقش اصلي کار را داري در حالي که در فيلم آينه بغل با وجود اينکه کار کمدي بود، شما جدي هستي و طنز در تعامل با نقش مقابل شکل مي گيرد. اين بار، کمدي نقش بيشتر است؟

چون آينه بغل اولين کار کمدي من حساب مي شد سعي کردم که تو ذوق تماشاگر نخورد و اگر هم قرار است بازي طنز داشته باشم خيلي کنترل شده است. ولي در سريال گلشيفته تقريبا همه کاراکترها رفتارهايي دارند که شايد يک آدم معمولي آنها را نداشته باشد. اينجا باز قدم بعدي است. فکر کنم حالا اگر کسي اين را ببيند نسبت به نازنين بياتي که هيچ وقت طنز کار نکرده و رفتار طنزي از من نديده، گارد نمي گيرد.

نازنين بياتي و جواد عزتي در آينه بغل

نازنين بياتي و جواد عزتي در آينه بغل

درباره مصاحبه فِيکي که راجع به شباهتت به ترانه عليدوستي منتشر کرده بودند، نظر خودت چيست؟

خانم عليدوستي بدون شک يکي از بهترين بازيگران سينماي ايران هستند اما من هيچ وقت چنين مصاحبه اي انجام ندادم و واقعا نمي دانم اين حرف ها از کجا مطرح شد. البته از اين اتفاق ها زياد مي افتد و بارها بوده که خبرهاي غيرواقعي منتشر شده. حتي يک وقت هايي مصاحبه هايي از قول من منتشر شده که خود خبر نداشتم کِي اين صحبت ها را کرده ام!

چرا در فضاي مجازي گزيده و با احتياط کار مي کني؟

من تا يک سال پيش اصلا در فضاي مجازي به شکل عمومي حضور نداشتم. بعد از يک مدتي آنقدر تعداد صفحات فيک به نام زياد شد و حاشيه ها و خبرهايي که در اين صفحات گذاشته بودند در کنار يک سري کامنت هاي بد و رفتارهاي زشت باعث شد که مجبور شدم يک صفحه عمومي بسازم که البته اين هم پرايوت است و مي خواهم قابل کنترل باشد.

محافظه کار هستي؟

تقريبا

اين با کار شما تضاد ندارد؟ چون گويا بعضي کارگردان ها تعداد فالوئر هم برايشان مهم است.

براي بعضي از تهيه کننده ها و سرمايه گذارها مهم است. اما من آرامش را به اين اتفاقات ترجيح مي دهم. با اين که پيج من پرايوت است خيلي ها را هم اکسپت مي کنم ولي دوست دارم کساني فالو کنند که در جريان باشند؛ در غير اين صورت يک دفعه کسي چيزي مي نويسد و مي رود. وقتي بتواني تا حدودي کنترل صفحه مربوط به خودت را داشته باشي بهتر است. چون رفته رفته تقريبا يک شناختي بين من و دنبال کنندگانم به وجود مي آيد که ارزشمند است.

بازيگري باعث شده که به رشته تحصيلي ات يعني طراحي صحنه تئاتر کمتر برسي؟

نه خيلي. بين طراحي صحنه و لباس ترجيح مي دهم يکي را انتخاب کنم. چون بايد روي يکي از آنها تمرکز باشد. قبلا طراحي لباس انجام داده ام. يک کار هم بود که هم طراحي لباس کردم، هم صحنه و حتي صداي عروسک هم بودم اما به خاطر توليد و تهيه کنندگي بد و غير حرفه ايش انصراف دادم.

اگر بخواهي دفتر «بي قانون» را براي يک تئاتر صحنه کني، چه کار مي کني؟

فقط اسمش براي انجام طراحي تاثيرگذار هست؛ ولي بستگي به کاراکترهايي دارد که در آن محيط قرار مي گيرند. شايد براي هر کسي اتاق خودش را طراحي کنم نه مثل دفترهاي ديگر. شايد يکي روي زمين بنشيند اصلا. بي قانوني است و شايد هرج و مرج خاصي در آن باشد.

يعني براساس روانشناسي کار مي کني؟

حتما. مثلا طراحي لباس تئاتر را بيشتر دوست دارم چون در انتخاب رنگ و مدل لباس دست طراح بازتر است. اما در سنيما و تلويزيون محدوديت هايي وجود دارد. به خاطر اينکه تو داري براي کاري که قرار است کلي آدم آن را ببينند طراحي مي کني. شايد با آن چيزي که تصور مي کني نتوانند ارتباط برقرار کنند ولي در تئاتر دستت خيلي بازتر است. مي تواني يک دفعه يک رنگ تند يا يک مدل عجيبي طراحي کني. براي همين طراحي لباس تئاتر برايم جذاب تر است.

تا حالا استيکر يا پيام اشتباهي فرستادي که باعث سوءتفاهم شود؟

تازگي ها که قابليت پا کردن کامنت و استيکر به تلگرام اضافه شده اين اتفاق افتاده؛ ولي سريع پاک کردم.

آخرين چيزي که در فضاي مجازي سرچ کردي چه بوده؟

اسم کارگردان يکي از فيلم ها را فراموش کرده بودم و سرچ کردم تا پيدايش کنم.

اسم خودت را هم سرچ مي کني؟ و به جالب ترين چيزي که برخورد کردي چه بوده؟

بله سرچ کردم جالب ترينش تيتر «عکس هاي نازنين بياتي و همسرش» بود. عکس العملي هم نشان ندادم. معمولا اين را براي همه مي زنند و ما هم مي رويم ببينيم همسرمان چه شکلي است.

اگر سرخپوست بودي چه اسمي براي خودت انتخاب مي کردي؟

پو کوهانتس. چون من انيميشن زياد مي بينم و دوست دارم.

لباس يا وسيله شانس داري؟

نه ندارم. اما در دوران مدرسه مثلا اگر لباسي تنم بود يا وسيله اي مثل مداد در کيفم بود و آن روز امتحانم را خوب مي دادم، سعي مي کردم دفعه بعد هم همان را داشته باشم.

فوبيا يا وسواس داري؟

فوبيا که نه! اما از مار يا خزنده ها کلا حالم بد مي شود. اما از ارتفاع يا هيچ بازي فوبيا ندارم. وسواس هم ندارم.

يک جا گفته بودي که از کلمه عام بدت مي آيد. چرا؟

بله گفته بودند که مثلا اين فيلم براي عام خوب است. به نظرم دسته بندي کردن و استفاده از کلمه عام و خاص قشنگ نيست کلا.

چه مهارتي داري که کسي از آن خبر ندارد؟

چيز خاصي نيست.

مضحک ترين موقعيتي که در آن قرار داشتي چه بوده؟

يک بار موقع امتحان داشتم تقلب مي کردم. مراقبِ خودم نديد اما مراقب کلاس روبرويي من را ديد. داشتم به دوستم مي گفتم که به آن يکي دوستم تقلب برساند که ديده مراقب دارد نگاهم مي کند. وقتي ديدم همه چيز لو رفته شبيه آدم هايي رفتار کردم که انگار دارند با خودشان حرف مي زنند. خلاصه مراقب آنقدر از اين کارم خنده اش گرفت که کاري به کارم نداشت و چيزي نگفت.

بي مزه ترين جوکي که تاحالا شنيدي چه بوده؟

يه فيله مي خوره به ميله!

نازنين بياتي

نازنين بياتي

حالا يه جوک بامزه تعريف کن.

اصولا جوک تعريف نمي کنم. چون اگر جوک خنده دار بگويي و کسي نخندد حس بدي به آدم دست مي دهد. ترجيح مي دهم همان جوک هاي بي مزه را تعريف کنم!

اگر قرار باشد که با يک فرد در يک جزيره متروک زندگي کني چه کسي را انتخاب مي کني؟

نمي توانم يک نفر را انتخاب کنم.

دوست داري کدام اخلاقت را بچه هايت ارث نبرند؟

بي حوصلگي که بعضي وقت ها دارم.

در يک جمله ايران را براي يک آدم فضايي تعريف کن.

فضايي تر از جايي است که شما زندگي مي کنيد.

چه قانون شکني کرده اي که از آن پشيمان نيستي؟

تقلب. تقلب را دوست داشت. برايم جذاب بود. شده بود که درس را بخوانم اما تقلب را زاپاس داشتم.

اگر نامرئي مي شدي کجا مي رفت؟

جايي که نمي توانم در آن لحظه حضور داشته باشم. مثلا جلسه اي يا جايي که در مورد من صحبت مي کنند يا تصميم بزرگي مي گيرند.

اهل فيلم و سريال کمدي هستي؟

من معمولا تمام ژانرها را دنبال مي کنم اما خب کمدي را يک مقدار سخت تر مي بينم. بايد خيلي تعريف درباره اش شنيده باشم که وسوسه ام کند براي ديدن.

اگر مي توانستي با يکي از کساني که از دنيا رفته ملاقات کني چه کسي را انتخاب مي کردي؟

آقاي خسرو شکيبايي

از آقاي شکيبايي چه مي پرسيدي؟

حتما درباره راز ماندگاري شان سوال مي کردم.

اگر قدرت اين را داشتي که يک قانون وضع کني چه قانوني بود؟

دوست داشتم قانوني باشد که ارتباط مستقيم با انسانيت و ارزش هاي انساني داشته باشد و براي تمام انسان هاي دنيا باشد. يعني اگر من به عنوان نازنين بياتي هر جاي دنيا رفتم اين قانون انساني در جريان باشد و ربط به نژاد و جنسيت و ثروت و مذهب و رنگ پوست و... نداشته باشد. شايد قانوني وضع مي کردم به اسم «انسانيت» که هر کسي ارزش هاي انساني را رعايت نمي کرد جريمه مي شد.

کدام قانون را حذف مي کردي؟

چيزي که حذف کردنش آدم ها را به آرامش بيشتر برساند. چون الان به نظرم بزرگترين چيزي که گمشده آرامش است. حالا در بعضي کشورها بيشتر و در بعضي جاها کمتر.

اگر قرار باشد از زندگي نازنين بياتي فيلمي بسازند چه اسمي روي آن مي گذاري؟

زندگي من چيز عجيبي ندارد که بخواهند از رويش فيلم بسازند.


منبع: ويژه نامه بي قانون

http://www.CheKhabar.ir/News/99723/چرا به نازنين بياتي مظلوم الآرتيستون و معصوم السلبرتيون مي گويند؟
بستن   چاپ