زناني که در سينماي ايران به عزت نفس شان جفا شد
سه شنبه 22 اسفند 1396 - 6:14:53 AM
چه خبر - نيم نگاهي به سيماي زن در سينماي ملي، از آغاز تا امروز/جفاي سينماي ايران در حق زنان

بيست سال پيش، وقتي کتاب کوچک «سيماي زن در آثار بهرام بيضايي» را نوشتم، هرگز گمان نمي کردم روزي خواهد رسيد که نه تنها طرح اين موضوع به عنوان يکي از ويژگي هاي آثار ساخته يا نوشته شده بيضايي ارزيابي خواهد شد، بلکه اصولاً «نقش زنان در سينماي امروز ايران» به صورت يک بحث داغ و مهم اجتماعي درخواهد آمد و معيار قضاوت روشنفکران و اهالي سينما قرار خواهد گرفت.
نشريه سينمايي ديگري نوشته بود:
زياده روي در کشمکش هاي جنسيتي در قالب هاي فمينيستي، نشانه نياز فيلمسازان به دنباله روي از جامعه و گيشه است... در اين يادداشت زنگ خطر و حقيقتي نهفته است که ممکن است طي دهه آينده سينماي ايران را به نوعي اغراق گويي و گزافه گزيني در مورد چهره هاي قهرمانان زن فيلم ها بکشاند زيرا امروزه يکي از معيارهاي ارزش گذاري يک اثر سينمايي در ايران، نگاهي است که فيلم و فيلمساز به زن دارد. چنين مقوله اي به خودي خود يکي از تضادهاي موجود در جامعه ايران است که اصولاً در حال حاضر به عنوان يک جامعه تضادپرور و تضادگرا شناسايي مي شود.

جفا به زن از همان آغاز

سخن درباره «جفاي سينماي ملي ما به زنان» بسيار است. سينما در دوره اي وارد زندگي مردم ايران شد که زن ايراني، پس از رخوتي طولاني و سکون و سکوتي ممتد توام با بي خبري مطلق که منجر به عقب ماندگي کامل از قافله جهاني بود، مي رفت که با گام هايي لرزان قدم در راه گذارد و مقصد آگاهي را پي گيرد و با دستي لرزان تر، غبار کهنگي از خود و خانه بزدايد و خسته در زير بار فرهنگي کهنسال و غليظ شده و سنت هاي ديرسال ديرپا، سهم خود را براي يافتن جايگاهي مناسب طلب کند.
سينما، اين جادوي قرن بيستم مي توانست در اين فرآيند او را بسيار به کار آيد. جلوه هاي تصويري براي کشوري که در آغاز سينما، 90 درصد مردمش و 98 درصد زنانش بي سواد بودند، مي توانست در حد معجزه براي پذيرش تحولات اجتماعي به نفع زنان کارساز باشد. اما نه تنها چنين نشد، بلکه سينما نقشي کاملاً معکوس بر عهده گرفت.

چهره اي که سينما از زن ايراني ارائه کرد

چهره ايي که سينما از زن ايراني ارائه کرد در بهترين شکل، مهر تاييد بود بر تفکر متحجر و تعصب آميزي که تنها يک چهره و يک نقش رستگار براي زنان مي شناخت. شهروندي درجه 2 که مهم ترين وظيفه اش باز توليد نيروي انساني و انجام خدمات خانگي و زيستن در حصار بسته خانه است. اگر حصار بشکند و پاي بيرون نهد، حاصل کارش جز تباهي جامعه و سيه روزي خود، نخواهد بود. اين نگرش نه تنها از همان آغاز سينماي ملي را در انحصار خود گرفت، بلکه سال ها بعد در شکلي ديگر، موج نو و سينماي روشنفکري را نيز تحت تاثير قرار داد و آلوده ساخت. پس از انقلاب نيز فضاي سينماي ايران را رها نکرد. جالب آنکه در تمام اين زمان ها، تصوير ارائه شده در سينما، از سيماي راستين و موجود و واقعي زن ايراني بسيار دور بود.

زنان همچون عروسکان بي تقوا در سينماي قبل از انقلاب

آنچه من آن را در گفت و گوها و تحليل هايم از سينماي قبل از انقلاب «عروسکان بي تقوا» لقب داده ام، به عنوان تنها چهره از زن بر پرده سينما زاده و تکثير شده است. سينما از زنان واقعي خالي بود، از مردان واقعي نيز. آنچه بر پرده مي آمد، فانتزي، آن هم فانتزي فقير از نوع بسيار مبتذل و فاقد کوچک ترين جلوه هاي زيباشناختي بود.
هيچ کس نفهميد که در اين نمايش پوچي و ابتذال قرباني، زن ايراني است که مي کوشد موقعيت اجتماعي کهنه و سنتي خود را ارتقا دهد و در اين راستا نيازمند آن است که وسايل ارتباط جمعي با نشان دادن گوشه هايي از اين تلاش برگرفته از حقيقت زندگي او، بتدريج جامعه، بخصوص بخش هاي سنتي را براي پذيرش دگرگوني آماده کنند.فيلم هاي ايراني، با اسامي چندش آوري مثل هر جايي، شرمسار، گناهکار، رقاصه و... نشخوارگاه اميال سرکوفته جنسي مردان شد و جز اين هيچ.

پرتاب زن از صحنه کاباره به عزلت صندوقخانه در سينماي قبل از انقلاب ايران

دومين مرحله قرباني شدن زنان در سينماي ملي، از اين هم غم انگيزتر است زيرا اين بار فرمان قرباني را روشنفکران و سينماي به اصطلاح پيشرو صادر کرد. در اين دوره که با نمايش فيلم قيصر آغاز مي شود، پاي تماشاگران تازه اي از نسل جوان روشنفکر به سينماي ايران گشوده شد و فيلم فارسي به صفحات نقد مجلات معتبر دوران خود راه يافت.
اين سينما نيز به زن جز جفا نکرد و به منظور جذب روشنفکران و جلب تاييد آنان در ژست ستيزه با ابتذال موجود در سينماي آن روز، با يک تقلب فرهنگي، زن را از صحنه کاباره به عزلت صندوقخانه پرتاب کرد و با ناديده گرفتن زن حاضر در ساحت جامعه که با چنگ و دندان و در هزار قالب، هزار جامه و با هزار ترفند و هزار تدبير سعي در پذيراندن خود و رخنه در حصار ديرسال و ناکارآمد سنت و عادت داشت، نوعي روابط منسوخ و دور ريخته را در ژست ارزش گذاري به فرهنگ اصيل در تقابل با پديده هاي مدرن و به نقل از آنان (وارداتي غربي) به نمايش گذاشت. در سينماي تجارتي پيش از انقلاب با افزودن چاشني سکس و سپس خلاصه کردن توان زنان در تن و چشم، زني بر پرده سينما تصوير شد که وجهه بارز او هرزگي بود. در همين سال ها در ذهنيت جامعه و حتي تماشاگران اين فيلم ها، سيماي زن در قالب موجودي برآمده و عامل فساد شکل گرفت و تاثير خود را در تحولات بعدي سياسي در ايران نشان داد.

تضعيف زن در سينماي بعد از انقلاب

سينماي بعد از انقلاب که اميد مي رفت امکاني براي عرضه هنر واقعي و سيماي واقعي از زن در سينماي ملي فراهم آورد و با از صحنه خارج کردن فيلم هاي خارجي و بي رقيب شدن، به سوي سينماي واقعي گام بردارد، گناه پرده دري هاي فيلمسازان قبل از انقلاب را بر دوش زنان نهاد و زنان اين بار به آشپزخانه تبعيد شدند و با اين تبعيد و جابه جايي از متن به حاشيه، نقش زنان در فيلم هاي بعد از انقلاب به حضور خنثي، انجام خدمات خانگي، نشستن در مقابل سماور و ريختن چاي، سيني به دست در حال خدمت و پذيرايي، اطاعت بي قيد و شرط از مردان حتي فرزندان 12-10 ساله خود، تقليل يافت. تضعيف حضور زنان در سينماي بعد از انقلاب، سينماي ملي را يک بار ديگر تا آستانه ورشکستگي کامل پيش برد که بدون کمک دولت نمي توانست روي پاي خود بايستد.

حضور زن در تلويزيون بعد از انقلاب

تلويزيون با برخورداري از بودجه ملي، در تمامي آثار ارائه شده و در قالب سريال هاي تلويزيوني اين نقش را ادامه و بسط داد. در سريال هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي اين دوران، کمتر زني را مي بينيم که کار کند. چيزي بنويسد، از سرکار بيايد، در اتوبوس ديده شود و... اگر نقشش مثبت باشد بالاي حرف شوهرش يا پدرش حرف نمي زند. در آثار جنگي در نقش بدرقه کنندگان شادمان و اشک ريز شوهران و فرزندان هستند. مورد مشورت نيست. دائم سبزي پاک مي کند و در آشپزخانه مي پلکد. البته زنان منفي حساب کارشان جداست و همه شان، بي رحم و زيان خواه و بي منطق و مايه آزار جسم و روح مردان عاقل و شريف و بلندنظر و درويش صفت و استغنا پيشه هستند.
البته چه قبل و چه بعد از انقلاب، چند اثر قابل اعتنا نيز داشته ايم اما به شمار انگشت هاي دست. چشمه، گاو، يک اتفاق ساده، رگبار، غريبه و مه و چند اثري که در آستانه انقلاب ساخته شدند اما امکان نمايش نيافتند مثل کلاغ و چريکه تارا و مرگ يزدگرد از بهرام بيضايي.

نقش زن در سينما و تلويزيون پس از جنگ

بلافاصله بعد از پايان جنگ چند فيلم خوب ساخته شد و چند فيلم سانسور زده هم اجازه نمايش يافت. آثاري نظير نرگس، شايد وقتي ديگر و باشو غريبه کوچک هم اجازه نمايش گرفت. هنگامي که نقدهاي مربوط به اين فيلم ها را خواندم متوجه شدم در همان کتاب کوچک سيماي زن، روي دُمل دردناکي انگشت گذاشته ام که بزودي سر باز خواهد کرد و عقده بيرون خواهد ريخت شايد به همين دليل کتاب با وجود حجم کمش دو سال در محاق توقيف ماند.
با پايان جنگ و گشايش نسبي در فضاي سياسي، زمزمه هاي اعتراض آميز زنان در بيشتر زمينه ها، اينجا و آنجا شنيده مي شد. در سينما نيز زنان هنرمند علاقه مند به سينما، حذف زن از مقابل دوربين را با حضور گسترده در پشت دوربين جبران کردند. زنان نخست در تلويزيون و در قالب مستندساز و دستيار کارگردان، طراح، مدير صحنه، گزارشگر و فعاليت هايي از اين دست اعلام حضور کردند و با پايداري و پافشاري و صبوري در مقابل اهانت ها و خوارشماري هاي بسيار، عاقبت دژ به ظاهر تسخيرناپذير سينما را به عنوان سينماگر بر خود گشودند. پوران درخشنده با فيلم «پرنده کوچک خوشبختي» سر فصل اين آغاز است و پس از آن فيلم «نرگس» اثر رخشان بني اعتماد آغاز نگرشي جديد به زن سينماي ملي است که اين بار از منظر نگاه زنان نشان داده مي شود.

حضور زنان سينماگر در سينماي ايران

به اين ترتيب واکنش اعتراض آميز زنان سينماگر به سيماي غير واقعي از زن در سينماي ملي ساخته هايي از خود آنان است. زنان سينماگر با اعتماد به نفس برگرفته از دانايي و توانايي حرفه اي و نگاهي مهم از موشکافي زنانه با وجود بايدها و نبايدها که کار فيلمساز ايراني را براي ساختن يک فيلم خوب تا حد معجزه مشکل مي کند در سينماي ايران اعلام حضور مي کنند و با آنکه تنها 10سال از آغاز حضور آنان مي گذرد در صف فيلمسازان مطرح ايراني در سطح جهانند.
رخشان بني اعتماد با آثاري چون بانوي ارديبهشت، روسري آبي و زير پوست شهر که بعد از نرگس آنها را ساخت و مستندهايي چون شهرک فاطميه و.... تهمينه ميلاني و ياسمين ملک نصر و منيژه حکمت نيز با برخي آثار خود و مردان سينماگر هم با ساختن آثاري چون سگ کشي، زينت، طوطيا، غزال، کاغذ بي خط، من ترانه پانزده سال دارم و آثار ديگري که در راه است، نقش سنتي زنان را به چالش کشيدند. ايران امروز تنها در عرصه دستيابي به جامعه مدني در حال تحول نيست. در عرصه فرهنگ و هنر نيز در تب و تاب و دگرگوني است. زن اين نيمه کامل هستي آرام آرام در همه جا اعلام حضور مي کند.


منبع: روزنامه ايران

http://www.CheKhabar.ir/News/95160/زناني که در سينماي ايران به عزت نفس شان جفا شد
بستن   چاپ