چه خبر - مديريت بدون بن بست؛ هدف روحاني از بيان کردن رفراندوم
آيا روحاني احساس مي کند که در عرصه بينالمللي اتفاقات جديدي ممکن است در حال رخ دادن باشد که ممکن است بازتاب آن در داخل کشور نمود بارزي داشته باشد؟
روزنامه آرمان نوشت: «حسن روحاني در شرايطي از طرح «رفراندوم» سخن ميگويد که ميزان مطالبات از دولت وي بيش از گذشته شده و به نظر ميرسد دولت در تحقق برخي از مطالبات بدنه اجتماعي حامي خود ناتوان شده است. با اين وجود اين که چرا روحاني در اين مقطع زماني از رفراندوم سخن ميگويد جاي تامل و درنگ دارد. آيا روحاني احساس ميکند براي تحقق وعدههايي که به مردم داده داراي اختيارات کافي نيست يا اين که در عرصه بينالمللي اتفاقات جديدي ممکن است در حال رخ دادن باشد که ممکن است بازتاب آن در داخل کشور نمود بارزي داشته باشد؟ به همين دليل و براي تحليل و بررسي اين موضوع و همچنين طرح موضوع گفتوگوي ملي با آيتالله محسن غرويان، استاد حوزه و دانشگاه گفتوگو کرديم.
آيتالله غرويان معتقد است: «از بيرون به دولت فشارهايي وارد ميشود که در مسير حرکت دولت اخلال به وجود ميآورد.دولت به تنهايي نميتواند مشکلات پيش روي کشور را حل کند. به همين دليل نيز نهادها و دستگاههاي ديگر نظام بايد در حل مشکلات کشور به دولت کمک کنند. به عنوان مثال در شرايط کنوني در بين نهادهاي حکومتي ديدگاههاي متفاوتي درباره پرداخت يارانه به اقشار مختلف مردم وجود دارد. به همين دليل نيز يکي از راههاي پايان دادن به اين اختلاف نظرها رفراندوم است که به واسطه آن مشخص ميشود چه تعداد از مردم موافق پرداخت يارانه و چه تعداد مخالف هستند. با برگزاري رفراندوم تصميمگيري براي مسئولان درباره يارانهها راحتتر ميشود و دولت ميتواند با اتکا به آراي مردم براي يارانهها برنامهريزي کند.»
در ادامه متن گفتوگوي«آرمان» را با محسن غرويان ميخوانيد.
چرا آقاي روحاني در مقطع کنوني موضوع رفراندوم را در فضاي سياسي کشور مطرح کردند؟
هدف اصلي آقاي روحاني از مطرح کردن موضوع رفراندوم اين بود که نشان بدهد در مديريت کشور و خدمت به مردم هيچ بنبستي وجود ندارد و قانون اساسي پيشبينيهاي لازم را براي مقاطع حساس و تنگناها کرده است. اصول و مباني انقلاب اسلامي مبتني بر رأي مردم است. به همين دليل نيز در مسائل کلان کشور و هنگامي که مسئولان کشور در يک موضوع يا موضوعاتي دچار اختلاف ديدگاه ميشوند مردم ميتوانند با شرکت در رفراندوم به اين اختلافات پايان بدهند و زمينه حرکت و رشد جامعه را مهيا کنند. به عنوان مثال؛ اختلاف ديدگاهها درباره موضوع برجام همواره وجود داشته و در شرايط کنوني نيز وجود دارد. به همين دليل نيز اگر اين اختلافات تشديد شود ميتوان سرنوشت برجام را به رفراندوم گذاشت تا مردم تکليف آن را مشخص کنند. با اين وجود موضوع رفراندوم بايد يک موضوع کلان، ملي و استراتژيک براي کشور باشد و نميتوان درباره هر موضوعي به رفراندوم رجوع کرد. دولت آقاي روحاني نيز به عنوان دولتي که مدعي گفتمان اعتدال است تلاش ميکند با اتکا به خرد جمعي و عقلانيت مشکلات کشور را برطرف کند. بدون شک هر زمان که ما از خرد جمعي استفاده کرديم نتيجه مطلوبي کسب کرديم و در هر زمان که اين اتفاق رخ نداده است ضرر و زيان ديدهايم.
آيا آقاي روحاني به دليل اين که از برخي اختيارات براي تحقق وعدههايي که به مردم داده برخوردار نيست تلاش ميکند با طرح چنين موضوعاتي فضا را براي پيشبرد اهداف دولت فراهم کند؟
بله تا حدودي اين اتفاق رخ داده است. البته آقاي روحاني با استناد به قانون اساسي و ظرفيتهايي که در قانون اساسي وجود دارد چنين موضوعي را مطرح کردند. بدون شک قانون اساسي بهترين راه حل براي حل مشکلات کشور است. با اين وجود بايد اين نکته را نيز در نظر گرفت که از بيرون به دولت فشارهايي وارد ميشود که در مسير حرکت دولت اخلال به وجود ميآورد. دولت به تنهايي نميتواند مشکلات پيش روي کشور را حل کند. به همين دليل نيز نهادها و دستگاههاي ديگر نظام بايد در حل مشکلات کشور به دولت کمک کنند. به عنوان مثال در شرايط کنوني در بين نهادهاي حکومتي ديدگاههاي متفاوتي درباره پرداخت يارانه به اقشار مختلف مردم وجود دارد. به همين دليل نيز يکي از راههاي پايان دادن به اين اختلاف نظرها رفراندوم است که به واسطه آن مشخص ميشود چه تعداد از مردم موافق پرداخت يارانه و چه تعداد مخالف هستند. با برگزاري رفراندوم تصميمگيري براي مسئولان درباره يارانهها راحتتر ميشود و دولت ميتواند با اتکا به آراي مردم براي يارانهها برنامهريزي کند.
آيا برخي نهادهاي ديگر هم از اين موضوع استقبال ميکنند؟ دولت آقاي روحاني براي از بين بردن موانع پيش روي برگزاري رفراندوم بايد چه اقداماتي انجام بدهد؟
به صورت طبيعي برخي با رفراندوم مخالفت خواهند کرد. با اين وجود بايد موضع رفراندوم مشخص باشد. پس از اين که آقاي روحاني موضوع رفراندوم را مطرح کردند، برخي گفتند که اين پيشنهاد براي نفي مباني اصلي انقلاب است. اين در حالي است که منظور آقاي روحاني به هيچ عنوان اين مسائل نبوده است. رفراندوم بايد در زمينه برخي مسائل مانند برجام يا پرداخت يارانهها صورت بگيرد و ارتباطي به مسائل بديهي جامعه ندارد. ما بايد ظرفيت تصميمگيريهاي بزرگ را در جامعه به وجود بياوريم و با سعه صدر بيشتري با مسائل برخورد کنيم. قانون اساسي راه حل رفراندوم را براي زماني در نظر گرفته که مسئولان به دليل برخي مسائل نتوانند درباره يک موضوع مهم به اجماع و اتفاق نظر برسند. در چنين شرايطي است که ارجاع به آراي مردم و برگزاري رفراندوم ميتواند گرهگشا باشد و زمينه را براي گشودن گرهها از تصميمگيريهاي بزرگ کشور فراهم کند.
پس از طرح گفتوگوي ملي در فضاي سياسي کشور واکنشهاي مختلفي نسبت به اين موضوع به وجود آمد. آيا شرايط و ابزارهاي گفتوگوي ملي به معناي واقعي در فضاي سياسي کشور وجود دارد؟
بدونشک زمينه گفتوگوي ملي توسط نخبگان جامعه مهيا خواهد شد و نخبگان جامعه هستند که با تحليل و بررسي شرايط کشور، چالشها و فرصتهاي پيش روي جامعه را براي افکار عمومي تشريح ميکنند. از سوي ديگر صداوسيما نقش مهمي در اين زمينه ميتواند ايفا کند. صداوسيما با نزديک کردن مواضع گروههاي سياسي به هم و ايجاد فرصت براي مفاهمه و گفتوگو نقش مهمي در تحقق گفتوگوي ملي خواهد داشت. رسانههاي گروهي نيز همين وضعيت را دارند و با نشان دادن نقاط ضعف و قوت گروههاي سياسي ميتوانند زمينه اين گفتوگو را فراهم کنند. در دنياي امروز بايد گفتوگو و تفاهم سياسي را ياد بگيريم و در عمل نيز آن را اجرا کنيم. بدون شک مهمترين مانع براي نتيجه بخش بودن گفتوگوي ملي، انحصارطلبي است و ممکن است اجازه ندهد گفتوگوي ملي به معناي واقعي کلمه اتفاق بيفتد. اگر يک گروه يا جريان سياسي خود را مطلق و بر حق ببيند و انتظار داشته باشد ديگر گروهها مطابق ميل آنها رفتار کنند زمينه تحقق گفتوگوي ملي به وجود نخواهد آمد. اين وضعيت درباره افراد نيز وجود دارد و افراد نبايد بهصورت سياه و سفيد و مطلق به دنياي سياست نگاه کنند. جمهوري اسلامي يک حکومت مبتني بر مردمسالاري ديني است. يکي از مباني اصلي مردمسالاري ديني نيز گفتوگو و مفاهمه گروهها و جريانهاي سياسي با يکديگر است. مقام معظم رهبري بارها روي مردمسالاري ديني و استفاده از خرد جمعي تاکيد کردهاند و خواستار اشاعه فرهنگ گفتوگو و احترام به حقوق ديگران شدهاند. در نتيجه تا زماني که جريانهاي سياسي حاضر نباشند در چارچوب مردمسالاري ديني به گفتوگو و مفاهمه يا يکديگر بپردازند نميتوان به تحقق مردمسالاري ديني و گفتوگوي ملي اميدوار بود.
طرح اوليه گفتوگوي ملي از طرف اصولگرايان مطرح شد. اين در حالي است که در زماني که اصولگرايان قدرت اجرايي کشور را در اختيار داشتند از چنين طرحهايي استقبال نميکردند. آيا در شرايط کنوني که جريان اصولگرايي در موضع ضعف قرار گرفته طرح گفتوگوي ملي براي اصولگرايان يک رويکرد استراتژيک براي برونرفت از وضعيت موجود خواهد بود؟
ما بايد بپذيريم که گفتوگو و مفاهمه ملي بايد جايگزين تنازع و اختلافات شود. بدون شک تا زماني که اختلاف و تنش وجود داشته باشد نميتوان به گفتوگوي ملي بين جريانهاي سياسي به معناي واقعي کلمه اميدوار بود. اصولگرايان بايد اين سوال مهم را از خود بپرسند که در طول چهل سالي که از تاريخ انقلاب ميگذرد از اين همه دعوا، کينهتوزي و تنشآفريني چه نتيجهاي گرفتهاند؟ اين وضعيت براي گروهها و احزاب سياسي نيز وجود داشته است. گروهها و احزاب سياسي نيز بايد اين سوال را از خود بپرسند که از اين همه دعوا و کينهتوزي چه نتيجهاي گرفتهاند. بدون شک اگر اين دعواها و کينه توزيها تا400 سال ديگر هم ادامه پيدا کند به يک نتيجه منطقي و معقول نخواهد رسيد. خوشبختانه در شرايط کنوني گروهها و احزاب سياسي به اين نتيجه رسيدهاند که با رويکرد ستيزهجويانه نميتوانند به اهداف خود دست پيدا کنند و به همين دليل نيز به دنبال مفاهمه و گفتوگو يا ديگر گروههاي سياسي هستند. عقلاي جريان اصولگرايي نيز با توجه به همين رويکرد طرح گفتوگوي ملي را مطرح کردند. بدون شک پيش شرط اصلي گفتوگوي ملي و بازي دموکراسي، گفتوگو و مفاهمه بين جريانهاي سياسي است. قرآن کريم نيز بارها مسلمانان را به مشورت و همانديشي و مفاهمه در امور دعوت کرده است. نميتوان شرايطي را در نظر گرفت که يک گروه سياسي خود را محق بداند که بتواند براي ديگر جريانهاي سياسي تعيين تکليف کند و به جاي آنها تصميم بگيرد. از سوي ديگر گفتوگوي ملي يکي از ابزارهاي مهم درجهت انسجام وحدت ملي است، هر چه گروهها و جريانهاي سياسي بيشتر به هم نزديک شوند وحدت ملي استحکام بيشتري پيدا ميکند. حضرت امام و مقام معظم رهبري همواره به حفظ وحدت و يکپارچگي ملي بين گروهها و جريانهاي سياسي تاکيد داشتهاند و يکي از اصول مردمسالاري ديني نيز حفظ وحدت در جامعه است.
چرا برخي از اصولگرايان در شرايط کنوني از رويکردهاي اصلاحطلبي استفاده ميکنند و از بسياري از مواضع گذشته خود به سمت گفتمان اصلاحات عدول کردهاند؟
دنياي سياست يک دنياي سيال و پويا است و حالت سکون و ايستا ندارد. اين وضعيت براي انسانها نيز وجود دارد و انسانها نيز به صورت دائم در حال تحول و تکاپو هستند و حالت سکون ندارند. نميتوان فرض کرد که افکار و انديشههاي يک نفر در طول چهل سال گذشته هيچ تفاوتي نکرده، بلکه انديشهها و ديدگاههاي انسانها همواره در حال تکاپو و نو شدن بوده است. در شرايط کنوني نيز حوادث گوناگون و اتفاقات مختلفي که در سالهاي اخير رخ داده، سبب شده در ديدگاههاي اصولگرايان تعديل به وجود بيايد. اصولگرايان به اين نتيجه رسيدهاند که براي جذب اعتماد و رأي مردم بايد از برخي رويکردهاي خود در گذشته عدول کنند و رويکرد جديدي در پيش بگيرند. به همين دليل نيز بايد تغيير در جريان اصولگرايي را اتفاقي مثبت براي اين جريان در نظر گرفت. از سوي ديگر برخي از اصلاحطلبان نيز در برخي مقاطع مواضع اصولگرايانه اتخاذ کردهاند که اين مساله نشاندهنده سياليت و پويابودن فضاي سياسي است.
ديدگاه شما درباره ماجراي موسوم به دختران خيابان انقلاب چيست؟
بنده به اين مساله به عنوان يک مساله فرهنگي نگاه ميکنم و معتقدم راهحل اين مساله نيز بايد از راههاي فرهنگي و فکري پيدا شود. نوع اعتراض و پاسخ به اين اعتراض بايد در فضاي مدني و فرهنگي جامعه صورت بگيرد و هر گونه برخورد چکشي و سلبي با اين موضوع دقيق نيست و پيامدهايي به همراه خواهد داشت. بدون شک بروز اين گونه اعتراضات در اماکن عمومي ريشههاي سياسي و فرهنگي دارد و بايد از ريشه معالجه شود و با درمانهاي کوتاه مدت و مقطعي نميتوان به نتيجه مطلوب دست پيدا کرد. متاسفانه ما هنوز در زمينه کارهاي فرهنگي و فکري در جامعه با مشکل جدي مواجه هستيم و هنوز نتوانستهايم يک ديالوگ منطقي با نسل جديد درباره دغدغههاي آنها برقرار کنيم. هنگامي که ما هنوز نتوانستيم براي جوانان جاذبههاي فکري و فرهنگي ايجاد کنيم شرايط به شکلي به پيش ميرود که جوان نسبت به وضعيت موجود معترض ميشود. اين در حالي است که برخي تلاش ميکنند با روشهاي سخت و خشونت بار با اين اعتراضات برخورد کنند که نتيجه عکس به همراه خواهد داشت. بدون شک بايد با جوانان به زبان نرم و منطقي سخن گفت و از هرگونه برخورد تند و سلبي اجتناب کرد.»
منبع: isna.ir