زماني به معشوق خواهيم رسيد که ديگر نمي خواهيمش / نقد فيلم کمدي انساني
چهارشنبه 4 بهمن 1396 - 3:49:22 PM
چه خبر - تحليل فيلم کمدي انساني به لحاظ ابعاد فلسفي

انسان, انسان ها و يا ملتي که در چنگال سرنوشت اسير هيچ و پوچ هستند و تا همه ي راه ها را نروند و نيز همه ي بازي هاي سرنوشت را در نهايت عجز از تغيير آن تجربه نکنند, به کمال نمي رسند. کاراکترها اينجا نامي ندارند, قرار نيست روايت يک فرد به خصوص باشد, اينجا صحبت از انسان و نگاهي به حضور و تاثير پذيري انسان در بازي زندگي و سرنوشت و ... است.

کاراکتري که از کودکي تا به کمال رسيدنش روايت مي شود, در جواني به اندازه ي چندين نفر عمر و زندگي مي کند, و انگار زمان چنداني نگذشته است. ما سرانجام به خودمان بازخواهيم گشت, پس از آنکه سال ها از خودمان دورمان کردند. پس از آنکه به ديگري بودن عادت کرديم.
کافيست تصميم به انصراف بگيريم و گذشتن از همه ي داشته هاي مان بگيريم, به هر قيمتي حتي به قيمت شکست, آن وقت است که زماني مي يابيم براي بازگشت به اصالت خود حقيقي مان...
که از همان اول قرار بوده است که باشيم, که اما در ادامه ي راه قرار شد خودمان نباشيم...
سرانجام زماني به معشوق مان خواهيم رسيد که ديگر نميخواهيمش, ديگر براي مان تمام شده است, و طعم وصال را با زهر نفرت و خيانت معشوق خواهيم چشيد.

بهاره کيان افشار در فيلم کمدي انساني

بهاره کيان افشار در فيلم کمدي انساني

از کودکي او را مجبور کرده بودند تا چپ دست نباشد, آرام و لطيف و مهربان و نقاش و کشاورز نباشد. او سرانجام يک نظامي و بوکسور راست دست مي شود. مادر بيوه و غم ديده اش هرگز مرد شدنش را نمي بيند.

ليلا زارع در فيلم کمدي انساني

ليلا زارع در فيلم کمدي انساني

عشقش او را به بهانه هاي مالي رها مي کند اما بازي هاي سياسي سرانجام آن دو را بهم مي رساند, در حاليکه او بايد خيانت همسرش را به دلايل امنيتي که ساواک تعيين کرده ببيند و دم نزند.
هر کسي که در کودکي سهمي در شکل گرفتن شخصيت و هويت و آينده اش داشت است, را بايد دوباره در آينده ببيند, اما در شکل و پوست و رنگي ديگر ...
اسطوره ي دوران کودکي او پيرمردي است که بذرهايي را براي کاشتن به او مي دهد, نه براي کاشتن در امروز و روييدن در فردا. براي مخفي شدن و متوقف ماندن در امروز و کاشته شدن در فرداهايي دور...

نقد فيلم کمدي انساني

نقد فيلم کمدي انساني

اين پيرمرد اسطوره اي در آرزوي آباد ساختن دنياست, اما زندگي خودش و خانواده اش را به نابودي مي کشد. او آرزو دارد تفکري نو در ميان مردم بيافريند اما در نهايت پيش از دستگير شدن براي امرار معاش مجبور به نوشتن سطور خرافي و خيالي فال براي مردم مي شود.
کاراکتر اصلي قصه در روزگار جواني با همسر و دختر اين مرد طي جرياناتي به ظاهر اتفاقي رو به رو مي شود, و حقايقي ديگر از پشت پرده ي ابعاد وجودي اسطوره ي دوران کودکي اش را مي بيند.

هستي مهدوي و آرمان درويش در کمدي انساني

هستي مهدوي و آرمان درويش در کمدي انساني

و اما بازگشت به چپ دست بودن و يا همان حقيقت اصلي وجودي اش درست زماني اتفاق مي افتد که از همه چيزش مي گذرد. او که سال ها يک قهرمان بوکس و يک نظامي موفق بوده, و براي حفظ لباس نظامي اش حتي انگ بي ناموسي را نيز تحمل نموده, اکنون خسته از همه چيز تن به شکست مي دهد, شکستي که سمت راست بدنش و يا در واقع نيمه ساختگي و غير اصيل وجودش را براي هميشه فلج مي کند.
به روح لطيفش بازمي گردد و نقاشي صاحب سبک و سرشناس مي گردد, چندي نميگذرد تا به مقامي مهم و دولتي در موزه مي رسد. اما در جريان يک درگيري و کينه کشي قديمي( بازگشت و ديدار با کاراکترهاي قديمي از ارکان اين فيلم است) نه تنها مقامش در موزه را از دست مي دهد, بلکه از سوي مبارزين آزادي خواه به جرم تفاوت عقايد و ... به اتهام قتلي که هرگز مرتکب نشده, دستگير مي شود, و در راهرو زنداني ساختگي و لا مکان محبوس مي گردد. اينجا زندان نيست. همان زير زمين تاريکي ست که در کودکي ناظم شان او را در آن براي تنبيه حبس مي نمود. همان ناظمي که از او ميخواست تا چپ دست نباشد, تا نقاشي نکشد, تا بوکسور شود. حال که از همه ي اين ها گذشته و به نقاشي رجعت کرده, درست زمان مناسب بازگشت آن ناظم دوران مدرسه اش به زندگي اش مي باشد, تا وي را دوباره دستگير و در آن زير زمين حبس نمايد.

هومن سيدي در کمدي انساني

هومن سيدي در کمدي انساني

اين بار نه به جرم چپ دست و منضبط بودن, نه به جرم مودب بودن(جرايمي که در کودکي بابت آن ها تحقير مي شد) بلکه به جرم قتل نکرده...
او سرانجام از قتل تبرئه مي گردد. او, تنها يک انسان نيست. نمادي از همه ي انسان هاست, پس از اين همه حادثه هنوز جوان است و فرصت دارد.
اکنون که ديگر همه چيزش را براي هميشه از دست داده و امکان بازگشت نيست, به زادگاهش باز ميگردد و بذرهايي که در ديوار پنهان کرده بود را مي کارد و با آن ها سبز مي شود و جوانه مي زند.


seemorgh .com/culture
منبع: سيمرغ

http://www.CheKhabar.ir/News/89570/زماني به معشوق خواهيم رسيد که ديگر نمي خواهيمش - نقد فيلم کمدي انساني
بستن   چاپ