استيون هاوکينگ در زادروز انيشتين مرد /تضاد دو دانشمند در آينه مردم !
چهارشنبه 23 اسفند 1396 - 8:14:36 PM
چه خبر - از انيشتين تا استيو هاوکينگ

آلبرت انيشتين, دانشمند آلماني تبار, در طول زندگي اش شهرتي را به دست آورده بود, که معادل شهرت بازيگران سينما و خوانندگان پاپ در روزگار امروز است. با اين همه وي عادات و رفتارهاي عجيبي داشت, که شباهتي با رفتار افراد مشهور و سرشناس ندارد. اکثر افراد حکايات بسياري را از رفتار بي پيرايه و به دور از خودنمايي وي در عرصه اجتماعي, شنيده اند.

مثلا همسر آلبرت انيشتين غالبا اصرار داشت که او در هنگام کار بايد لباسهاي مناسبتري استفاده کند. انشتين همواره ميگفت: “چرا بايد اينکار را بکنم هر کسي اينجا مي داند من که هستم.” هنگامي که انيشتين براي شرکت در اولين کنفرانس بزرگ خود شرکت کرد نيز همسرش از او خواست که لباس مناسبتري بپوشد، انشتين گفت: “چرا بايد اينکار را بکنم هيچ کسي اينجا مر نمي شناسد.”

بي اعتنايي عجيب انيشتين نسبت به برخي از امور روزمره, باعث شده بود که خاطراتي با تم طنز ولي عبرت آموز از وي بر جاي بماند.

مثلا يکبار اينشتين از پرينستون با قطار در سفر بود که مسئول کنترل بليط به کوپه او آمد. وقتي او به اينشتين رسيد ، انيشتين بدنبال بليط جيب جليقه اشرا جستجو کرد ولي نتوانست آنرا پيدا کند. سپس در جيب شلوار خود جستجو کرد ولي باز هم بليط را پيدا نکرد. سپس در کيف خود را نگاه کرد ولي بازهم نتوانست آنرا پيدا کند.بعد از آن او صندلي کنار خودش را جستجو کرد ولي بازهم بليطش را پيدا نکرد.
مسئول بليط گفت :
دکتر اينشتين ، من مي دانم که شما که هستيد . همه ما به خوبي شما را ميشناسيم و من مطمئن هستم که شما بليط خريده ايد، نگران نباشيد. و سپس رفت. در حال خارج شدن متوجه شد که فيزيکدان بزرگ دست خود را به پايين صندلي برده و هنوز در حال جستجوست.
مسئول قطار با عجله برگشت و گفت :
” دکتر انيشتين ، دکتر انشتين ، نگران نباش ، من مي دانم که شما بليط داشته ايد، مسئله اي نيست. شما بليط نياز نداريد. من مطمئن هستم که شما يک بليط خريده ايد.”
اينشتين به او نگاه کرد و گفت :
مرد جوان ، من هم مي دانم که چه کسي هستم. چيزي که من نمي دانم اين است که من کجا مي روم.

او هرگز در سيمنارهايش قصد استفاده ابزاري از علم براي کسب شهرت و ثروت بيشتر را نداشته است, و ابدا روي خوشي به افرادي که با اشتياق به وي به خاطر شهرتش نزديک مي شوند, نشان نداده است. عموم مردم علم وي را به نحوي مي شناسند که, قابل فهم براي عامه نيست. و او نيز هرگز سعي در نفوذ ميان مردم, با عامه پسند نمودن علمش نداشته است.

و معمولا براي توضيح علمش براي افراد در مواقع ضروري توضيحي متناسب با سطح دانش آن فرد يا افراد به آن ها ارائه مي کرده است. و هرگز به دنبال قالبي براي ارائه عملش به همه افراد, در يک سطح نبوده است. در اين راستا ميتوان براي حجت مطلب چند مثال ساده زد.

از آلبرت اينشتين معمولا براي توضيح نظريه عمومي نسبيت سوال ميشد و او يکبار اينگونه پاسخ داده بود:

” دست خود را بر روي اجاق گاز داغ براي يک دقيقه قرار دهيد ، و اين عمل مانند يک ساعت يک به نظر مي رسد ، حال با يک دختر خوشگل يک ساعت بنشينيد ، و اين عمل مانند يک دقيقه به نظر مي رسد. اين نسبيت است.!”

حال آنکه در توضيح موارد علمي براي راننده اش, که هميشه در کنارش بود به گونه اي ديگر عمل مي کرد, تا آنجا در يکي از سيمنارهايش از وي خواست تا به جاي خودش به روي سن رفته و صحبت هايش را در قالب سيمنار براي دانشجويانش توضيح دهد.

پروفسور حسابي چند نظريه مهم در علم فيزيک داشتند که مهم ترين و آخرين آن ها نظريه بي نهايت بودن ذرات بود , در اين ارتباط با چندين دانشمند اروپايي مکاتبه و ملاقات مي کنند و همه آنها توصيه مي کنند که بهتر است که بطور مستقيم با دفتر پروفسوراينشتن تماس بگيرد.

پروفسور حسابي اين ملاقاتش با انيشتين را چنين توصيف مي کنند:

وقتي براي اولين باربا بزرگترين دانشمند فيزيک جهان آلبرت اينشتن روبه رو شدم ايشان را بي اندازه ساده , آرام و متواضع يافتم و البته فوق العاده مودب و صميمي! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتي من وارد شدم با استقبالي گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اينکه پشت ميزش بنشيند کنار من روي مبل نشست , نظريه خود را در ارتباط با بي نهايت بودن ذرات براي ايشان توضيح دادم ، بعد از اينکه نگاهي به برگه هاي محاسباتي من انداختند ، گفتند که ما يکماه ديگر با هم ملاقات خواهيم کرد يکماه بعد وقتي دوباره به ملاقات اينشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسي که در فيزيک تجربه اي دارم مي توانم به جرات بگويم نظريه شما در آينده اي نه چندان دور علم فيزيک را متحول خواهد کرد .

و البته مثال ها و خاطرات از زندگي آلبرت انيشتين زياد است, که وجه اشتراک همه ي آن ها نمايانگر پيروي ناخودآگاه وي از شعار علم براي علم مي باشد. نه علم براي ثروت و نه علم براي شهرت... بسيار است.

هر چند در پاره اي از موارد از علم وي استفاده هايي شده(مثلا در ساخت بمب اتم) که در نهايت وي از همکاري در آن پروژه پشيمان گشته است, اما بازهم چيزي از ماهيت محض بودن علم وي چيزي کاسته نمي شود.

ما هرگز از زبان برخي اشخاص عادي ادعاي شناخت کامل از انيشتين و يا حتي تعصب خاص روي نظريات اين دانشمند را نمي بينيم. اما قضيه در مورد استيو هاوکينگ کاملا فرق مي کند. او شخصي ست که روي خوش به شهرت نشان داد, و همواره علمش را در سطوح مختلف براي افراد در هر سطحي ارائه مي کرد. او سمينارهايي برگزار مي کرد که قيمت بليتش از کنسرت مشهور ترين خوانندگان هم گران تر بود, و با طرح نظريات ضد و نقيض درباره وجود و عدم وجود خدا, و نيز صحبت درباره هوش مصنوعي و موجودات فرازميني افراد بسياري را از اقشار مختلف به خود جذب مي نمود. هر چند خيلي دور از تصور و يا حتي مواجه نيستند افرادي که تعصبات شديدي, روي نظريات وي دارند, و کتاب هايش را در کتاب خانه هايشان نگهداري مي کنند, ولي اگر با آن ها وارد, گفت و گو شويم ميفهميم که شايد حتي کتاب را نخوانده اند, و يا اگر خوانده اند, چيز زيادي از مفهوم آن متوجه نشده اند. که البته اين مثال در مورد همه صدق نمي کند. اما افراد بسياري بيشتر به واسطه هيجان انگيز بودن مسائلي که وي مطرح مي نموده است, جذب وي مي شدند, چرا که کتاب‌ها و همايش‌هاي اين دانشمند، او را به يک چهرهٔ محبوب تبديل کرده‌بود. هر بار کتاب تازه‌اي مي‌نوشت، غوغاي رسانه اي بر پا مي شد.
طبيعي ست که فهم مسائلي که هاوکينگ به مدت سي سال يعني از سال 1979 تا يکم اکتبر 2009 به عنوان دارنده کرسي رياضيات لوکاس مطرح مي نمود, چيزي وراي فهم عامه مردم باشد. هر چند صورت مساله ي حرف هايش براي برانگيخته کردن فهم عموم مردم کفايت مي نمود. او بازار فروش کتاب را خوب مي شناخت. و به خوبي مي دانست چگونه مسائل پيچيده ي علمي را براي تمام مردم مطرح کند و علم را به عنوان قضيه اي هيجان انگيز به خورد مردم بدهد. و البته ظاهر جسمي او که تحت لواي ذهن بي اندازه قوي اش, وي را قدرتمند تر از بسياري از افرادي ساخته بود, که جسم سالم و بي نقصي دارند, انرژي بخش و انگيزه دهنده مهمي براي بسياري از مردم, بود. چرا که مردم با ديدن وي براي انجام هر کاري هر چقدر سخت و پيچيده حتي با کمترين امکانات روحيه مي گرفتند. و مجموع همه ي اين عوامل وي را به چهره اي تبديل کرده بود که شهرتش, به وي منشي سلبريتي گونه داده بود.


منبع: سيمرغ

http://www.CheKhabar.ir/News/95319/استيون هاوکينگ در زادروز انيشتين مرد -تضاد دو دانشمند در آينه مردم !
بستن   چاپ