صحبت هاي جنجالي يک خواننده رپ: عشق عجيب حسين تهي به امام حسين(ع)!
18 آبان 1394 - 12:19:12 ب.ظ
گفتگو با حسين تهي

از همان ابتداي موج رپ توانست خودش و آثارش را مجزا کند، «حسين تهي» از سال هاي ابتدايي آغاز به کارش در موسيقي زيرزميني فقط و فقط به يک مولفه مهم و حياتي توجه کرد و سعي کرد با پرورش آن بتواند به تثبيت موقعيت کاري اش در کشور بپردازد. «مولفه مهم او ساختن «کاراکتر» بود. مدت زمان زيادي از شروع به کار و معروف شدن «تهي» نگذشت و او با چند اثر و چند تکه قطعه توانست خودش را در بهترين حالت ممکن معرفي کند. تهي با ترانه «رقص» خودش را در دل مخاطبانش جا کرد و با ترانه «کليد» به اوج محبوبيت و معروفيت رسيد. دوره اي را با تتلو در قالب گروه T&T همکاري کرد و همين باعث شد اين دو در کنار هم بيشتر و بيشتر ديده شوند.

021 آن زمان شهرت و معروفيت خود را تا حد زيادي مديون اين چهره ها بود و باعث شد به مرور آوازه «رپ» گسترش بيشتري پيدا کند. تهي به مرور فعاليت هاي مستقل کاري اش را جديتر دنبال کرد و بعد از سرکوب شديد موسيقي رپ، از ايران خارج شد. مي گويد براي رسيدن به اهداف بزرگترش از ايران رفته و در پي رسيدن به آرزوهاي کاري اش بوده. هر چند هم چنان قلبش در ايران است.

او هنوز هم اعتقادات قلبي خود را حفظ کرده و محرم امسال هم به سبک سال هاي قبل نذرش را ادا کرد و در قلب لندن دهل زد و شربت پخش کرد تا ويدئوي اين کارهاي او خيلي زود در اينترنت جزو پربيننده ترين ها شود. عاشوراي امسال «حسين تهي» کيلومترها آن طرف تر، به سوالات من درباره همه سال هاي فعاليت اش جواب داد. گفت و گويي که اولين گفت و گوي رسمي اين خواننده با يک رسانه داخل ايران است و بسياري از ناگفته هاي اين خواننده را دربر دارد.

از اينجا شروع کنيم که تو چه زماني که در ايران بودي و چه الان که در لندن هستي، در ايام عاشورا هميشه ارادت ويژه اي به مراسم آئيني اين ايام داشته اي و بارها در ويدئوهايي که از تو منتشر شده، در حال طبل زدن در دسته هاي عزاداري و نذري دادن هستي. اين حس دروني تو در اين ايام سال هاست که همين طور باقي مانده و امسال هم تکرار شد. ريشه اين علاقه در تو از کجاست؟

من از امام حسين (ع) در کودکي شفا گرفته ام. اعتقاد من و خانواده ام به امام حسين (ع) از انتخاب اسمم معلوم است. به ايشان يک اعتقاد قلبي داريم. وقتي حدود پنج شش سالم بود يک بيماري عجيب و بدي سراغم آمد و درست در ايام دهه اول محرم بستري شدم. يک شب روي تخت بيمارستان به شدت حالم بد بود. تب شديدي داشتم و از پنجره بيمارستان دسته هاي عزاداري را مي ديدم.

مادرم بالاي سرم بود و تنها بوديم. با حسرت بيرون بيمارستان را نگاه کردم و گفتم: کاش حالم خوب بود، توي دسته دهل مي زدم و شربت مي دادم. مادرم اين حرف هاي من را ناخودآگاه شنيد و گريه کرد. زير لب دعا مي خواند و از امام حسين شفاي من را مي خواست. شب خوابيدم و روز بعد حالم به طرز معجزه واري بهتر شد.

حتي جوري که صبح روز عاشورا از بيمارستان مرخص شدم و توانستم نذرم را ادا کنم. از آن زمان تا حالا هيچ تغيير در عقيده من نسبت به محرم و روز عاشورا به وجود نيامده و همين باعث شده هر سال عاشورا با همان حس و حال آن سال ها دهل بزنم. روزها گذشتند و در سن 15 سالگي قطعه «آقاجون» را براي امام حسين (ع) ساختم. قطعه اي که در آن، همه احساسم به آقا را آورده بودم و هنوز هم زماني که آن را مي شنوم، ياد آن لحظات مي افتم.

امسال هم که براي چندمين سال پي در پي در ايران نبودي و در لندن نذرت را ادا کردي و فيلم دهل زدن و نذري دادن ات خيلي زود در صفحات شخصي خودت و فضاي مجازي رکورد بازديد را زد.

امسال هم مثل هر سال به مراسم عزاداري امام حسين (ع) در لندن رفتم. دلم براي محل خودمان و حال و هوايي که در محرم داشتيم، تنگ شده بود. يادش به خير.


تو زاده و بزرگ شده کدام محله تهران هستي؟

من متولد و بزرگ شده تهرانپارس هستم. همه دوران کودکي و نوجواني ام در آن محل گذشت. البته سال هاي آخري که در ايران بودم در خيابان پاسداران ساکن بودم.

محله تهرانپارس حتما يک چيز خاصي در آب و خاک اش دارد که تقريبا اکثر خواننده هاي رپ از آنجا سر بلند کرده اند.

جالبه نه؟ علاوه بر رپرها، خيلي از هنرمندان ديگر حوزه ها هم از اين محل معرفي شده اند.

از سال هاي اول موج رپ در ايران حرف بزنيم. دوره اي که تب رپ يک باره همه گير شد و موسيقي ايران را تحت تاثير خود قرار داد اتفاقي که هنوز هم خيلي ها درباره روند همگاني شدن و اوج گيري اش چيز زيادي نمي دانند.

همه چيز براي من از يک اتفاق کوچک شروع شد. از شباهتي که بين «رجزخواني» و موسيقي رپ ديدم. اتفاقي که کاملا ناخودآگاه بود و باعث شد تلنگري به من وارد شود و اين علاقه به مرور بيشتر و بيشتر شود. آهنگ ها و قطعات رپ خارجي را بيشتر و دقيق تر گوش کردم و به مرور توانستم اين فضا را بيشتر درک کنم. رجزخواني به نوعي از شعرخواني اطلاق مي شود که در آن شعر با حالتي اغراق گونه و سرشار از شهامت و شجاعت ادا مي شود.

در ادبيات ايراني اين قبيل شعرخواني يا همان «رجزخواني» مرسوم است و من خيلي اين سبک را دوست داشتم. احساس خوبي بهم مي داد و من در پس ذهنم توانستم با تلفيق رپ و رجزخواني، آثاري را توليد کنم. هر چند که امروزه سبک و سياق من فقط در رپ خلاصه نمي شود و شايد بتوان اين گونه عنوان کرد که من خواننده سبک خودم هستم.

و ماجراي خواننده شدن تو از همين اتفاق شروع شد.

دقيقا. اين آغازي براي حضور من در عرصه موسيقي شد و در آن دوره تعداد خيلي کمي بوديم که توانسته بوديم در اين مسير قدم بگذاريم. البته مخاطب آن چناني هم نداشتيم. چهره ها و افرادي هم که در اين حوزه کار مي کردند خيلي کم بودند. شايد کمتر از ده نفر بوديم. با کمترين امکانات در خانه و با مشکلات فراوان، کار را ضبط و منتشر مي کرديم.

امکانات هم جوري بود که بايد کار را يک نفس مي خوانديم و در يک دور تمامش مي کرديم. بعد به مرور مي توانستيم کارهايمان را در استوديوهاي کوچک ضبط کنيم. کار کمي گسترش پيدا کرده بود و به کمک پخش سي دي ها و انتشار آثار روي بعضي سايت ها آرام آرام تب رپ راه افتاد. چهره هاي ديگر هم به رغم مشکلات زياد کارهايشان را ضبط و منتشر مي کردند و همين باعث شد موج رپ کم کم شکل بگيرد.

و همين روند به مرور باعث شد تا کل بازار به يک باره به سلطه ستاره هاي زيرزميني رپ درآيد و جريان موسيقي از رپ خوراک بگيرد.

در آن دوره گونه هاي ديگر موسيقي به واسطه بعضي اتفاقات اجتماعي دچار يک نوع خواب و تنزل و تکرار شده بود و همين باعث شد که در اين فقر محتوا، سبکي جديد که کلماتش را با شجاعت و غرور پشت سر هم مي چيند و فرياد مي زند، بيشتر به چشم آيد. رپ در آن دوره در مرحله آزمون و خطا بود ولي از دل اين آزمون و خطاها به يک باره شاهد ظهور استعدادهايي بوديم که توانستند کليت بازي را عوض کنند و به انتخاب غالب جامعه مخاطبان شان تبديل شوند.

به نظر تو شاخصه هاي آن استعدادها چه بود؟ استعدادهايي که خيلي زود مورد توجه قرار گرفتند و همه گير شدند...

«رپ»، گزندگي، صراحت و يک نوع فضاي حماسه واري را با خود داشت که انگار يک نفر با تکيه به قدرت خود و حمايت جامعه مي تواند دنيا را عوض کند. يک جاه طلبي غيرقابل انکاري که شنونده و مخاطب نوجوان آن سال ها، خودش را در قالب خواننده مي ديد و احساس مي کرد قدرت گرفته است. با اين بازي پرهيجان، روح سرکش اش درمان مي شد و حس لذيذ قهرمان بودن به او دست مي داد. اين روند براي خواننده ها و چهره هاي آن دوره هم کم و بيش مطرح بود. ولي همين صراحت و گزندگي بود که باعث شد سيل مخاطبان را به سمت خود ببيند.

اين بازي در جامعه بسته و منزوي آن سال هايي که کوچک ترين خلاف جهت آب شنا کردن، سرکوب مي شد، خطرناک نبود؟

اوضاع از اين ترس ها و احتياط ها گذشته بود. موج به قدري بالا گرفته بود که هر قدم کنار کشيدن، يک خودکشي استراتژيک بود.

«رپ فارسي» بزرگانش را شناخته بود و با آزمون و خطاهايي فراوان، راهش را پيدا کرده بود. رگ خواب مخاطب بيشتر و بيشتر در دست هنرمندان اين عرصه افتاده بود و ديگر نمي شد کنار کشيد. حيف هم بود خدايي. موجي که با خاک خوري و زحمت راه افتاده بود، به خاطر ترس و احتياط بخوابد.

اين، نوعي خيانت به مخاطب هم بود. آنها ديگر پيروي کننده خط ذهني بزرگان رپ فارسي شده بودند و هر عقب نشيني از سمت هنرمندان اين حوزه با ريزش شديد مخاطبان مواجه مي شد.

حالا رپ فارسي بزرگ شده و يک اتفاق اجتماعي از بطن آن بيرون آمده. بازي چطور ادامه پيدا کرد؟

اعتقاد دارم هر سبک موسيقي طرفداران خاص خودش را دارد. در آن دوره هم اوضاع همين بود. ولي سنگيني رپ نسبت به بقيه ژانرها جوري زياد شده بود که تقريبا مي شد از رپ به عنوان سبک غالب موسيقي و انتخاب اول آن نسل نام برد. خواننده ها هر روز آثار جديدتر و با کيفيت بالاتر ارائه مي دادند و پرداختن به موضوعات جدي تر اجتماعي، احساسي و حتي عاشقانه، توانسته بود بازي را بزرگ تر کند.

ترکيب رپ و پاپ به مرور توانست سبکي جديد را به مخاطبان معرفي کند و در آن زمان اين سبک به عنوان «آر اند بي» ياد مي شود. مفهوم جهاني «R & B» با چيزي که در آن دوره با همين نام در ايران مُد شده بود، زمين تا آسمان فرق داشت ولي اين موج هم توانست کارش را درست جلو ببرد و حالا پس از همه گيري «رپ» اين بار موج دوم حمله زيرزميني ها با «R & B» به حد اعلا رسيده بود. ديگر تثبيت قوي اي به وجود آمده بود.

موج سوم هم شامل آثار و چهره هايي مي شد که هنجارهاي اجتماعي را شکستند و با رکيک ترين فحش ها و عبارات در آثارشان، به نوعي سعي کردند خودي نشان دهند و زنگ خطر اجتماعي بزرگي را به صدا درآورده بودند.

من زياد وارد آن فضاها نشده و نمي شوم. آن دوره، ديگر از اين قبيل آثار به عنوان رد کردن خط قرمزها ياد مي شد. هر چند يکي از ابتدايي ترين اصول رپ در مارکت جهاني و آمريکايي، فحش دادن و کل کل است اما در جامعه ايراني اين موضوع کمي زننده به نظر مي رسيد و همين باعث شد بعضي نگاه هاي منفي شکل بگيرد. من در آن دوره هم هميشه سعي کردم به همه احترام بگذارم. هرگز اجازه نمي دادم در آثارم به کسي توهين شود.

تفکرم هم جوري بود که اعتقاد داشتم اهالي موسيقي در هر سبکي بايد هميشه به متحد بودن فکر کنند و براي موفقيت بيشتر به همديگر کمک مي کردند. هميشه سعي ام در حفظ رفاقت ها بوده حتي در عين رقابت ها. نه آن زمان و نه الان وارد اين فضاها نشده ام. هميشه تمرکزم روي کارم بوده و سعي ام بر اين بوده که بتوانم بهترين استفاده را از زمان داشته باشم.

هنوز هم با چهره هايي که آن زمان با هم بالا آمديد و توانستيد اين موج را راه بيندازيد در ارتباط هستي؟

دوستي و رفاقت ما با هم همچنان پابرجاست و مشکلي با کسي ندارم. فاصله زياد باعث شده که کمتر با هم در ارتباط باشيم. ولي نداشتن ارتباط دليل به اختلاف بين ما نيست. ما و همه کساني که با هم شروع کرده ايم همه مان توانسته ايم هنوز فعاليت هايمان را ادامه دهيم.

ولي ظاهرا هنوز با «سروش لشکري» (هيچکس) در لندن رابطه قوي و خوبي داريد.

سروش از دوستان قديمي و خوب من است. هميشه اينجا هم جوياي احوال هم هستيم. هر چقدر که او درگير باشد و من هم درگير کارها و برنامه هايم باشم، باز هم هر چند وقت همديگر را مي بينيم و اتفاقا منزل سروش هم در لندن نزديک ماست و هميشه در ارتباط گرمي هستيم.

ادامه دارد...




منبع : هفته نامه تماشاگران امروز


http://www.CheKhabar.ir/News/9749/صحبت هاي جنجالي يک خواننده رپ- عشق عجيب حسين تهي به امام حسين(ع)!
بستن   چاپ