روايت ريما رامين فر از تاثير تظاهرات اخير بر سينما و تئاتر
يکشنبه 17 دي 1396 - 12:21:41 PM
چه خبر - گفت و گو با ريما رامين فر

ريما رامين‌فر اين روزها در نمايش «آن سوي آينه»، نوشته فلوريان زلر و کار علي سرابي، هر شب ساعت ٢٠:٣٠ در تالار شهرزاد بازي مي‌کند. در اين نمايش درباره دوستي و طلاق دو زوج يک موقعيت کمدي شکل مي‌گيرد. او گفت که در ايام سال نوي ٩٧ نيز مجموعه پايتخت که از ارديبهشت تا مهر ٩6 بازي کرده‌اند، پخش خواهد شد و اين‌بار نسبت به سري‌هاي قبل‌تر بيشتر تلاش کرده‌اند و اميدوار است که اين تلاش با رضايت بيشتر مخاطبان همراه شود. با او درباره تئاتر و کمدي آن سوي آينه گفت‌وگو کرده‌ايم.
آيا مي‌شود گفت که ريما رامين‌فر خيلي از تئاتر که خانه اصلي‌اش است، دور افتاده؟
اصولا خيلي کار نمي‌کنم، حتي در سينما و تلويزيون هم کم کار مي‌کنم و اگر براي تلويزيون در پايتخت بازي مي‌کنم، يکباره تصميم مي‌گيرم تا مدتي کار نکنم و ترجيح مي‌دهم کم کار کنم و کارهايي را هم انجام مي‌دهم که قابليت‌هايي داشته باشند وگرنه هرگز براي کارکردن و پول‌درآوردن بازي نمي‌کنم.
آن قابليت‌ها چه مي‌توانند باشند؟
به‌هرحال مي‌دانم تئاتر زماني مي‌تواند به من سمت‌وسو بدهد که متن خوبي باشد و بعد هم کارگردان و بقيه عوامل يک گروه هم برايم شناخته‌شده باشند و بتوانم در کنارشان به‌راحتي کار کنم. درواقع کار بايد درکل برايم اقناع‌کننده باشد که بتوانم خانه‌ام را به سمتش ترک کنم.
فکر کنم چندسالي مي‌شود که تئاتر کار نکرده‌ايد؟
بله، چهار سال پيش «اينجا کجاست؟» کار شيوا مسعودي را بازي کردم که کاري تک‌پرسوناژه بود که آن نقش را هم خيلي دوست داشتم و بازي‌اش کردم.
بنابراين اولويت انتخاب برايتان متن است؟
بله، اول متن و نقش و بعد هم کارگردان و هم‌بازي‌ها و ديگر عوامل.
در نمايش آن سوي آينه چرا و چگونه قبول کرديد که بازي کنيد؟
درباره زلر شنيده‌ام که نويسنده خيلي مطرحي در فرانسه است و هم‌اکنون هم اکثر متن‌هايش در آنجا و ديگر نقاط دنيا دارد کار مي‌شود، اما جداي از شهرت و معروفيت نويسنده، وقتي متن آن سوي آينه را خواندم، خيلي با آن ارتباط گرفتم و برايم خيلي جذاب بود که اين آدم‌ها خيلي بلندبلند دارند فکر مي‌کنند و روابطشان خيلي دقيق نوشته شده و کاراکترها را خيلي خوب مي‌شناسيم و نويسنده خيلي خوب حتي افکار دروني زن‌ها را نوشته است و آنها را خيلي خوب مي‌شناسد و براي همين هيچ ترديدي نداشتم که اين متن و نقش را دوست دارم و ايزابل را براي بازي انتخاب کردم.
علي سرابي در مقام کارگردان چقدر در حضورتان مؤثر بود؟
با علي سرابي سال‌ها همکار و هم‌بازي بوده‌ام و خيلي خوب مي‌شناسمش. انساني وسواسي است و خيلي هم به جزئيات اهميت مي‌دهد. مي‌دانم که کارکردن با آدم‌هاي سختگير خوشايندتر است و مي‌دانم که درست کار مي‌کند و عواملش را هم با سخت‌گيري انتخاب مي‌کند.
آنچه مدنظرت بوده، در اين اجرا و همکاري با گروه اتفاق افتاده است؟
وقتي وارد کاري مي‌شوم و به آن خيلي نزديک‌تر مي‌شوم، از جايي، ديگر نمي توانم قضاوت کنم و زماني هم که خودم کارگرداني کنم، از جايي تشخيص نمي‌دهم که کارم چگونه است. الان خوب و بد آنچه را انجام داده‌ام نمي‌دانم و البته بازخوردهايي که ديده‌ام بيشتر مي‌گويند خوب است، اما باز هم نمي‌دانم به آن ايده‌آل نزديک شده‌ام يا نه؟
درباره هم بازي‌هايت اين بده بستان چگونه است؟
عمده بازي‌ام با خود علي سرابي است و وقتي قرار باشد با خود کارگردان بازي کني، يک خرده سخت‌تر مي‌شود اما تا پيش از اين با پژمان جمشيدي بازي نکرده بودم، او انسان بسيار سخت‌کوشي است و همين حضورش را قابل تأمل و جذاب مي‌کند؛ چون بسيار تلاش مي‌کند بازي‌اش باري به هر جهت نباشد و اگر قرار است که نقشي را بازي کند، به آن نقش نزديک‌تر مي‌شود. مارال را هم خيلي دوست دارم.
بازتاب کارتان چگونه بوده است؟
بازخورد را براساس ديده‌ها و شنيده‌هاي داخل سالنم دنبال کرده‌ام. قضاوت آنها طوري است که همگي مشوق بوده‌اند و نه‌تنها با نقش و بازي من که با کل کار ارتباط خيلي خوب برقرار کرده‌اند. خودم زياد اهل فضاي مجازي نيستم، براي همين هنوز کامنت‌ها را در سايت‌ها مرور نکرده‌ام و با وجود آنکه اين تظاهرات‌هاي چند روز اخير فروش بليت سينما و تئاتر را پايين آورده، همچنان کار ما هر شب خيلي پر اجرا شده است.
کارکردن در يک نمايش کمدي چگونه است؟
خيلي جالب است و اين اولين تئاتري است که واقعا يک کمدي خالص است و البته در کارهاي قبلي هم رگه‌هايي از طنز و کمدي بوده و در اين کار هر شب با خنده تماشاگران مواجه مي‌شوم که برايم جذاب است و من را به چالش مي‌کشد که اين همه خنده را از تماشاگران بشنوم. اصولا سريال‌هايي را هم که کار کرده‌ام کمدي بوده‌اند اما خودم هرگز سعي نمي‌کنم خنده‌دار بازي کنم و کاراکترم را کميک ارائه کنم؛ بلکه به‌دنبال ارائه يک موقعيت کمدي بوده‌ام.
کمدي موقعيت برايتان مهم است؟
بله چون معتقدم هر چقدر موقعيت را جدي‌تر باور کنيد، اين جديت باعث مي‌شود که حقيقت طوري رخ بدهد که در آن بار کمدي و خنده بالاتر برود. در ضمن تلاشي نمي‌کنم که حتما بخندانم ولي تلاش مي‌کنم نقش را درست بازي کنم و اين خود کمدي را در موقعيت رقم خواهد زد.
اين متن فرانسوي چقدر در ايران باورپذير است؟
اين متن خيلي عجيب نوشته شده است و قاعدتا از فرهنگ فرانسوي برمي‌خيزد اما طوري نوشته شده که نمي‌تواني در برابرش مقاومت کني و بگويي آن را نمي‌فهمي‌ و اصلا اين موقعيت جهانشمول است و در هر جايي از دنيا، از برادوي آمريکا گرفته تا آلمان و ايران قابل فهم است و انگار براي فرهنگ و روابط ما نوشته شده است و اين خود نشانگر نبوغ نويسنده است که در همه دنيا فهميده مي‌شود.
شما سال‌هاي آخر ٧٠ و اويل ٨٠ متن مي‌نوشتي، مانند «پس تا فردا» و کارگرداني مي‌کردي، مثل «همان هميشگي» که در هر دو زمينه هم آثارت چشمگير بود. چگونه است که ديگر در اين دو حرفه کاملا بي‌رنگ‌شده‌اي؛ درحالي‌که استعدادش را داشته‌اي؟
کارگرداني، سخت‌کوشي و جاه‌طلبي مي‌خواهد که از من دور است و آن تجاربم هم با درد توأم بود. خيلي سختي کشيدم تا سرانجام فهميدم اصولا کارگرداني مديريت خوب مي‌خواهد و بايد با همه ارتباط بگيري و صلابتي مي‌خواهد که من ندارم. در زمينه نويسندگي شايد خودم تنبلي کرده باشم و بايد بيشتر تلاش مي‌کردم اما شايد بازيگري نسبت به نويسندگي و کارگرداني برايم کار آسان‌تري بوده که بيشتر در اين زمينه کار کرده‌ام.
واقعا بازيگري کار آسان‌تري است؟
نه به اين معنا که بخواهم باري به هر جهت بازي کنم. با هر نقشي مواجه مي‌شوم دچار اضطراب مي‌شوم که از پس اين نقش هم برخواهم آمد و من را قبول مي‌کنند؟ بنابراين بازي دغدغه‌ام مي‌شود و دلم مي‌خواهد به‌درستي هر نقشي را بازي کنم. الان مي‌بينم که علي سرابي بيشتر از آنکه به جنبه‌هاي هنري کارش فکر کند، بايد به همه‌چيز فکر کند و اينکه بليت‌فروشي چه زماني باز شود و چگونه تبليغات کنيم و خيلي چيزهاي ديگر… .
اگر کسي براي اين امور جانبي در کنارتان باشد، باز هم کارگرداني نمي‌کنيد؟
نه، چون کارگرداني چند‌ساحتي است و تو بايد چند‌کاره باشي. بنابراين بازي بهتر است، چون فقط يک کار است. الان علي را مي‌بينم که چقدر درگير است و… اما درباره نويسندگي شايد اين گفته شما تلنگري باشد براي اينکه دوباره بخواهم بنويسم.
آيا تئاتر هم مي‌بيني؟
بله شايد ماهي يک‌بار و کارهايي که شاخص هستند يا دوستان گلم در آنها بازي مي‌کنند و من را دعوت مي‌کنند؛ البته دوست دارم کارهاي بيشتري را ببينم اما فرصت نمي‌شود.
وضعيت تئاتر را نسبت به آن دوره‌اي که در اواخر ٧٠ و اوايل ٨٠ خيلي باشکوه به نظر مي‌رسيد، چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
الان هم فکر نمي‌کنم که نسبت به آن دوره خيلي بد يا خيلي خوب شده باشد، چون جواناني هستند که دارند خيلي خلاقانه کار مي‌کنند اما در آن دوره دولت سوبسيد به تئاتر مي‌داد و با ما قرار‌داد مي‌نوشتند و اين باعث مي‌شد که ما راحت‌تر کار کنيم.
شايد الان دغدغه مالي مانع بشود که همين جوانان دقيق‌تر به مسائل خلاق کارشان بپردازند؟
بله درست است. براي همين هم هست که سراغ سرشناس‌ها مي‌روند؛ براي اينکه کارشان فروش کند. و‌ اي کاش فقط کار مي‌کردند و به جنبه‌هاي مالي فکر نمي‌کردند. الان کارکردن چندوجهي و خيلي سخت شده است.
آيا اين‌بار هم بايد منتظر بمانيم پنج سال ديگر به تئاتر برگرديد؟
قابل‌پيش‌بيني نيست؛ بستگي به اين دارد که پيشنهاد دندان‌گيري باشد يا نه.


منبع: روزنامه شرق

http://www.CheKhabar.ir/News/87372/روايت ريما رامين فر از تاثير تظاهرات اخير بر سينما و تئاتر
بستن   چاپ