پرده برداري کتايون اميرابراهيمي از ژن روسي خودش و نسبت فاميلي همسرش با ناصرالدين شاه تا ابتلايش به سرطان
يکشنبه 5 فروردين 1397 - 3:14:05 PM
چه خبر - گفت و گو با کتايون اميرابراهيمي: ساموئل خاچيکيان به راحتي آب خوردن دستمزدم را نداد

کتايون امير ابراهيمي جزو نسل دوم بازيگران سينماي ايران است که اوج دوران کاريش مصادف با شکل‌گيري موج نوي سينماي ايران در اواخر دهه چهل بود و همگان با ديدن فيلم «حسن کچل» و بازي يک بازيگر چشم سبز که چهره اي شبيه زنان اروپايي داشت از او تعريف کردند؛ چهره اميرابراهيمي بسيارمناسب نقش «چل گيس» داستان حسن کچل بود و همين کاراکتر بود که او را جاودانه ساخت. اميرابراهيمي در کنار بزرگان آن روزگار چه در جلو و چه در پشت دوربين تجربه ها اندوخت. ناصر ملک مطيعي، محمدعلي فردين، بهروز وثوقي، پرويز صياد و داريوش مهرجويي از جمله همکاران اميرابراهيمي در آن دوران بودند.
اميرابراهيمي از اواخر دهه 50 به بعد کم کارتر شد و بيشتر نظاره گر هنرنمايي همکارانش بود تا اينکه بعد از نزديک به دو دهه با سريال «بدون شرح» مهدي مظلومي بار ديگر به دنياي بازيگري بازگشت و در ادامه هم در سريال «کوچهٔ اقاقيا» به کارگرداني رضا عطاران در نقش «گلنسا» دربرابر منوچهر نوذري ايفاي نقش کرد.از آن زمان تا به امروز اميرابراهيمي کم و بيش بازيگري را ادامه مي دهد و البته حتي کوتاه ترين نقشها را نيز به گونه اي خاطره ساز ايفا ميکند. «ورود آقايان ممنوع»، «ارتباط خانوادگي»، «تهران در جستجوي زيبايي»، «زير هشت» و «بازنده» از جمله آثار کارنامه بازيگري اميرابراهيمي در سالهاي اخير هستند.
در يک عصر خنک با کتايون اميرابراهيمي که به تازگي از سفر شمال کشور بازگشته بود در منزلش قرار گفتگو گذاشتيم و با ديدن آلبوم خانوادگيش و ديدن عکس منحصر به فرد صادق هدايت درکنار پدرش در يکي از تفرجگاههاي غرب تهران در دهه بيست به آن دوران پرتاب شديم. اميرابراهيمي بازيگريست که با ورود به دهه هفتم زندگي همچنان وقار و زيبايي اش را حفظ کرده و با روحيه خوب خاطرات دوران گذشته اش را ورق زد. او دو فرزند دختر دارد که يکي ساکن فرانسه و ديگري ساکن آمريکاست . همان طور که خودش هم هرچند رويارويي با بيماري مهلک سرطان باعث شده نتواند رنج سفر را به دوش بکشد و به ديدار فرزندان برود اما چنان پيوند عاطفي عميقي با فرزندانش دارد که هر روز بايد صداي آنها را بشنود.
بخشهاي خواندني گفتگوي کتايون اميرابراهيمي را با اين توضيح بخوانيد که متن کامل اين گفتگو پيشتر در ماهنامه «دنياي زنان» منتشر شده است:

* آدم نترس و شجاعي به نظر مي رسيد.

دليلي براي ترسيدن ندارم! ژن روسي در من از مادرم به ارث رسده است که باعث مي شود هيچ وقت هيچ چيزي را جدي نگيرم و حتي موقعي که متوجه بيماريم شدم خيلي راحت با قضيه کنار آمدم.

* مادرتان اهل چه شهري در روسيه بودند؟

مادرم قفقازي است.

* آيا هنوز هم با فاميل‌تان در قفقاز در ارتباط هستيد؟

نه ، خانواده مادرم بعد از انقلاب بلشويکي همه شان به ايران مهاجرت کردند و ديگر در آنجا قوم و خويش نزديکي نداريم.

* در زندگي از بروز چه مسئله اي بيشتر نارحت مي شويد؟

خبر نداشتن از دو دخترم ناراحتم مي کند. عاشق دخترانم هستم و با وجود اينکه هر دويشان در خارج از کشور زندگي مي کنند بايد هر روزصدايشان را بشنوم تا آرامش پيدا کنم.

* با توجه به علاقه شديدي که به دخترانتان داريد به چه دليل در کنارشان زندگي نمي کنيد؟

يک سال و نيم پيش براي ديدن دخترم به پاريس رفتم ولي به واسطه ضعف بدني ناشي از بيماريم بلافاصله بعد از پياده شدن از هواپيما در بيمارستان بستري شدم و براي همين ترجيح مي دهم در خانه ام پذيراي فرزندان باشم يا آن که تلفني با آنها در تماس باشم.

* ميانه تان با مطالعه چطور است؟

عاشق مطالعه کتابهاي جنايي از نويسندگاني مثل جورج فلمينگ هستم.

* در کارنامه تان هم يکي دو فيلم پليسي به چشم مي خورد.

بله در فيلمي از ساموئل خاچکيان با عنوان «بوسه بر لب هاي خونين» بازي کردم که فيلم جنايي بود و البته ساموئل خاچکيان به راحتي آب خوردن دستمردم را نداد!!!

* آيا اعتراضي براي گرفتن پولتان انجام نداديد.

چرا اعتراض کردم اما مهدي ميثاقيه گفت در شأن تونيست که بخواهي بابت اين کار جار و جنجال به پا کني .

* دستمزدتان براي اين فيلم چقدر بود؟

بيست هزار تومان بود و با آن مي شد در آن زمان يک خانه شيک ويلايي بسيار بزرگ در شمال تهران خريد!

* آيا باز هم پيش آمد که دستمردتان را ندهند؟

نه ، ديگر چنين اتفاقي رخ نداد.

* آيا در آن دوران هم مثل حالا بين تهيه کنندگان متداول بود که قسط آخر بازيگران را ندهند؟

پول برخي از بازيگران را مي خوردند و نمي دانند. البته تعداد قليلي تهيه کننده و کارگردان اين کارها را انجام مي دادند و در مجموع بسياري هم سروقت تسويه مي کردند.

* کدام تهيه کننده به خوش حسابي معروف بود؟

مهدي ميثاقيه خيلي خوش حساب بود و چکهايي که به عوامل ميداد حتي يک روز هم عقب نمي افتاد ولي مثلا جمال مجتهدي خوش حساب نبود و سر فيلم «بده در راه خدا» خيلي بدحسابي کرد.

* بيشترين دستمزدي که در سينما گرفتيد چقدر بود؟

بيست و پنج هزار تومان بيشترين دستمزدي بود که گرفتم. من در حدود شصت فيلم بازي کردم و در بسياري از آنها هم نقشهاي محوري داشتم ولي هيچ گاه به دنبال پول نبودم.

* با کدام کارگردان راحت تر بوديد؟

علي حاتمي کارگردان و انسان خوبي بود.

* آيا آن طوري که در مطبوعات سينمايي در باره سطح کاري علي حاتمي نوشته شده است به عنوان همکار او را مولف ديديد؟

تا آنجايي که مي دانم و در «حسن کچل» تجربه اش کرده ام تمام ديالوگ ها و شعرهاي فيلم را خود علي حاتمي سروده بود. يادم مي آيد سرصحنه مي رفت و توي يک اتاق مي نشست و مي نوشت و نديدم که در نگارش کسي به او کمک کند. درباره حاتمي بايد بگويم که از کار با من راضي بود؛ البته من نمي‌خواهم زياد از خودم تعريف کنم و سعي کردم در تمامي کارهايم جوري ايفاي نقش کنم که کارگردان راضي باشد. شما پريسا بخت آور را به عنوان يک کارگردان قبول داريد؟ حتي ايشان هم فقط با يک سکانس، عيار کار مرا درک کرد.

* از برخي از همکاران بخت‌آور مثل يکي دو نفر از عوامل «من يک مستأجرم» شنيده ام برخي از صحنه هاي سريال هاي ايشان را همسرش اصغر فرهادي کارگرداني کرده است.

نه ، اين طوري نبود. زياد به حرف هاي خاله زنکي برخي از عوامل گوش نکنيد!!! البته موقع جمع بندي پاياني اصغر فرهادي سر صحنه مي آمد و سعي ميکرد به همسرش مشاوره دهد ولي اين طور نبود که اصغر فرهادي سر صحنه بيايد و به جاي همسرش دکوپاژ دهد.

* برگرديم سر بحث علي حاتمي…

علي حاتمي پسر خوبي بود و البته مثل همه آدمها نقاط ضعفي داشت؛ يکي از نقاط ضعف او همان بيماري اپيدميک در بخشي از جامعه است و امان از اين بيماري{…}!! يک نقطه مثبت او توجه به جزييات بود به خصوص در زمينه طراحي صحنه و لباس که از هيچ گاف مختصري هم نمي گذشت.

* ميانه همسرتان با بازيگري شما چطور بود. آيا مشکلي نداشت؟

نه، همسرم آدمي فرهنگي بود و يادم هست که در اغلب فيلم هايم سر صحنه مي آمد. او تحصيلکرده سوييس بود و نوه معتمد الدوله و از بستگان ظلّ السلطان حاکم اصفهان که پسر ناصرالدين شاه قاجار بود محسوب مي شد! علي حاتمي يک تيزر تبليغاتي درباره کارخانه نان ماشيني همسر من ساخته بود و علي عباسي تهيه‌کننده «حسن کچل» به من گفت علي حاتمي مي خواهد فيلم موزيکالي بسازد آيا تو در اين فيلم بازي مي‌کني و من هم قبول کردم.

* به چه نحوي دوست داريد توسط کارگردان ها هدايت شويد؟

من از کارگردان مي خواهم توضيح صحنه و بازي که از من انتظار دارد را بيان کند تا من براساس درک خودم از نقش بازي مي کنم.

* آيا ديالوگ ها را سريع حفظ مي کنيد؟

بخشي از ديالوگهاي نقشم را حفظ مي کنم و مقداري را بر اساس استنباطم از نقش به آن اضافه مي‌کنم. سر صحنه «من يک مستأجرم» موقعي که پريسا بخت آور اين شيوه کاري من را ديد کمي نگران شد اما من گفتم اصلا نگران نباش و به من بگو چه چيزي مي خواهي ومن برايت بازي مي کنم.

* پريسا بخت‌آور به شما چه جوابي داد؟

گفت بازي کن ببينيم چه کار مي کني و بعد از ديدن بازيم گفت همه چيز دست خودت و تا پايان فيلمبرداري اين روش را ادامه دادم.

* بنابراين کارگردان کار بلدي است؟

من خودم کاربلد هستم ( با خنده). از کارگرداني که مدام بگويد فلان کار را بکن و اين طوري بازي کن و يا نکن بدم مي آيد و قطعا با وي دچار چالش مي شوم.

* آيا تا به حال شده اختلاف سليقه با کارگرداني باعث درگيري لفظي شود؟

من طوري بازي مي کردم که همه مجاب مي شدند به من اعتماد کنند.


منبع: ماهنامه دنياي زنان

http://www.CheKhabar.ir/News/96120/پرده برداري کتايون اميرابراهيمي از ژن روسي خودش و نسبت فاميلي همسرش با ناصرالدين شاه تا ابتلايش به سرطان
بستن   چاپ