آقاي رئيس جمهور، آيا توضيح بديهيات بس نيست؟ چرا اصرار بر نشست خبري داريد؟
چهارشنبه 18 بهمن 1396 - 8:49:42 AM
چه خبر - لطفا بفرماييد پس از بديهيات چه مي‌شود؟

مي‌دانيم رئيس‌جمهوري فعال مايشا نيست و توانايي و قدرتش لزوما در قد و‌ اندازه هيبت «رئيس» يک «جمهوري» نيست، مردم هم برخي اين را مي‌دانند و برخي نه. براي همين حق اين بود که حسن روحاني در فرصت‌هايي اين‌چنيني بيشتر درباره «امکان‌هاي» اين «نشدن»‌ها صحبت کند. گفت‌وگوي تلويزيوني حسن روحاني مخاطبان را نااميد کرد؛ مخاطباني که سخنان جنجالي و وعده‌هاي او در انتخابات ٩٦ را هنوز به ياد دارند. تصور مي‌شد حسن روحاني ديروز صريح‌تر و شفاف‌تر از شبي که روبه‌روي رشيدپور نشست، سخن بگويد. ابتداي نشست خبري نيز چنين اميدي مي‌رفت که سخناني متفاوت از او شنيده شود که نشد.

انتظار بود وقتي از زمان‌شناسي سخن گفت و اينکه مردم امروز سواد و معلوماتشان متفاوت شده با سال ٥٧، درباره تفاوت اين خواسته‌ها و نگرش «مردم متفاوت‌شده» نيز سخن بگويد. نمونه‌هاي اين خواسته‌هاي متفاوت‌شده را اين روزها شاهد بوديم. قطعا روحاني هم ديده است. شايد براي همين گفت: «مردم فقط به اقتصاد اعتراض ندارند، در مسائل سياسي، روابط خارجي و... خيلي حرف دارند» و بعد هم اضافه کرد: «گوش ما بايد کاملا شنوا باشد». اما نگفت بعد از اين «شنوايي» قرار است چه رخ دهد و سرانجام آنهايي که «شنيده»‌ شده‌اند به کجا رسيده است؟

حسن روحاني مي‌توانست بخشي از همان حرف‌هاي سياسي را که به «گوش شنوايش» رسيده، بگويد و بگويد چرا فراتر از «شنيدن» کاري نشده يا نمي‌شود و مقصر کيست و کجاست؟ اينکه «اعتراض حق همه است»، بديهي است و اينکه «گوش نهادهاي قدرت و مسئول» هم بايد «شنوا» باشد، نيز بديهي. خبرنگاران براي شنيدن بديهيات به نشست خبري نمي‌روند و مردم هم براي گوش‌کردن بديهيات پاي تلويزيون نمي‌نشينند. مردم مي‌خواهند بدانند بعد از اين «بديهيات» بالاخره که چه؟

او در گفت‌وگو با رشيدپور گفته بود آنچه بايد به مال‌باختگان مؤسسات مالي پرداخت شود، از جيب مردم مي‌رود. انتظار اين بود که ديروز توضيح دهد اين مؤسسات مالي چرا و چه زماني مجوز فعاليت گرفتند؟ به کجا وابسته هستند که پيش‌ از اين، با آنها برخورد نشد و پول‌هاي مالباختگان الان کجاست؟ چرا بايد اين پول الان از جيب مردم پرداخت شود؟ روحاني آن شب در گفت‌وگو با رشيدپور گفت: «مردم بدانند براي اينکه اين فضاي آزاد بماند، دولت زجرها کشيد»؛ انتظار اين بود که او بيشتر درباره آنچه «زجر» خوانده بود توضيح دهد و بگويد چرا و کدام نهادها و جريان‌ها‌ مي‌خواهد گردش جريان آزاد اطلاعات متوقف شود و در اين مسير چه سنگ‌اندازي‌هايي انجام شده است؟

در شرايطي که تريبون‌هاي عمومي متعلق به جناح اصولگراي مخالف دولت مدام بر بانگ فيلترينگ مي‌کوبند و از دولت براي توقف موقت فيلترينگ شاکي هستند، صرف اينکه گفته شود «آن دوره که بگوييم ببنديم و از پشت بام بيندازيم (منظورم ديش است نه آدم) گذشته است»، جذابيت ندارد؛ چون اين هم بديهي است. اگر فشارها براي محدودسازي شبکه‌هاي اجتماعي و گردش آزاد اطلاعات جدي است، آيا دانستن آن حق مردم نيست؟

مهم‌ترين مسئله و مشکل نشست‌هاي خبري رئيس‌جمهوري فضاي مونولوگ‌گونه آن است. خبرنگار سؤالش را مي‌پرسد و مي‌رود؛ چون فرصت کم است و بايد نوبت به بقيه برسد. اين را مجري در طول نشست خبري بارها متذکر شد. پاسخ‌هاي حسن روحاني لزوما پاسخ‌هاي قانع‌کننده‌اي نبود؛ اما اين فرصت و حق از خبرنگار گرفته شده بود که درباره قانع‌کننده‌نبودن آنها دوباره پرسش کند.

صادق زيباکلام: چرا اصرار بر نشست خبري داريد؟

صادق زيباکلام نيز نوشت: سخن گزافي نيست اگر گفته شود هر گفت‌وگويي که دکتر روحاني از زمان انتخاب در دور دوم تاکنون انجام داده باعث ريزش شمار بيشتري از آراي او شده است. در خوش‌بينانه‌ترين حالت مي‌توان گفت دست‌کم هيچ گفت‌وگويي باعث بالارفتن محبوبيت رئيس‌جمهور نشده است.

اشکال از جايي شروع مي‌شود که کسر درخور توجهي از شهروندان که بسياري از آنها ممکن است به او رأي داده باشند، با اشتياق و انتظار پاي تلويزيون مي‌نشينند تا سخنان او درباره مشکلات زندگي را بشنوند. بسياري از مخاطبان رئيس‌جمهور با معضلات فراواني روبه‌رو هستند؛ بي‌کاري، آلودگي هوا، ترافيک، بالارفتن قيمت دلار، آلودگي محيط زيست، گردوغبار در خوزستان تا برسيم به افزايش خط فقر، کاهش قدرت خريد طبقه متوسط و فرودستان تا برسيم به خواسته‌ها و انتظارات سياسي و اجتماعي؛ از سياست خارجي ايران تا دشواري رابطه با ايالات متحده، تنش با همسايگان و ساير معضلات.

همان‌طورکه گفته شد مخاطب منتظر است ببيند دکتر روحاني چه دستورالعمل، راه‌حل، تدبير و «چه بايد کرد»‌ي براي مشکلات و نابساماني‌ها فراهم کرده است. آقاي روحاني به‌جز مطالب زيبا و شيوا و يک‌سري کلي‌گويي و وعده‌ و وعيد و تلاش براي دادن اميد به آينده، عملا حرف ديگري به مخاطب تحويل نمي‌دهد. بگذاريد نگاه دقيق‌تري به بخش‌هايي از نشست مطبوعاتي ديروز بيندازيم.

يکي از مسائل جدي امروز، بالارفتن روزانه نرخ ارز است؛ طبيعي بود بسياري منتظر بودند ببينند تدبير دولت دوازدهم براي خروج از اين وضعيت چيست. پاسخ ايشان آن بود که «تصميماتي براي کنترل نوسان ارز گرفته شده که بخشي از آن را رئيس بانک مرکزي اعلام کرده يا مي‌کند». نفس اينکه رئيس‌جمهور مي‌گويد رئيس بانک مرکزي تصميم را اعلام کرده يا خواهد کرد نشان مي‌دهد ظاهرا تصميم‌هاي جدي و عملي در کار نيست. اگر با عينک خوش‌بيني بنگريم مي‌توان گفت رئيس‌جمهور اميدوار است براي کنترل ارز راهي پيدا شود يا اتفاقات ديگري بيفتد که جلوي بالارفتن نرخ ارزها گرفته شود، اما نفر اول دستگاه اجرا، سياستي در‌اين‌باره ندارد، به‌جز توصيه و نصيحت به مردم که به‌دنبال خريد دلار و يورو نروند!

روحاني درباره استراتژي کلان دولت دوازدهم نيز براي چندمين‌بار از جمله در نشست خبري ديروز گفت: «بر روي دو هدف ايجاد اشتغال مولد و مبارزه با فقر مطلق» تمركز كرده‌ايم. او اضافه کرد اساسا بودجه سال ٩٧ روي اين دو هدف اصلي بنا شده است، اما همه ما مي‌دانيم دو موتور اصلي ايجاد درآمد براي هزينه‌کردن در زمينه اشتغال و محروميت‌زدايي در لايحه بودجه ٩٧، عبارت بودند از افزايش قيمت بنزين و کاهش ٣٠ ميليون يارانه‌بگير؛ اما بعد از ناآرامي‌هاي دي‌ماه، هم خود دولت و هم مجلس باعجله و نگران از واکنش مردم در آينده، هر دوي اين تصميم‌هاي بنيادي و درست را کنار گذاشتند.

اي کاش رئيس‌جمهور به مردم حقايق تلخ و گوشه‌اي از واقعيت‌هاي اقتصادي را مي‌گفت. اينکه فروش بنزين با نرخ هزار تومان و پرداخت به بيش از ٧٥ ميليون نفر يارانه نقدي در ماه، چه بلايي بر سر اقتصاد کشور آورده و همچنان خواهد آورد؛ اما به‌جاي بازگوکردن واقعيت‌هاي روشن اقتصادي، دکتر روحاني به خبرنگاران گفت: «١٠ ماه گذشته هم نشان داده که امسال شرايط بهتري پيشِ‌رو داريم». يا درباره سياست خارجي و با توجه به چالش‌هايي که پيشِ‌روي ايران قرار دارد از جمله خروج ايالات متحده از برجام در ارديبهشت سال آينده، رئيس‌جمهور در نهايت خونسردي و اميدواري گفت: «روابط ما با اروپا خيلي بهتر از گذشته است». درباره برجام هم تکرار کرد آمريکا نمي‌تواند از اين پيمان خارج شود و اروپا از تصميم ايالات متحده حمايت نمي‌کند. بعيد به نظر مي‌رسد دکتر روحاني نداند حجم مبادلات تجاري اروپا با آمريکا در سال بيش از هزار ميليارد دلار است، درحالي‌که حجم معاملات با ايران فقط حدود ٢٠ ميليارد دلار است. نمي‌دانم چرا دکتر روحاني تصور مي‌کند و به خبرنگاران تأکيد مي‌کند اتحاديه اروپا رابطه تجاري هزار ميلياردي با آمريکا را فداي رابطه تجاري با ايران مي‌کند. البته انصاف بايد داشت و شرايط دشوار دکتر روحاني را درک کرد.

اگر او مي‌خواست بسياري از واقعيت‌ها را براي مردم بازگو کند، يقينا با واکنش تند برخي بخش‌هاي ديگر در کشور روبه‌رو مي‌شد و شايد رئيس‌جمهور همچنان ترجيح مي‌دهد در شرايط فعلي تنشي ايجاد نشود. با وجود اين محدوديت اين تنها راه بيان مسائل نيست، حتما مي‌توان از طرق مختلف، مسائل را با مردم در ميان گذاشت و تا اين حد ‌باورنکردني، در افکار عمومي ظاهر نشد. خيلي دلم مي‌خواهد بدانم بعد از هر ظهور رسانه‌اي آقاي رئيس‌جمهور، مشاوران نزديک او، چه نوع بازخوردي از افکار عمومي در رسانه‌هاي اجتماعي به او ارائه مي‌کنند.


منبع: sharghdaily.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/90606/آقاي رئيس جمهور، آيا توضيح بديهيات بس نيست؟ چرا اصرار بر نشست خبري داريد؟
بستن   چاپ