کولاک بحران هاي خشونتي در کشور
جمعه 18 اسفند 1396 - 3:16:25 PM
چه خبر - دلايل قتل‌هاي جنون‌آميز خانوادگي چيست؟

روزنامه شهروند نوشت: «شامگاه سه‌شنبه پدر خشمگيني در غرب پايتخت دست به اقدام هولناکي زد. اين مرد ٤٢ساله در يک حرکت جنون‌آميز همسر سابق و فرزند ٨ساله را به قتل رساند و بعد از آن اقدام به خودکشي کرد. در اين حادثه، زن جوان همراه پسرش کشته شد اما قاتل در خودکشي ناکام ماند و به بيمارستان منتقل شد. اين جنايت حدود ساعت ٩شب در يکي از خيابان‌هاي محله تهرانسر اتفاق افتاد.
بر اساس اعلام پليس تهران، اين مرد ابتدا به محل زندگي همسر مي‌رود و او را خفه مي‌کند. او پس از قتل همسر سابقش به خانه خودش مراجعه مي‌کند و با چاقو به جان فرزند ٨ساله‌اش مي‌افتد. اين پدر سنگدل با ضربات متعدد چاقو پسرش را به قتل ‌رساند و بعد از آن هم اقدام به خودکشي کرد، اما توسط ماموران اورژانس به بيمارستان منتقل شد. گزارش اين حادثه، بلافاصله به بازپرس کشيک قتل تهران اعلام شد. هنوز انگيزه اين جنايت مشخص نيست و کارآگاهان اداره آگاهي در تحقيق در خصوص اين حادثه هستند.
اما اين براي نخستين‌ بار نيست که چنين حادثه تلخي رخ مي‌دهد. پرونده‌هاي جنايي متعددي در چند وقت اخير تشکيل شده که عامل آن همسري خشمگين و پدري سنگدل است که اعضاي خانواده‌اش را به قتل رسانده و بسياري از آنها خودش هم اقدام به خودکشي کرده است. تابستان ‌سال‌جاري بود که جنايت خيابان دروس خبرساز شد. در آن حادثه تلخ، مرد ميانسالي که استاد دانشگاه بود، پس از قتل فجيع مادر و پدرش در دفتر کارش، به سراغ همسر و فرزندش در محله دروس تهران رفت و آن دو را نيز با چاقو کشت. اين قاتل سپس اقدام به خودکشي کرد و خودش را هم از پاي درآورد.
چندي بعد هم در محله تهرانپارس پدري که همراه با دو دخترش زندگي مي‌کرد، در اقدامي مشابه جنايت هولناک ديگري را رقم زد. آن مرد هم چند سالي بود که از همسرش جدا شده و با دو دخترش زندگي مي‌کرد. در آن حادثه دو خواهر جوان با چاقو به دست پدرشان کشته شدند. پدر سنگدل پس از نوشتن نامه‌اي که در آن به انگيزه‌هايش از اين اقدام جنون‌آميز اشاره کرده بود، دست به خودکشي زد اما پرونده‌هاي اين‌چنيني در چند وقت به همين‌جا ختم نمي‌شوند.
سرانجام پرونده سرهاي بريده خيابان شيخ بهايي که يکي از جنجالي‌ترين پرونده‌هاي قتل چند وقت اخير تهران بود هم، به پدر قاتل ختم شد. اين پدر پس از شناسايي و دستگيري توسط پليس در اظهاراتش ضمن اعتراف به قتل پسر و عروس و مثله‌ کردن اجساد آنها، دليل اين جنايت فجيع را اذيت و آزار و مصرف مواد مخدر آن دو اعلام کرد و از بازپرس پرونده تقاضاي قصاص کرد.

بحران خشونت در جامعه

اما به ‌راستي چه عامل يا عواملي باعث بروز اين‌گونه از جنايت‌ها مي‌شود. اين حد از خشونت و سنگدلي که باعث بروز چنين رفتارهاي جنون‌آميزي مي‌شود، از کجا سرچشمه مي‌گيرد. آيا اين پرونده‌هاي جنايي که در چند وقت بارها ‌و بارها در گوشه و کنار شهرها رخ مي‌دهد، نمودي از افزايش خشونت در سطح جامعه است که حالا در بين خانواده‌ها خودش را به عريان‌ترين شکل ممکن نشان مي‌دهد؟ اين پرسش‌هايي است که عليرضا فرنام استاد و عضو هيأت‌علمي دانشگاه علوم پزشکي تبريز در پاسخ آنها را در بحران خشونت مي‌داند.
او در اين‌باره به «شهروند» مي‌گويد: «اين‌گونه اقدمات جنون‌آميز معمولا در افرادي ديده مي‌شود که از مشکلات روحي و رواني ناديده گرفته‌ شده رنج مي‌برند. جنايت به‌ عنوان بالاترين سطح خشونت به يکباره رخ نمي‌دهد. به عبارت ديگر، عامل اصلي اين حوادث مرداني هستند که سال‌ها با مشکلات و بيماري‌هاي رواني زندگي کرده‌اند. به‌ طور معمول در بررسي گذشته متهمان انواع و سطوح مختلفي از خشونت ديده مي‌شود. يعني يک پدر يک‌شبه قاتل فرزندش نمي‌شود، مردي که سال‌ها با همسرش زندگي کرده، در مدت کوتاهي کمر به قتل او نمي‌بندد. بيشتر اين افراد قبل از اقدام به اين عمل، بارها به اشکال مختلف خشونت داشته‌اند. خشونت در کلام؛ رفتار خشونت‌هاي ديگر که در بستر خانواده‌ها شکل گرفته است. اما مشکل اصلي اين‌جاست که وقتي اين مشکلات نمايان مي‌شود، کار از کار گذشته و حادثه جبران‌ناپذيري رخ داده است.»
به گفته اين روانپزشک، يکي از دلايل اين دير نمايان‌ شدن در نبود ابزار حمايتي و قانوني است: «وقتي که زني در مدت زمان طولاني در معرض خشونت از سوي همسرش قرار مي‌گيرد، وقتي که کودکي از سوي پدرش بارها به دلايل مختلف تنبيه بدني و آزار کلامي مي‌شود و هيچ مرجع قانوني هم براي بازدارنگي و اصلاح رفتار وجود ندارد. بايد منتظر بروز چنين حوادثي بود.»
فرنام با اشاره به اين‌ که اختلالات رواني مردان پس از ظهور قابل‌ درمان است، ادامه مي‌دهد: «بهبود و کاهش عوارض بيماري‌هاي رواني امکان‌پذير است. تغيير و اصلاح رفتار و گفتار خشونت‌آميز با مراجعه به مراکز مشاوره و روانپزشکان قابل درمان است اما واقعيت اين است که‌ درصد بسيار ناچيزي از مردم به‌ خصوص مردان حاضر به پذيرش اين مشکلات هستند. در واقع آنها بيماري خود را قبول نمي‌کنند و خشونت خود را به عوامل بيروني مرتبط مي‌دادند. به همين دليل به نظر مي‌رسد بايد به دنبال يک راهکار واسطي بود.»
او در توضيح بيشتر مي‌گويد: «در بسياري از موارد همسر و فرزندان به دليل روابط احساسي علاقه‌مند به ادامه زندگي با اين افراد هستند اما به شرط درمان و برطرف‌ شدن مشکلات رواني. دقيقا همين‌جاست که بايد با استفاده از برخي ابزارهاي حمايتي و قانوني اين‌گونه افراد را مجبور به پذيرش و درمان کرد. البته اين ايده نياز به بررسي بيشتري دارد اما به هر حال بايد براي بحران خشونت در جامعه فکر کرد.»

خشونت ناشي از کمبودها و فشارهاي اقتصادي

سعيد خراط‌ها آسيب شناس اجتماعي معتقد است که خشونت در جامعه زياد شده و به مرز بحران نزديک است. او هم ريشه بروز اين جنايت ها را همين پديده مخربي مي داند که در چند سال اخير روند فزاينده‌اي به خود گرفته است. اما خراط‌ها با تاکيد بر زمينه‌هاي اجتماعي اين بحران خشونت به «شهروند» مي‌گويد: «مشکلات اقتصادي دليل اصلي اين خشونت افسارگسيخته است که امروز در بخش‌هاي مختلف جامعه خودش را به اشکال مختلف نشان مي‌دهد. کمبودها و فشارهاي اقتصادي، بيکاري، فقر و تبعيض باعث شده که خانواده‌ها به بدترين و دلخراش‌ترين شکل ممکن به خشونت گرفتار شوند. پدري که مدام و هر روز شرمنده زن و بچه است، جواني که با تحصيلات و قابليت‌هاي فراوان از بيکاري در خانواده شرمسار است. مستعد هر گونه اقدام غير منتظره است. وقتي اين کمبودها در کنار فرصت‌ها و پيشرفت‌هاي خارج از ضابطه برخي افراد در جامعه قرار مي‌گيرد، خواه ناخواه مقايسه‌اي تلخ در ذهن انجام مي‌شود. نبود فرصت‌هاي برابر، رانت، اختلاس، همه اينها باعث مي‌شود که افراد به سمت رفتارهاي خشن متمايل شوند. حالا اين ديگر به شرايط خانوادگي، قدرت مديريت و زمينه هاي رواني افراد بستگي دارد. در چنين شرايطي، کافي است که مردي در محيط نامناسب بزرگ شده باشد يا اختلالات زمينه‌اي رواني را با خود داشته باشد. در اين شرايط نبايد از بروز قتل‌هاي فجيع، کشتن پسر به دست پدر، همسرکشي و امثال اين جرايم هولناک تعجب کرد.»
اين آسيب‌شناس معتقد است فاصله بين نسل‌ها در جامعه ايراني يکي ديگر از عوامل موثر در تشديد و بروز اين گونه ازخشونت‌هاست: «هنجارها و ارزش‌ها نسل جديد به طور کلي تغيير کرده. در واقع ما با يک انقلاب ارزشي مواجه هستيم. فرزندان و والدينشان به خصوص پدرها از دو دنياي مختلف هستند. حتي ساده ترين حرف ها و خواسته هاي يکديگر را درک نمي کنند. در اين شرايط بروز اختلافات بيشتر شده و با توجه به شرايط و عوامل ديگر خشونت بين اعضاي خانواده را رقم مي زند.»
به گفته خراط‌ها افزايش اين جنايت‌ها پيام ديگري هم دارد و آن بحراني شدن وضع رواني جامعه است: «جامعه با مشکلات و بيماري‌هاي رواني زيادي دست و پنجه نرم مي کند. واقعيت اين است که بسياري از ايرانيان به يک يا چند اختلال رواني دچار هستند. وزارت بهداشت در چند سال گذشته بارها آمارهايي در اين خصوص منتشر کرده. مرجع رسمي اعلام مي کند که بيش از ٢٠ درصد افراد جامعه اختلالات رواني دارند. بارها در اين خصوص هشدار داده شده، اما مشکل اين جاست که فقط در حد گزارش يا اعلام و هشدار باقي مانده. واقعا براي چند دهم يا صدم درصد از اين افراد بيمار رواني برنامه ريزي صورت گرفته است. چند نفر از اين ها خدمات روان درماني دريافت کرده اند. جامعه بيمار است. بحران خشونت و اختلالات رواني مرز بحران را رد کرده است.»


منبع: isna.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/94896/کولاک بحران هاي خشونتي در کشور
بستن   چاپ