مميزي ها باعث شدند قاتل با مقتول محرم شود !
چهارشنبه 11 بهمن 1396 - 10:50:11 AM
چه خبر - با رنگ پاک نمي شود

1. در گرماگرم انقلاب اسلامي سال 57 که علاوه بر تظاهرات، شعارنويسي روي ديوار هم يکي از عادات مردم بود، انقلابيون روي ديوار شعار مي‌نوشتند و گاه با فاصله کمي، احتمالا شاه‌دوستان و يا سازمان‌هاي دولتي شعارها را با رنگ پاک مي‌کردند و مي‌پوشاندند. آن وقت دوباره انقلابيون مي‌آمدند کنار آن مي‌نوشتند؛ “ننگ با رنگ پاک نمي‌شود!” اين جمله را به وفور مي‌شد روي ديوارها ديد.
در دوسه سال اول پيروزي انقلاب که گروه‌هاي مختلف سياسي آزادي فعاليت داشتند و عليه يکديگر شعار مي‌نوشتند، همين مجادله روي ديوار، زياد اتفاق مي‌افتاد.
2. البته که در مثل مناقشه نيست ولي شده حکايت مميزي فرهنگي ما. دائم داريم صورت مسئله را پاک مي‌کنيم که اصل ماجرا پنهان شود و به همين سادگي از واقعيت فاصله مي‌گيريم. من نميدانم مثلا در دوره‌اي که مساله ايدز در تلويزيون‌ و سينماي ما بايد پنهان مي‌شد، چقدر آمار ايدزي ‌ها کم شد؟ طبعا هيچ.
يا همين حالا با سانسور کردن مساله خيانت رو به گسترش زنان متاهل در سينما و کتاب و تلويزيون قرار است چه اتفاقي بيفتد؟ سرمان را زير برف کنيم مساله حل مي‌شود؟آيا چند سال ديگر به اين نتيجه نخواهيم رسيد که کاش مثل ماجراي ايدز، بهتر بود اين ماجرا را هم طرح مي‌کرديم و با سرپوش گذاشتن و انکار کردن گسترشش نمي‌داديم؟
تعرض جنسي به کودکان اگر ناديده گرفته شود تبعاتش بسيار مخرب نخواهد بود؟ سرپوش گذاشتن روي آن مجرمان را در حاشيه امنيت قرار نخواد داد؟ جري تر نخواهد کرد؟ و سطح امنيت کودکان را پايين نخواهد آورد؟ و اين پديده شوم را گسترش نخواهد داد؟

سانسورهايي که باعث مي شود, مجرمان حاشيه امنيت پيدا کنند

فساد اداري و مالي در دستگاه هاي رسمي، فقر، دزدي و اختلاس، فساد، تبعيض‌هاي قوميتي و جنسيتي، ريا و دروغِ نهادينه شده، مهاجرت گسترده نخبگان، تضييع حقوق مردم و … تماما از مواردي است که جامعه ما با آن دست به گريبان است. نگاه خطاپوش رسمي هيچگاه نمي‌تواند در رفع اين مشکلات کمکي کند. اين موضوعات بايد توسط رسانه و هنر به عرصه عمومي کشيده شود تا مجرمان و مقصران حاشيه امنيت نداشته باشند. آنچه باعث شرمندگي است و وجدان عمومي را جريحه دار مي‌کند “مطرح شدن” اين مشکلات نيست بلکه “وجود داشتن” آنهاست، ناديده گرفتن و کم اهميت وانمود کردن آنهاست. و وظيفه هنر و هنرمند طرح اين مشکلات است.
سينما و تئاتر و تلويزيون و کتاب و مطبوعات بايد بتوانند معضلات متعدد اجتماعي را مطرح کنند و با کلمه من‌درآوردي سياه نمايي برچسب نخورند و متهم نشوند. مطرح کردن مواردي از اين دست در عين حال که متريال جذابي براي فيلم و کتاب و تاتر و… هستند، مي‌توانند هنر را در ساحت اجتماع به يک اهرم تاثيرگذار و مهم بدل کنند.
يادمان نرود هيچ ننگي با رنگ پاک نمي‌شود و البته که در مثَل مناقشه نيست!
3. مميزي آثار فرهنگي و هنري شايد در اکثر جوامع وجود داشته باشد ولي طبعا حساب و کتابي دارد، محدود به موارد مشخصي است و مصاديق آن قابل احصاست. اما مميزي سليقه اي و بي حساب و کتاب در سينما و فرهنگ ما از آن مشکلاتي است که گاه از فرط بي منطقي شکل مضحکي پيدا مي‌کند.
مثال‌هاي پرشماري در اين‌باره وجود دارند. مثل همين اواخر که فرزانه کرم‌پور داستان‌نويس گفته؛ به دليل آنکه در داستانش يک مرد، زني نامحرم را خفه مي‌کند، داستان دچار مميزي شده است.* يا سردبير همشهري داستان نکته‌اي گفت درباره اينکه مجبور بوده در برخي داستان‌هايي که چاپ مي‌کرده زنان و مردان نامحرم را به نحوي محرم همديگر کند! از اين مثال‌ها در حوزه کتاب و نشر فراوان است.
درسينمايمان هم که الي ماشاالله مميزي‌هاي بي‌منطق، سليقه‌اي و خلق الساعه وجود داشته و دارد و نمونه‌هايش بسيار است.
بسياري از فيلم‌هايي که در دهه 60 ساخته مي‌شدند و حالا جزو فيلم‌هاي مهم سينماي ايران به حساب مي‌آيند با معيارهاي مميزي فعلي اصلا قابل نمايش نيستند. يا بسياري از فيلمنامه‌ها و فيلم‌ها، مميزي‌هاي عمده‌اي خورده‌اند و بعد در اکران عمومي با همان سکانس‌هاي مورد حساسيت نمايش داده شدند و هيچ اتفاقي هم نيفتاد مثل چند فيلم رضا کاهاني. اصلا چرا راه دور برويم. از فيلم “به رنگ ارغوان” حاتمي‌کيا چندين سال به عنوان فيلم توقيفي که مشکل غير‌قابل حل دارد، ياد مي‌شد ولي به يکباره نه تنها از توقيف به‌در آمد، بلکه به عنوان الگوي ايده‌آل سينماي سياسي معرفي شد.
مساله اينجاست که به دليل مشخص نبودن ملاک‌هاي مميزي فرهنگي در کشور ما، نقش سليقه و اعمال نظرهاي بي‌مبنا و شخصي، پررنگ شده است. گاهي هم اين مميزي‌ها به ضد خود بدل مي شوند. مثلا در تلويزيون ما همه خانم‌ها حجاب کامل دارند. چه يک زن بدکاره و چه يک خانم جلسه‌اي! اين طبعا از سويي نتيجه‌اي معکوس نسبت به آنچه مميزان طالب آنند خواهد داشت و از سوي ديگر ماجرا را به مضحکه بدل مي‌کند. مثلا نمايش حسين کياني اجراي عمومي مي‌رود ولي در جشنواره تاتر فجر توقيف مي‌شود!
هيچ مسئولي نخواست و يا نتوانست مساله مميزي را قانونمند و مدون کند و سرو شکل مشخص و شفاف به آن بدهد. فرهنگ و سينماي ايران پر است از آثار هنري که بي جهت سانسور شدند يا اصلا به مرحله خلق نرسيدند؛ سکانس‌هايي که مي‌توانستند در يک فيلم باشند و نيستند، کلمات و جملاتي که مي‌توانستند در يک کتاب باشند و نيستند و موضوعاتي که اصولا به دليل حساسيت ها و مميزي‌ها هنرمند از اساس قيدش را زده است. اين شکل بي‌قاعده مميزي هنرمند را دچار بلاتکليفي، خستگي، فرسودگي و البته خودسانسوري مي‌کند. اين بزرگترين آفت براي هنر است. آفتي که در شرايط حاضر بدجوري دچارش شده‌ايم.
نيمي از اين يادداشت در روزنامه ايران روز دوشنبه 9 بهمن به چاپ رسيده است.
* در داستان فرزانه کرم پور آمده بود که قاتل مرد , زن را با دستانش خفه مي کند و به قتل مي رساند, اما مميزي ارشاد همين را بهانه کرد تا اين کتاب چاپ نشود, زيرا مي گفتند قاتل مرد نا محرم است و نبايد مقتول را لمس نمايد.
نويسنده: کيوان کثيري


منبع: cinemacinema.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/90115/مميزي ها باعث شدند قاتل با مقتول محرم شود !
بستن   چاپ